این نامه تصریح میکند: «در سالهای اخیر، انتخاب و اعطای جوایز برلیناله صرفاً با هدف سیاسی و نه هنری صورت گرفته و برای همین، اداره کل تأمین صداوسیما هیچگاه علاقهای یا مشارکتی در جشنواره برلیناله نداشته است. اکنون به نظر میرسد مسئولان جشنواره پا را فراتر گذاشتهاند و این رویکرد کوتهفکرانه و سیاستزده به هنر، در حال تسری به بازار هم هست.»
نامه صداوسیما به بازار فیلم اروپا همچنین اقدامات تحریمی را یادآور سیاست شکستخورده «فشار حداکثری» دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، دانسته و اضافه کردهاست: «شرمآور است که نهادی باقدمت، اکنون در تله گزارشهای رسانهای یکسویه علیه ایران افتاده و بر مبنای اخبار جعلی تصمیم اشتباهی گرفته است.»
مبدع این سیاست را بدرستی باید ترامپ دانست. افراطیترین رئیس جمهور دستراستی ایالات متحده که با تهدید نقاط فرهنگی ایران به حمله، تعجب جهان و حتی همحزبیهای خودش را هم برانگیخت و نشان داد که اهداف سیاسی توسعهطلبانه مبتنی بر فشار حداکثری تا چه اندازه میتوانند برای حوزه فرهنگ و هنر در جهان، خطرناک باشند. حالا رویکرد تروریستی ترامپ، با تغییر چهره، تبدیل به رویکرد ترور فرهنگی یک ملت شده است و برخلاف شخص ترامپ که وجاهتی در میان مردم نداشت، حالا رویدادهای هنری و سینمایی با وجاهت حرفهای که دارند به محلی برای این ترور خاموش فرهنگ تبدیل میشوند.
با این همه بیانیه اداره کل تأمین صداوسیما ابراز امیدواری کرده است که بزودی با حاکم شدن «منطق» بر منظومه فکری تصمیمگیرندگان این بازار، این اشتباه جبران شود و «این رویکرد سیاستزده کوتهنظرانه بزودی رخ بربندد». روشن است که جهان، راهی جز پذیرش صلح مبتنی بر تنوع فرهنگی ندارد و لازم است که رویدادهای مهم فرهنگی و هنری در جهان، پیشگام تحقق این هدف در میان ملتها و دولتها باشند.