اگرچه شاید ویترین فدراسیون کبدی ایران در سال ۱۴۰۲، با کسب کرسیهای دهان پرکن و باکلاس بینالمللی مثل ریاست کنفدراسیون قاره آسیا و نیز تعدادی کرسیهای جهانی در هیأت رئیسه بینالمللی این مجموعه از دید عموم، خوب و خوش آب و رنگ و باشکوه به نظر میرسد اما وقتی درون این مجموع و ساختار داخلی کبدی را رصد میکنیم، درمییابیم که این فدراسیون شاید از لحاظ نفوذ بینالمللی و کسب کرسیهایی برای اشخاص خاص، موفق بودند اما در بخش داخلی و برنامهریزی برای داشتن مسابقاتی ایدهآل (قهرمانی کشور، لیگ، میزبانی از تورنمنتهای بینالمللی و...) در سراسر کشور بسیار ضعیف عمل کرده و اصلاً نتوانستند آنطوری که از آنها انتظار میرود عملکردی مطابق با متر و معیارهای بینالمللی که در این رشته مطرح میشود داشته باشند. ضعف داخلی کبدی را میتوان به وضوح در انعکاس اخبار داخلی و فضاهای بسیار ضعیف رسانهای و خبری این فدراسیون رویت کرد و دریافت که هرچه مسئولان فدراسیون کبدی بابت کسب کرسی بینالمللی خوب کار کردند، در داخل عملکرد ضعیفی داشته و نتوانستند نمره قبولی کسب کنند.
اگرچه ورزش ایران در رشتهها و بخشهای مختلف جزو مفاخر و تاریخسازان ورزش در قاره آسیا به شمار میرود اما داشتن کرسیهای مهم و تصمیمساز در کنفدراسیونها و سازمانهای مرجع قارهای میتواند برگ برنده و پشتوانهای ایدهآل باشد برای تقویت و حمایت هرچه بیشتر ستارههای ورزش ایران در عرصههای مختلف بینالمللی، خصوصاً در بحث قضاوت و داوری در رقابتهای حیاتی و سرنوشتساز قارهای. اتفاقی مهم برای ورزش ایران که میتواند ما را در توسعه و رشد هر چه سریعتر و بهتر ورزش کشورمان همینطور مباحث رقابتی در سطح قاره آسیا و دنیای ورزش کمک کند.