نگارنده در این اثر به مراحل گوناگون گفتوگوهای تقریبی اهل سنت و شیعه در قرن بیستم پرداخته و دستاوردهای آن را بررسی کرده است. نویسنده برای نمونه به رابطۀ جمال عبدالناصر و جریانهای تقریبی در مصر پرداخته و تأثیر سفر محمد تقی قمی به مصر در سال 1956م و تصحیح ذهنیت عبدالناصر نسبت به این جریانها را تحلیل کرده است.
بخش قابل توجهی از این کتاب که دارای ده فصل است، دربارۀ چگونگی شکلگیری جماعت تقریب مذاهب است که توسط گروهی از عالمان شیعی و سنی در دهه 40 میلادی شکل گرفت و اهمیت این اثر نیز رصد و تحلیل همۀ مسائلی است که در این راستا اتفاق افتاده و در این مسیر، تنها به رابطه اهل سنت با شیعه دوازده امامی پرداخته(نه دیگر مذاهب شیعی) و در دو فصل نخست کتاب، ریشههای اختلاف میان دو مذهب و چاره جویی برای حل آن را به بحث گذاشته است.
برونر در فصل سوم از مکاتبات اختلافبرانگیز عالمان شیعی و سنی سخن به میان آورده و تا فصل ششم، از کوششها برای نهادی کردن اندیشه تقریب سخن گفته است؛ امری که به شکلگیریش شبکهای از عالمان طرفدارا تقریب انجامید.
نویسنده در چهارفصل دیگر، از حدود و ثغور تقریب، چالشهای آن، نسبت تقریب با سیاست انقلابی، فراز و نشیب اندیشه تقریب و مسائلی از این دست صحبت کرده و در پایان به این مهم پرداخته است که استمرار این اندیشه در قرن بیست و یکم چگونه خواهد بود.