فوتبال ایران
328
به بهانه مصاحبه قلعهنویی درباره تیمهای قدیمی فوتبال تهران
بغض ارزشهای از دست رفته
وصال روحانی: امیر قلعهنویی سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در حاشیه یکی از جلسات تمرینی تازه این تیم در ورزشگاه پاس قوامین (یا «دستگردی») گفت غصه میخورد که چرا تیم ریشهداری مثل پاس تهران که تا کسب مقام قهرمانی آسیا هم پیش رفت، اینک حضور محسوسی در صحنه ندارد و از مسئولان امر خواست این باشگاه را احیا کنند و سایر باشگاههای بزرگ و قدیمی را هم که ناپیدا شدهاند، فعال سازند و در این ارتباط نام هما و دارایی تهران و همچنین برق شیراز و شاهین بوشهر را نیز آورد.
ژنرال متذکر شد که با بهیاد آوردن شکوه از دست رفته این تیمها بغضاش گرفته اما واقعیت امر این است که بغض او و امثال وی برای رفع اینگونه عوارض کافی نیست. فضای فوتبال کشور و بویژه تهران با زمانهای که قلعهنویی به آن اشاره میکند، زمین تا آسمان فرق کرده است. دیرزمانی تیمهایی همچون راهآهن، بانک ملی و آتشنشانی حتی در زمینهای خاکی خود در جنوب تهران هر روز بازیکنسازی میکردند اما با عوض شدن مؤلفههای فوتبال و چربش اقتصاد بر ارزشهای ورزشی این زمینهای خاکی برچیده شدند و تغییر کاربری دادند و در آنها برجسازی صورت گرفت. دو باشگاه «بازیکنساز» زیرمجموعه «تاج» (استقلال فعلی) هم که افسر و دیهیم نامیده میشدند بساطشان برچیده شد و باشگاههای جوانپرور دیگری مثل هما (یا گارد) و وحدت از یادها رفتند و «تهرانجوان» هم در افق محو شد. مشابه این قضایا با ابعاد و شکلهایی متفاوت و بیش و کم دامان «برق» را در شیراز، ایرانجوان و شاهین در بوشهر حتی ابومسلم در مشهد را هم گرفت و استقلال اهواز هم این روزها ناپیدا شده است. پاس را از تهران به همدان فرستادند و آن تیم به سبب نداشتن کشش این انتقال از لیگ برتر به لیگ یک و سپس لیگ 2 ارجاع شد و در نهایت در زیرمجموعههای لیگ 3 از چشمها فاصله گرفت. بازیکنسازی جایش را به آمادهخوری داد و باشگاههای پولدار صنعتی و سرخابیهای تهران که دستشان همیشه در جیب دولت بوده به جای پرورش نوجوانان هرچه بازیکن شاخص بزرگسال وجود داشته در دو دهه اخیر خریده و آناه را به وسیال کسب قهرمانیهایشان تبدیل کردهاند. قلعهنویی میتواند با بهیاد آوردن ایام اصیلتر گذشته دلتنگ شود اما نمیتواند انتظار احیای آن روندها را داشته باشد زیرا انگارههای جدیدی بر فوتبال حاکمیت یافتهاند و نه «فن» بلکه «پول» حرف اول را میزند. تأسفبارترین قسمت مسأله همین قسمت است. آنجا که راه بازگشت به روزهای شیرین بازیکنسازی و اولویت داشتن «عشق» بر «حرفه» مسدود به نظر برسد و آن یادآوریها فقط افسوسی بزرگ را بر دلها بنشاند.
انتهای پیام/