در حالی که الهام قبل از فوت به دلیل وخامت حالش قادر به تکلم و ثبت شکایت نبود، برادر ۳۶ ساله او تحت تحقیقات قرار گرفت و روز گذشته در حالی که دوره درمان خود را طی کرد در شعبه دوم دادسرای جنایی تهران تحت بازجویی قرار گرفت.
دعوای آتشین بر سر ارثیه
سوختگی بدنش خیلی شدید است به گونهای که دستبند هم به او نزدهاند
دعوای تو با خواهرت از چه زمانی آغاز شد؟
من و خواهرم با همدیگر اختلاف شدیدی نداشتیم. همیشه همدیگر را دوست داشتیم و بعد از اینکه مادرم از دنیا رفت من و خواهر و برادرم کسی را جز همدیگر و پدرمان نداشتیم اما اختلاف در هر خانوادهای رخ میدهد.
مادرت به تازگی فوت کرده بود؟
نه چند سال قبل بر اثر سرطان جان خودش را از دست داد. مرگ او بشدت ما و پدرمان را غمگین کرد.
اختلاف شما که منجر به این حادثه شد به خاطر چه بود؟
3 روز قبل از حادثه من به برادرم گفتم که اثاثیه منزل ۶۰ میلیون تومان ارزش دارد و قرار شد آن اثاث را برای پرداخت مالیات بفروشم اما روز حادثه الهام مقابل بلوک آمد و وقتی من را در حال فروش وسایل دید اعتراض و فحاشی کرد. او یک دستگاه پوز هم همراه داشت و گفت کارت بکش و پول اثاثیه را بده اما من گفتم که پول نقد یا چک میدهم که الهام قبول نکرد. دوباره درگیری لفظی ما بالا گرفت و او که پشت فرمان ماشینش نشسته بود باز هم فحاشی کرد. من عصبانی شدم و سوئیچ خودروی او را برداشتم. الهام بنزین داشت و روی من پاشید که بعد از چند ثانیه شعلهور شد. من روی زمین غلت خوردم تا خاموش شوم اما نفهمیدم چه شد که بنزین شعلهور شد.
تو فندک نداشتی؟
نه. فندک و چاقو در ماشین الهام بود. من وقتی عصبانی شدم فقط با چاقو چند ضربه به پای خواهرم زدم.
در اعترافات قبلیات در آگاهی گفته بودی که فندک برای تو بود!
نه من چنین چیزی نگفتم.اصلاً حال خوبی نداشتم حتماً اشتباه شده است.
چرا اینقدر بیقراری و گریه میکنی؟
حادثهای که اتفاق افتاد از جلوی چشمم کنار نمیرود. به خاطر از دست دادن خواهرم غمگینم.
فکر میکنی انتهای این پرونده به کجا ختم میشود؟
من اتهام قتل خواهرم را قبول ندارم. خواهرم یک فرزند کوچک دارد که او تنها ولی دم پرونده است. پدرش یعنی شوهر خواهرم قیم اوست و من امیدوارم شوهرخواهرم نسبت به من رضایت دهد.
رسیدگی به این پرونده برای روشن شدن ابعاد پنهان ماجرا در دستور کار بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران قرار دارد.