نویسنده کتاب توانسته است نوع نگاه دستگاههای دیپلماسی کشورهای اروپایی و امریکا به مسأله خاورمیانه و ادراک آنها از اوضاع این منطقه را با ظرافت و نکتهبینی خاصی ترسیم نماید. از این رو، مطالعه این کتاب برای علاقهمندان حوزه خاورمیانه از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود.
تیپو، یک دیپلمات فرانسوی است که در «پایان بازی» دههها حماقت و شکست را در خاورمیانه روی کاغذ میآورد و وقایع آشکار تلاشهای امریکا و اروپا برای همکاری در خاورمیانه از زمان پایان جنگ سرد را به دقت فهرست میکند.
او بهعنوان یک ناظر بیتعصب اما هوشیار، با تحلیلی دقیق، کتاب خود را از ناکارآمدیهای سیاستگذاری ایالات متحده آغاز میکند. نویسنده میگوید مقامات امریکایی به ندرت آنقدر که باید با متحدان خود مشورت میکنند، زیرا آنها باید زمان زیادی را صرف مدیریت هماهنگیهای لازم و بینسازمانی کنند و مثالی میآورد به این شکل که تا شورای امنیت ملی، وزارتخانههای خارجه و دفاع و کنگره بخواهند سر یک مسأله به توافق برسند، بسیاری چیزها از دست رفته و از همه مهمتر زمان است که این بوروکراسی امریکایی، قدرت پیشدستی را از آنها میگیرد و سلسله مراتب تکراری چنین تأخیرهایی قدرت نفوذ آنها در منطقه را دچار افول میکند. او معتقد است اروپاییها در این زمینه با اغماض بهتر هستند چون سیاستهای اتحادیه اروپا به ندرت بازتابدهنده دیدگاه اجماع اعضای آن است. تیپور استدلال میکند که جذابیت ارزشها و مقاصد غربی هر چه باشد، اجرای نادرست سیاستهایشان کار آنها را به جایی رسانده که بازیگران اهل خاورمیانه توانستهاند بهدنبال حامیان و مشاوران جدید در یک سیستم بینالمللی پیچیده و رقابتی فزاینده باشند.
او توضیح میدهد که برای تشویق چندجانبهگرایی جدید، اروپا باید در مسائل مهم امنیتی اعتبار کسب کند، ایالات متحده باید نحوه برخورد خود با متحدان را دوباره ساماندهی کند و هر دو طرف باید بفهمند که چه زمانی از حضور در خاورمیانه کوتاه بیایند و به کشورهای خاورمیانه اجازه دهند خودشان تصمیمگیر منطقهشان باشند.
این مسأله نتیجه تحلیل او از دادههای موجود طی چند دهه اخیر است که طبق آنها امریکا و متحدان اروپاییاش را در منطقه سخت بیاعتبار نشان میدهد و سلسله تصمیمهای نادرست و نابجا به افول خورشید آنها در خاورمیانه انجامیده است. سیاستی کلان که نیاز به بازنگری مجدد اما فوری دارد تا بیش از این، چهره این کشورها را در منطقه متزلزل و خار نشان ندهد.
تیپو این سؤال را مطرح میکند که آیا هنوز غرب بهعنوان جایگاهی که از پیش شناخته میشد، بهعنوان یک کلیت واحد وجود دارد؟ آیا میتوان نقش و عنوانی برای غربیها در مقابل شرق قائل شد؟ و پاسخهای او به این سؤال بهعنوان یک دیپلمات فرانسوی که از واشنگتندیسی در خاورمیانه کار میکند، به کتاب ارزشی بیبدیل میدهد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: « متقارن نبودن روابط ایالات متحده و اروپا در داخل ائتلاف، کار را دشوارتر کرد و به تعدادی از فرصتهای از دست رفته منجر شد. شکست داعش در مارس 2019 مانع از ظهور مجدد این گروه جهادی نشد.تعداد حملات در عراق و سوریه در طول سالهای 2019 و 2020 همچنان بالا بوده و میانگین 11 تا 15 مورد در ماه بوده است. گفته میشود در سال 2020، 3500 جنگجو در عراق و 4000 جنگجو در سوریه بهصورت لایههای پنهان فعالیت میکنند. یکی دیگر از شاخصهای مقیاس چالش، تعداد باقیمانده آوارگان داخلی در سوریه و عراق است. با وجود بازگشت آهسته بخشی از آنها به عراق، تقریباً 1.4 میلیون نفر از مارس 2021 هنوز در داخل آواره هستند.»
کتاب «پایان بازی» را که در بردارنده نکاتی مهم و تحلیلی و پر از سند و منبع از همکاریهای امریکا و اروپاست، عماد هلالات و امیررضا مقومی از انگلیسی به فارسی برگرداندهاند و کتاب به فارسی هم در مدت کوتاهی پس از انتشار مورد استقبال علاقهمندان حوزه دیپلماسی قرار گرفته است.