فاجعهای که قابل پیشبینی بود
وقتی تجربهاندوزی به قیمت تحقیر تمام میشود
شکست ۱۱ بر صفر تیم ملی فوتبال بانوان جوان ایران مقابل ژاپن، تنها یک باخت پرگل در یک تورنمنت آسیایی نیست؛ این نتیجه زنگ خطری جدی برای ساختار و آینده فوتبال زنان ماست. اگرچه در ورزش، برد و باخت بخشی از مسیر رشد است، اما آنچه در این دیدار رخ داد بیشتر به یک فروپاشی فنی و مدیریتی شباهت داشت تا یک شکست ساده.
دو سال پیش همین تیم با هدایت مریم جهاننجاتی، مسیر رو به رشدی را تجربه میکرد. قهرمانی در جام اردن، صعود مقتدرانه از مقدماتی آسیا، نمایشهای امیدوارکننده مقابل ویتنام و استرالیا و قهرمانی در کافا، نشانههایی از پیشرفت واقعی بودند. تغییر کادرفنی و سپردن تیم به نیلوفر اردلان، با همه احترام به او و سابقه درخشانش بهعنوان بازیکن، در شرایطی انجام شد که نیازمند تداوم همان مسیر فنی و برنامهریزی دقیق بودیم، نه آزمون و خطای تازه.
اردلان توانست دو برد به دست آورد، اما در بازی بزرگ مقابل ژاپن، تیمش عملاً از ابتداییترین وظایف تاکتیکی و فنی ناتوان بود. بازیکنانی که حتی در تشخیص جهت دروازه تیم حریف اشتباه داشتند، نشان دادند از نظر ذهنی و فنی برای این سطح آماده نشدهاند. صحنههای گلهای پنجم و ششم که بیشتر به کلیپهای طنز شباهت داشت، یادآور این واقعیت تلخ است که فاصله ما با تیمهای برتر آسیا نهتنها کم نشده، بلکه در برخی جنبهها عمیقتر هم شده است.
پس از بازی، اردلان گفت که این دیدار «تجربه خوبی» برای فوتبال ایران بود و نشان داد که فاصله ما با تیم اول آسیا چقدر زیاد است. اما پرسش اساسی اینجاست: آیا باید تا این اندازه گل دریافت کنیم تا به این فاصله پی ببریم؟ مگر نتایج پیشین و تجربه سال ۱۳۹۲ مقابل کره جنوبی که ۱۳ گل به ما زد، هشدار کافی نبود؟ تجربهاندوزی زمانی ارزش دارد که بر پایه آمادگی و برنامهریزی شکل بگیرد، نه به قیمت حذف و تحقیر در یک تورنمنت رسمی.
نگاهی به روند آمادهسازی تیم هم ما را به پاسخ میرساند. دو بازی دوستانه در تهران، آن هم مقابل مدرسه فوتبال شخصی اردلان، چگونه میتوانست محکی واقعی برای سنجش آمادگی تیمی باشد که قرار بود با ژاپن بازی کند؟ حتی تیمهایی مانند بنگلادش که به مراتب امکانات و سابقه کمتری دارند، در همین تورنمنت مقابل حریفان قدرتمند کمتر از این گل خوردند.
مشکل ریشهای اما تنها در نتایج یک مسابقه خلاصه نمیشود. ما سالهاست از نبود یک برنامه مدون برای فوتبال پایه در رده بانوان رنج میبریم. مربیان شایستهای داریم که به دلیل بیتوجهی ساختاری فرصت رشد پیدا نمیکنند و تیمهای ملی ما، به جای برخورداری از اردوهای بینالمللی، با حداقل تدارکات راهی رقابتها میشوند.
اکنون وقت آن رسیده که فدراسیون فوتبال شفاف و دقیق پاسخ دهد؛ برای این تیم، از روز اول تا امروز چه کردهاید؟ چه برنامهای برای آمادهسازی داشتید و چرا روند موفق گذشته را متوقف کردید؟ آینده فوتبال بانوان ایران به تصمیمات امروز وابسته است. بدون برنامهریزی، بدون سرمایهگذاری واقعی در فوتبال پایه و بدون مربیان کارآزموده، باید انتظار داشت که «فاجعه ساموراییها» تکرار شود.
برد و باخت در ورزش طبیعی است، اما شکستهای سنگین و تکرارشونده نشانه بیماری سیستم است. اگر امروز درمان نکنیم، فردا دیگر حتی همین تجربههای تلخ هم به دست نخواهند آمد، چون جایگاهی در مسابقات مهم نخواهیم داشت.
انتهای پیام/