پنجره گلستان به روی مسافران نوروزی باز میشود
جادههای زرد
پسزمینه زرد این گذرگاه چشم همه را میگیرد. سخت است بیتوقف بگذری و التفاتی نکنی. جان میدهد برای عکس گرفتن. چشمها میخندند و تصاویر در پسزمینه زرد ثبت میشوند؛ کودکی که قدش به ساقههای بلند نمیرسد، زنی که دست روی گلها میکشد و نگاهش پایین است و مردی که دو دست را توی جیب میکند و به دوردست خیره میشود
مریم طالشی
خبرنگار
دو سوی جاده سراسر زرد است. انگار پارچهای رنگی را برای پسند مشتری باز کرده باشند و گلهای ریز ابریشمین، چشم تازهعروسی را گرفته باشد. این گذرگاه چشم همه را میگیرد. سخت است بیتوقف بگذری و التفاتی نکنی. جان میدهد برای عکس گرفتن. چشمها میخندند و تصاویر در پسزمینه زرد ثبت میشوند؛ کودکی که قدش به ساقههای بلند نمیرسد، زنی که دست روی گلها میکشد و نگاهش پایین است و مردی که دو دست را توی جیب میکند و به دوردست خیره میشود، شبیه عکسهای قدیمی که آدمهایش به دوربین نگاه نمیکردند و فکر میکردند زل زدن به دوربین عکسشان را از قشنگی میاندازد؛ البته در مصرف حلقه 36تایی هم باید صرفهجویی میکردند و برای همین ژست گرفتن اهمیت ویژهای داشت و امکان تکرار چندانی وجود نداشت. حالا اما هر چه بخواهید میشود عکس گرفت و لازم نیست تا ظهورش صبر کرد و نتیجه کار را دید. برای همین هر فضای زیبایی میتواند لوکیشن دهها عکسی باشد که پشتسر هم در حافظه گوشی موبایل ذخیره میشود تا خاطرهای را ماندگار کند.
گلستان، امسال برف و باران چندانی به خود ندیده است، با این حال نزدیک بهار به رسم هر سال کلزاها قد کشیدهاند تا دل مسافران را ببرند و به آنها گوشزد کنند که این جادههای دوسو زرد را فقط اینجا میتوانید ببینید. ده روز مانده تا نوروز و نمیشود جادهها از بهار عقب بمانند.
چارقدهای ترکمن مثل پرچمهایی افراشته شده بر آستانه سرزمینی تازه، درنوردیده شده در باد تکان میخورند و رنگها را درهم میآمیزند. گلها در نسیم میرقصند و زنهایی با پیراهنهای بلند با فروشندگان جادهای چانه میزنند. چارقدهای گلدار آویخته بر ریسههای پیوسته یعنی شما به گرگان نزدیک میشوید. بیشتر چارقدها را از بندر ترکمن میآورند. برای همین است که شاید در گرگان و گنبد نظیرش را پیدا نکنید.
این را سلیمان میگوید که سالها است در کنار درختان بلند کنار جاده، چارقد و پیراهن میفروشد و ادعا دارد قیمتهایش از همه بهتر است. «این پیراهنها را 160 میدهم. قیمت قبل است و بعد از عید گرانتر میشود. اگر میخواهید بخرید همین حالا بگیرید چون الان جنسم جور است. عید که مسافر میآید جنس از جوری میافتد ولی بازهم زود به زود جنس میآورم. چارقدها مال بندر ترکمن و بندر گز است و پیراهنها هم از یک کارگاه در کردکوی میآید.»
سلیمان میگوید مسافرها حتی اگر خرید هم نکنند میایستند و نگاهی میاندازند و عکس میگیرند. یالقها هم هستند که همان سربندهای زنان ترکمناند و ابریشمیشان خیلی گران است و انواع نخی ارزانتر.
مردان ماهی به دست هم مختص همین جادهاند و اگرچه ممکن است نظیر آن را در جادههای مازندران و گیلان هم دیده باشید اما ماهیها مثل هم نیستند. ماهیهای بزرگ و پهن که روی بندی بر سر چوب آویخته شدهاند از نوع گرمابی هستند و از مراکز پرورش آبزیان گلستان میآیند. البته به گفته فروشنده، اینها نمونه است و اگر خریدار باشید آدرس پرورش ماهی را به شما میدهد تا سراغش بروید.
رامیان از شهرهای زیبای گلستان است که فاصله کوتاهی تا گنبدکاووس دارد و باید قبل از رسیدن به آزادشهر جاده را از همان جایی که تابلوی ورودی رامیان دیده میشود داخل بروید. رامیان شهری است که تابستانهایی به نسبت خنکتر دارد و طبیعت کوهستانی و زیبای آن طوری است که هر مسافری را مجذوب خود میکند. در سالهای اخیر با معرفی جاذبههای گردشگری این شهر و راهاندازی سایت پرواز پاراگلایدر، گردشگران زیادی از شهرهای دور نیز پایشان به رامیان باز شده است. حالا این شهر کوچک و دوستداشتنی آماده نوروز میشود، گرچه از همین حالا هم انگار بهار به رامیان آمده و شاهدش شکوفههای صورتی و سفیدی است که بهار را در اسفند آوردهاند و رنگها را بر بستر سبز پاشیدهاند.
اینجا از هر کسی بپرسید برای گردش کجا بروم، آدرس گل [گؤل] رامیان را میدهد؛ چشمهای بیضی شکل و سبز که استخری طبیعی است که در مسیر جاده رامیان-النگ قرار دارد و به آن «کبود استخر» هم میگویند. کمی مانده به چشمه صدای موسیقی ترکی به گوش میرسد. ساکنان منطقه عمدتاً ترکزبان و از ایل گرایلی هستند و «گؤل» در ترکی به معنای دریاچه یا منطقهای گود و عمیق است که آب در آن جمع میشود و در اندک مواردی معنی چشمه جوشان نیز میدهد.
چند پسربچه نوجوان برای سوار شدن روی تابی بلند که کنار دریاچه آویخته شده با هم بگومگویی دوستانه میکنند و آخر سر یکیشان روی تاب مینشیند و عقبعقب میرود تا خیزی بلند بردارد. صدای خنده و شادی بچهها به هوا میرود و با صدای خواننده درهم میآمیزد. وقت ناهار است و بوی کباب در فضا پیچیده تا خاطره یک روز تعطیل را کنار چشمه گل جذابتر کند. مردی خمیده کتری بزرگ را از روی منقل برمیدارد و چای دم میکند تا برای میهمانها ببرد.
سایت پرواز پاراگلایدر رامیان هم حالا بین علاقهمندان این ورزش طرفداران زیادی پیدا کرده است. برای رسیدن به آن باید از تپههای الهادی بالا رفت و به منطقهای فراخ رسید که پاراگلایدرها از آنجا میپرند و محل فرودشان در پاییندست و کنار جادهای است که مسافران عبوری از رامیان به سمت شاهرود از آن میگذرند و تماشای سرنشینان پرندههای رنگی، آنها را به وجد میآورد.
20 کیلومتری شهر اینچهبرون، بازارچه مرزی اینچهبرون قرار دارد که از جاذبههای گردشگری گنبدکاووس و استان گلستان محسوب میشود. برای رسیدن به اینچهبرون باید از جادهای گذر کنید که علائم راهنمایی و رانندگی آن با دیگر جادهها متفاوت است. اینجا خبری از کلزاهای زرد نیست، عوضش شترهایی کنار جاده دیده میشوند که گاهی سبز شدن ناگهانیشان ممکن است برای رانندگان خطرآفرین باشد و به همین دلیل تابلوهایی با طرح شتر کنار جاده به چشم میخورد تا به رانندگان هشدار دهد به محل تردد شترها نزدیک میشوند. کنار برخی تابلوها کمی کج شده که میگویند کار خود شترهایی است که گردنهایشان را با تابلوهای کنار جاده میخارانند و این آدم را میخنداند. به هرحال شترها خودشان جاذبهای در این جاده محسوب میشوند و برای مسافران اتومبیلهایی که از این جاده میگذرند جالب توجه هستند.
برای آنها که از سفر فقط رسیدنش به مقصد را دوست دارند، جادهها فقط محل گذرند اما برخی نیز جاده را بخشی از سفر میدانند و از این رو جادهها میتوانند خودشان به تنهایی مقاصدی گذرا و جذاب باشند که هرچند فرصتی کوتاه اما خاطرهای ماندگار از خودشان به جای میگذارند؛ خاطراتی که در عکسهای موبایلی ثبت میشوند و زیباییشان مثل جادهها در طول سالیان امتداد مییابد.
بــــرش
اینجا از هر کسی بپرسید برای گردش کجا بروم، آدرس گل رامیان را میدهد؛ چشمهای بیضی شکل و سبز که استخری طبیعی است که در مسیر جاده رامیان-النگ قرار دارد و به آن «کبود استخر» هم میگویند. کمی مانده به چشمه صدای موسیقی ترکی به گوش میرسد. ساکنان منطقه عمدتاً ترکزبان و از ایل گرایلی هستند و «گل» یا به عبارتی دقیقتر «گوئل» در ترکی به معنای منطقهای گود و عمیق و پر از آب است.