کتاب شرق شناسی ادوارد سعید بدون شک یکی از جنجالبرانگیزترین آثار نیم قرن اخیر است که از همان آغاز انتشارش واکنشهای بسیاری را در محافل آکادمیک دنیا، اعم از غرب و شرق، به دنبال داشت. وائل حلاق، استاد دانشگاه کلمبیای امریکا، که عمده تمرکزش در سالهای گذشته بر تاریخ شریعت اسلامی و مسائل پیرامون آن بوده نقدی بر نگرش ادوارد سعید نسبت به شرق شناسی(به زبان انگلیسی) نوشته که در زبان عربی به قصور الإستشراق: منهج فی نقد العلم الحداثی ترجمه شده است. حلاق در این کتاب گرچه در پارهای از مواضع با سعید همسو است اما بسنده کردن به جوانب سیاسی شرقشناسی و ابعاد استعماری آن را موجب فراموش کردن بعد مهم دیگری که در پس شرقشناسی وجود داشته است میداند و آن بعد مهم عبارت است از سرچشمههای علم مدرن و جنبههای معرفتشناختی که پدیدۀ شرقشناسی بر آن استوار شده است. بنابراین حلاق به وادی نقد و بررسی مبانی معرفت مدرن پای میگذارد تا دریابد که انسان مدرن چگونه به جهان مینگرد و این نگرش از کجا برآمده و هویت ما را به عنوان انسانهای دوران مدرن تشکیل داده است. همچنین در پی آن است تا به پرسشهایی که از نگاه سعید مغفول مانده پاسخ دهد. سؤالاتی از این قبیل که: لازمه مدرن بودن چیست؟ این هویت چگونه بر ما چیره شده است؟ چرا با گسترش و پیشرفت علم و تکنولوژی در دنیای مدرن، اوضاع بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی ما هر روز به افول میگراید؟ چرا انسان مدرن بیش از ساختن به دنبال تخریب است؟ در این صورت پیشرفت و عقبماندگی چگونه معنا میشود؟ حلاق در فصل نخست از جایگاه شرقشناسی سخن گفته و در فصول دوم تا چهارم درباره رابطه معرفت، قدرت و چیرگی کولونیالیسم با نظری به تاریخ شرقشناسی نوشته و فصل پنجم را به پیشنهادهایش برای بازسازی شرقشناسی و همچنین هویت اختصاص داده است.