استاد دانشگاه و روانشناس بالینی
گاهی افراد نمیتوانند از راههای متعارف به ثروت برسند، بنابراین از طریق برخی رفتارها مثل انطباق، نوآوری، تشریفات، عقبنشینی یا شورش میخواهند این فشار را کاهش داده و به خواسته خود برسند. در عقبنشینی مجرم خانوادهاش را میکشد تا به این وسیله خود را از فشار رها کند. در این زمان او اغلب با مسائلی مثل شکست در شغل و ناامیدی مداوم روبهرو است که باعث میشود احساس کند قدرت او تحلیل رفته است. از سوی دیگر این افراد اعتقاد دارند خانواده نتوانسته از آنها مراقبت کرده و حمایت لازم را داشته باشد. اگر این فشار در خارج از خانواده باشد احتمال خودکشی در فرد بالا میرود. سایر عوامل مربوط به خانوادهکشی اغلب در کودکی شکل میگیرد و تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند که میتوان در این زمینه به آسیبهای دوران کودکی دلبستگی ناایمن و ضعیف والدین که موجب ناسازگاری و عدم امنیت در کودک است، اشاره کرد برای مثال والدین اجتنابی که به نیازهای دوره کودکی بیتوجه هستند، اغلب کودکانی خشمگین و مستعد خشونت را به جامعه خواهند داد. جدایی و طلاق، سوءاستفاده و غفلت از فرزند موجب ترس رها شدن در کودک میشود که در بزرگسالی با رفتارهای آسیب زننده خود را نشان میدهد. براساس تحقیقات ۱۰ درصد از مجرمان دچار اختلالات روانی و یا تجربه کودک آزاری جنسی یا فیزیکی بودهاند. این عوامل موجب نوسانات رفتاری و عاطفی در آنان میشود و در جایی ترکیب این عوامل با هم موجب میشود تا فرد نتواند در مدیریت خشم موفق عمل کند یا به همدردی با دیگران بپردازد یا اینکه احساسات خود را بیان کند. همچنین تحقیر و احساس شرم، ناامیدی و شکستهای دوره کودکی عامل افسردگی هستند که مجرمان را در بزرگسالی تحریک کرده و در مجموع موجب خانوادهکشی میشود. براساس تحقیقات از افرادی که اقدام به خانوادهکشی داشتهاند میتوان پی برد آنان با خشونت در دوره کودکی مواجه بودهاند و در زندگی ۵۱ درصدشان خشونت و سابقه خشونت دیده میشود. یعنی آنها قبل از خانوادهکشی فردی بودهاند که رفتارهای آسیبزننده و خشن داشتهاند؛ بنابراین گاه این افراد با رفتارهای کنترلی و ایجاد محدودیت یا تهدید کردن قبل از اقدام به خانوادهکشی در حقیقت نمایی را پیش روی قرار دادهاند که مورد توجه اطرافیان قرار نگرفته و از این زنگ خطر غفلت شده است. یکی از مواردی که جزو انگیزههای اصلی خانوادهکشی محسوب میشود مبارزه بر سر پول و اموال است که اگر با سابقه خشونت در خانواده همراه باشد، خطر خانوادهکشی را بالا میبرد. با این حال باید گفت اگرچه استرسهای اقتصادی در خانوادهکشی تأثیر دارند، ولی باید به عوامل دیگری مانند طلاق، آسیبهای دوره کودکی و خشونت در خانواده نیز توجه داشت. همچنین باید خاطرنشان کرد در مجرمان ناامید با ترکیبی از فروپاشی خانواده و مسائل مالی روبهرو هستیم. مجرمان خانوادهکش گاهی به صورت ذهنی انگیزه ارتکاب قتل خانواده و خودکشی را دارند این افراد بشدت بیمار هستند و اختلال افسردگی اساسی، اضطراب شدید، اختلالات مربوط به عوامل استرسزا و تروما، اختلال کنترل تکانه و... باید برای در آنها مورد توجه باشد. همچنین اختلالات روانپریشی، دوقطبی، وسواس فکری – عملی و اختلالات شخصیت را باید در این موارد در مجرمان خانوادهکش مورد توجه قرار داد و توجه داشت که در خانوادهکشی با یک پاسخ ساده اجتماعی روبهرو نیستیم. همانطور که دورکیم در معنای آنومی اشاره میکند این افراد دچار فروپاشی هنجارهای اجتماعی منجر به آشفتگی هستند. زمانی که بیهنجاری و آنومی بالا میرود احتمال ارتکاب جرم افزایش پیدا میکند که در آن مجرم معتقد است دیگر خانوادهای وجود ندارد و آنچه فکر میکند باید مورد توجه قرار گیرد و بر این اساس به هر قیمتی که شده افکارش را با خشنترین شیوه و دردناکترین تصویر عملی میکند.