اخبار
25692
برد لیورپول، شجاعت اسلوت و سوبوسلای در سنسیرو
آرامش در دل طوفان
در شب سرد شهر میلان مقابل اینتر، لیورپول چیزی را به دست آورد که گمشده اصلیاش در هفتههای اخیر بود: اراده و نتیجه. دیداری که از نظر کیفیت فنی درخشان نبود، اما از نظر شخصیتی و تاکتیکی، پر از پیام برای آرنه سلوت و هواداران نگران بود. برد یک بر صفر مقابل اینتر، بیش از یک پیروزی ساده در چمپیونزلیگ بود، نوعی اعلام حیات در بحبوحه طوفانی بود که حواشی اخیر به پا کرده است.
در میدانی که خلاقیت و تسلط هجومی همیشگی لیورپول را کم داشت، این شجاعت فردی و انضباط تاکتیکی بود که کار را پیش برد. در صدر این ایستادگی، نام دومینیک سوبوسلای میدرخشد. بازیکنی که زیر سایه سنگین غیبت محمد صلاح، نه تنها ضربه پنالتی حیاتی را با خونسردی به ثمر رساند، بلکه در تمام طول بازی موتور بدون توقف تیمش بود که خود را به هر نقطه از زمین میرساند. عملکرد او پاسخی محکم به تمام شایعات و نشان دهنده عمق روحیه جنگندگی در تیمی است که زیر فشار شدید قرار دارد.
اما روی دیگر سکه، نمایش نگران کننده الکساندر ایزاک بود. مهاجم سوئدی بار دیگر در یک بازی بزرگ ناتوان بود. ناتوانی در ایفای نقش به عنوان مهاجم نوک، تحرک کم و مشارکت حداقلی در بازی جمعی، سؤالات زیادی را درباره تطبیق او با سیستم و انتظارات لیورپول ایجاد میکند. در مقابل، تأثیر فوری و سرعت هوگو اکیتیکه پس از ورودش، تضادی آشکار را به نمایش گذاشت که اسلوت ناگزیر از توجه به آن است.
خط دفاع، برای نخستین بار در مدتی طولانی، نشانههایی از انسجام گذشته را بروز داد. آرامش و اقتدار به ویرجیل فاندایک بازگشته بود و اندی رابرتسون با بازگشت به ترکیب ثباتی قابل توجه ایجاد کرد. این کلینشیت که در برابر خط حمله پرقدرت اینتر به دست آمد، برای دفاعی که اعتماد به نفسش را از دست داده بود، حکم طلا را داشت.
در میانه میدان، اگرچه هنوز بازیسازی مسحورکنندهای دیده نمیشد، اما اشتیاق و انرژی قابل تقدیری وجود داشت. کورتیس جونز با جسارت به دنبال توپ میرفت و رایان خراونبرخ نشان داد که میتواند در بازیهای حساس ساده و مفید باشد.
نقش آرنه اسلوت در این پیروزی را نباید دستکم گرفت. سرمربی هلندی لیورپول در شرایطی که هر تصمیمش زیر ذربین است، با انتخابهای خود موفق شد تعادلی دفاعی ایجاد کند و در نهایت، با تغییرات به موقع و تأثیرگذار، بازی را به سمت پیروزی سوق دهد. این برد شاید زیبا نباشد اما قطعاً از لحاظ روانی یکی از مهمترین بردهای شروع دوران کاری اوست. این نشان میدهد که تیم، علیرغم تمام مشکلات، هنوز برای اعتبارش میجنگد و میتواند در سکوت، نتیجهای حیاتی بگیرد.
پیروزی در میلان، درمان همه دردهای لیورپول نیست. سؤالات اساسی درباره فرم هجومی و وابستگی بیش از حد به تعدادی از بازیکن کلیدی همچنان پابرجاست. اما این سه امتیاز پیش از هر چیز تزریق اعتماد بود و یادآوری این اصل که در فوتبال، گاهی روحیه و اراده، میتواند کاستیهای فنی را موقتاً بپوشاند. حالا نوبت اسلوت و تیمش است که نشان دهند این پیروزی، آغازی برای بازگشت است یا فقط آرامشی موقت پیش از طوفانی دیگر.
انتهای پیام/
در میدانی که خلاقیت و تسلط هجومی همیشگی لیورپول را کم داشت، این شجاعت فردی و انضباط تاکتیکی بود که کار را پیش برد. در صدر این ایستادگی، نام دومینیک سوبوسلای میدرخشد. بازیکنی که زیر سایه سنگین غیبت محمد صلاح، نه تنها ضربه پنالتی حیاتی را با خونسردی به ثمر رساند، بلکه در تمام طول بازی موتور بدون توقف تیمش بود که خود را به هر نقطه از زمین میرساند. عملکرد او پاسخی محکم به تمام شایعات و نشان دهنده عمق روحیه جنگندگی در تیمی است که زیر فشار شدید قرار دارد.
اما روی دیگر سکه، نمایش نگران کننده الکساندر ایزاک بود. مهاجم سوئدی بار دیگر در یک بازی بزرگ ناتوان بود. ناتوانی در ایفای نقش به عنوان مهاجم نوک، تحرک کم و مشارکت حداقلی در بازی جمعی، سؤالات زیادی را درباره تطبیق او با سیستم و انتظارات لیورپول ایجاد میکند. در مقابل، تأثیر فوری و سرعت هوگو اکیتیکه پس از ورودش، تضادی آشکار را به نمایش گذاشت که اسلوت ناگزیر از توجه به آن است.
خط دفاع، برای نخستین بار در مدتی طولانی، نشانههایی از انسجام گذشته را بروز داد. آرامش و اقتدار به ویرجیل فاندایک بازگشته بود و اندی رابرتسون با بازگشت به ترکیب ثباتی قابل توجه ایجاد کرد. این کلینشیت که در برابر خط حمله پرقدرت اینتر به دست آمد، برای دفاعی که اعتماد به نفسش را از دست داده بود، حکم طلا را داشت.
در میانه میدان، اگرچه هنوز بازیسازی مسحورکنندهای دیده نمیشد، اما اشتیاق و انرژی قابل تقدیری وجود داشت. کورتیس جونز با جسارت به دنبال توپ میرفت و رایان خراونبرخ نشان داد که میتواند در بازیهای حساس ساده و مفید باشد.
نقش آرنه اسلوت در این پیروزی را نباید دستکم گرفت. سرمربی هلندی لیورپول در شرایطی که هر تصمیمش زیر ذربین است، با انتخابهای خود موفق شد تعادلی دفاعی ایجاد کند و در نهایت، با تغییرات به موقع و تأثیرگذار، بازی را به سمت پیروزی سوق دهد. این برد شاید زیبا نباشد اما قطعاً از لحاظ روانی یکی از مهمترین بردهای شروع دوران کاری اوست. این نشان میدهد که تیم، علیرغم تمام مشکلات، هنوز برای اعتبارش میجنگد و میتواند در سکوت، نتیجهای حیاتی بگیرد.
پیروزی در میلان، درمان همه دردهای لیورپول نیست. سؤالات اساسی درباره فرم هجومی و وابستگی بیش از حد به تعدادی از بازیکن کلیدی همچنان پابرجاست. اما این سه امتیاز پیش از هر چیز تزریق اعتماد بود و یادآوری این اصل که در فوتبال، گاهی روحیه و اراده، میتواند کاستیهای فنی را موقتاً بپوشاند. حالا نوبت اسلوت و تیمش است که نشان دهند این پیروزی، آغازی برای بازگشت است یا فقط آرامشی موقت پیش از طوفانی دیگر.
انتهای پیام/