وایتلاک در بخشی از این کتاب مهم مینویسد: «چه پیش آمد که جنگ تبدیل به بنبستی شد که در آن هیچ چشمانداز واقعیای برای پیروزیهای پایدار دیده نمیشد؟ ایالات متحده و متحدانش در سال 2001 به طالبان و القاعده یورش برده و آنها را سرکوب کرده بودند. کجای قضیه ایراد داشت؟ هیچکس جمعبندی و تحلیل دقیقی از شکستهای راهبردی نداشت و نمیتوانست درباره علل از هم پاشیده شدن پویشی که برای مبارزه با القاعده به راه افتاده بود، توضیح قانعکنندهای را ارائه بدهد. تا امروز هیچ روایت افغانستانیای از کمیسیون 11 سپتامبر ارائه نشده است که دولت را مسئول ناتوانی خود در جلوگیری از بدترین حمله تروریستی به خاک امریکا بداند. کنگره نیز از نسخه افغانستانی جلسه استماع دادرسی فولبرایت که در آن سناتورها بهشدت جنگ ویتنام را زیر سؤال بردند، گزارشی ارائه نداده است.»
«اسناد افغانستان، تاریخچه پنهان جنگ» که در پنج بخش مفصل به این جنگ و پسزمینهها و نتایج بیهودهاش پرداخته چشماندازی دقیق و درست و البته معتبر از حضور امریکا در افغانستان و جنگی پرتلفات که هرگز از سوی امریکاییها مورد بازخواست و توضیح قرار نگرفت ارائه میدهد و آن را «گودالی تاریک از پول تمامنشدنی» مینامد؛ گودالی که میتوان نمونه آن را در جنگ عراق هم دید و درسی که گویا امریکاییها از این حضورها و جنگهای بیهوده نمیبرند. نویسنده در فصل هجدهم کتاب بهنام «توهم بزرگ» از مسألهای که امریکاییها سالهاست با آن درگیر هستند پرده برمیدارد و مینویسد: اوباما میخواست در عراق از سرنوشتی شبیه به افغانستان اجتناب کند، اما نیروهای امریکایی به زمان بیشتری نیاز داشتند تا بتوانند ارتش متزلزل افغانستان را سر پا نگه دارند تا مثل نیروهای عراقی خیلی زود از هم نپاشند. همچنین اوباما میخواست برای دولت کابل اهرمی ایجاد کند تا طالبان برای پایان دادن به مناقشه تشویق به مذاکره شود. کتابی که «انتشارات ایران» آن را بهتازگی در ادامه آثار مکتوب در حوزه دیپلماسی خاورمیانه منتشر کرده کتاب مهمی است که میتوان خواندن آن را به علاقهمندان این حوزه پیشنهاد داد.