string(63) "{"title":"","caption":"","location":["35.685745","51.4209478"]}"
مهری رنجبر

مهری رنجبر

مصاحبه

25742
نعمتی: دوز وطن‌پرستی‌ام بالاست

عاشق جنگیدن هستم

نعمتی: دوز وطن‌پرستی‌ام بالاست

زهرا نعمتی با تکواندو رؤیای المپیک را در سر داشت. اما خدا برای او راه دیگری را باز کرد. راهی که حتی خوابش را هم نمی‌دید. با اینکه آن تصادف لعنتی او را از مبارزه و شیاپ چانگ دور کرد، اما تیروکمان را جلوی پایش گذاشت. ورزشی که زهرا نعمتی را به دنیای دیگری برد. دنیای ایستادگی، طلایی، پر از افتخار و اتفاقات تاریخی که از او نه فقط قهرمان ایرانی که قهرمان جهان و المپیک ساخت. به همین خاطر تیروکمان برای او خاص است. 


*شما بعد از قهرمانی در المپیک 2012 لندن، به عنوان ورزشکار الهام‌بخش در جهان انتخاب شدی و امسال هم مدیر برتر. چطور این اتفاق می‌افتد؟
خودم خیلی به آن فکر می‌کنم، اما شاید همه این مسائل به مسئولیت‌پذیری زهرا نعمتی برمی‌گردد. ما دختران و حتی مدیران مسئولیت‌پذیر زیادی داریم. البته جواب این سؤال جنبه‌های مختلفی دارد. چون اتفاق ویژه‌ای افتاده بود و سالها از پول بیت‌المال برای زهرا نعمتی هزینه شد تا تجربیات زیادی کسب کند. خیلی دوست داشتم بعد از سالها افتخارآفرینی در خدمت ورزش کشورم باشم که بخش زیادی از آن به عرق ملی و وطن‌پرستی‌ام برمی‌گردد. آرزوهای زیادی در ذهن دارم تا دختران موفق در این مسیر ادامه بدهند. همین که مسئولان فدراسیون و کمیته پارالمپیک به من و بقیه قهرمانان اجازه می‌دهند بعد از دنیای قهرمانی در ورزش معلولان کار کنیم، این حمایت‌ها و فرصت خیلی ارزشمند است. 


*این فرصت، تربیت مدیر برای آینده ورزش پارالمپیک است؟
دقیقاً. این فرصت‌هایی که مسئولان به ما داده‌اند خیلی ارزشمند است. در حالی که قبلاً خیلی از قهرمانان با خداحافظی از دنیای قهرمانی رها شدند و از تجربیات آنها استفاده نشد. وقتی سالها از بیت‌المال برای قهرمانان هزینه شده خیلی حیف است که آنها را از دست بدهیم. گرچه زندگی آرام و راحت برای همه ایده‌آل است اما من به خاطر اینکه عاشق مسیرهای پرچالش هستم، بخش سخت آن را انتخاب کردم.


*تو پیشنهادهای وسوسه‌انگیزی از امریکا و جمهوری آذربایجان برای تغییر تابعیت داشتی، چرا قبول نکردی؟
اصلاً وسوسه نشدم. چون زهرا نعمتی از یک جایی دیگر متعلق به خودش نبود. بویژه بعد از حضورم و سخنرانی در سازمان ملل. البته با احترام به همه آنهایی که تصمیم به مهاجرت گرفتند. چون آنها هیچ گناهی نکردند و می‌خواستند زندگی بهتر و شرایط بهتری داشته باشند. اما برای من زهرا نعمتی قضیه متفاوت بود. چون از نگاه دنیا این موضوع اصلاً قشنگ نبود. بابت چه چیزی باید تغییر تابعیت می‌دادم و پرچم یک کشور دیگر را بالا می‌بردم؟ عرق ملی و وطن‌پرستی در دنیا خاص است و جامعه بین‌الملل بعد از حضورم در سازمان ملل به عنوان یک زن ایرانی این مسأله را نمی‌پذیرفت. خودم هم نمی‌توانستم قبول کنم برای یک کشور دیگر مسابقه بدهم و افتخارآفرین باشم.


* مدال هم می‌گرفتی دلچسب نبود؟
نه، برایم خیلی جذابیت نداشت. آن هم برای من که دوز وطن‌پرستی بالایی دارم، اصلاً خوشایند نبود. از نگاه جهان هم خوشایند نیست. من در هر شرایطی ایستادن، تلاش و جنگیدن را خیلی دوست دارم.

 


* در سخنرانی‌ات در سازمان ملل گفته بودی که می‌خواهی با همکاری مسئولان معلولیت را شکست بدهی. امکانات و زمینه برای تحقق این هدف برای تو فراهم شد؟
ما باید سطح آگاهی جمعی را بالا می‌بردیم تا تخلفات رانندگی کم شود، از بستن کمربند ایمنی تا سرعت غیر مجاز. از طرفی ماشین‌ها و جاده‌های غیر ایمن هم هست. معضلاتی که سالها باید برای آنها فکر و کار شود. به اندازه خودم سعی کردم این پیام را برسانم که حداقل آگاهی مردم بالا برود تا مردم بعد از تصادف و رسیدن اورژانس و نیروهای امداد، مصدومان بویژه آنهایی که بیهوش هستند را جا به جا نکنند. ما نمی‌دانیم او چه آسیبی دیده. ممکن است با همان حرکت سریع یک نفررا دچار معلولیت کنیم. من سرنشین عقب بودم و کمربند نبسته بودم و از ماشین به بیرون پرت شدم و نخاعم آسیب دید. خیلی سعی کردم تا در این زمینه فعالیت کنم اما کافی نبود. با این حال همیشه از معلولان خواسته‌ام از خانه بیرون بیایند. با حضور آنها در جامعه مسئولان هم با دیدن متقاضی زیاد به فکر مناسب‌سازی شهری می‌افتند، جاده‌ها ایمن‌تر می‌شود و ایمنی ماشین‌ها هم بالا می‌رود. باید برای حل یکسری معضلات دست به دست هم بدهیم. کشورهای توسعه‌یافته علاوه بر اینکه معلولیت را به صفر رسانده‌اند، حالا معلولیت را ویژگی می‌بینند نه معضل و مشکل. 


*تو هم کماندار بودی و هم سرمربی، کدام سخت‌تر است؟
هر دو سختی خودش را دارد، اما زمانی که ملی‌پوش بودم، برای پیشرفت باید خیلی تلاش می‌کردم و حتی مجبور بودم خیلی برنامه‌ریزی کنم و سختی‌های زیادی را به جان می‌خریدم. اما حالا باید شرایط را برای بچه‌هایم فراهم کنم. این خیلی سخت‌تر است که باید وضعیت روحیه و تمرینی آنها را جداگانه رصد و زمینه را آماده کنم تا در کمال آرامش تمرین کنند. من بعد از انتخاب مربیان بی‌نظیر برای تیم‌های ریکرو و کامپوند، حالا مدیر تیم ملی هستم و فقط مدیریت می‌کنم تا مربیگری. می‌خواهیم تیم‌های ملی تیرو کمان را ارتقا دهیم. همین کارم را نسبت به وقتی کماندار بودم، سخت‌تر کرده است. آن زمان من فقط ورزشکار بودم اما حالا کاملاً در حوزه مدیریت وارد شده‌ام و توی گود رفته‌ام تا برای موفقیت کمانداران تلاش کنیم. وقتی نتوانم برای ورزشکارم کاری کنم ناراحت می‌شوم. 


*ورزش برای تو با تکواندو شروع شد. دلت برای مبارزه و شیاپ چانگ تنگ نمی‌شود؟
چرا، اما دیگر فرصتش گذشت. بعد از آشنایی با تیروکمان وارد دنیای دیگری شدم. یک روز با تکواندو رؤیای المپیک را داشتم، اما حالا با تیروکمان هم المپیک را تجربه کردم و هم پارالمپیک که خیلی ویژه است. رشته‌های زیادی از بسکتبال، تنیس و تکواندو را تجربه کرده‌ام اما تیروکمان برایم خیلی خاص است.
 


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین‌های مصاحبه