منتقد ادبی
یون فوسه نمایشنامهنویس، رماننویس و مقالهنویس نروژی برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۳ شد. آکادمی نوبل روز پنجشنبه دلیل انتخاب این نویسنده را «نمایشنامهها و نثر بدیع او» اعلام کرد که «صدایی به ناگفتنیها داده است».
فوسه که در ۶۴ سالگی برنده این جایزه معتبر شده، از مهمترین نویسندگان کشورش و همچنین از مطرحترین نمایشنامهنویسان جهان به شمار میرود. با این حال، همانطور که آکادمی نوبل نیز نوشته، آثار او که به زبان نروژی نینورسک نوشته شده، ژانرهای گوناگونی را در برمیگیرد. فوسه علاوه بر نمایشنامه، کتابهای رمان، شعر، مقاله، داستان برای کودکان ترجمه و منتشر کرده است اما عمده شهرتش به واسطه نمایشنامهنویسی است و پیشتر جوایزی چون جایزه ایبسن را به دست آورده است. آثار این نمایشنامهنویس نروژی در ایران نیز به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است.
فوسه زاده ۲۹ سپتامبر ۱۹۵۹ در نروژ است. او رماننویس و نمایشنامهنویسی است که از آنچه درون انسانهاست مینویسد، مسائلی که انسانها به شکل دائمی با آنها درگیرند، اما گاهی از آنها میگریزند و نمیخواهند با آنها روبهرو شوند. لحن سرد فوسه از برجستهترین ویژگیهای سبکی نوشتههای اوست، نوشتههایی که غالب اوقات پایان خوشی نیز ندارند. آدمهای تنها و زوجهایی که در روابطشان با مشکل روبهرو شدهاند، شخصیتهای گونهای آثار یون فوسه است. او چه در نمایشنامههایش و چه در رمانهایی همچون بیخوابی و سودا، انسانهایی را میآفریند که پرسشهای زیادی در سر دارند. یون فوسه از نظر شخصیت و ابداعات تکنیکی به چنان مرحلهای رسید که به او لقب ایبسن جدید دادند. او در بسیاری از کشورهای جهان، ازجمله محبوبترین و شناختهشدهترین نویسندگان منطقه اسکاندیناوی به حساب میآید و آثارش در بیش از ۴۰ کشور ترجمه و چاپ شدهاند. همچنین علاقه به شعر نکتهای است که در بسیاری از آثار او هویداست. یون فوسه در مقطع آکادمیک، ادبیات اقتباسی و فلسفه را برگزید؛ دلمشغولیهایی که همواره با آن درگیر بوده است. او هماکنون در حومه شهر اسلو و در ساختمانی با معماری سلطنتی زندگی میکند.
یون فوسه ویژگیهای منحصر به فردی در ساختن موقعیتهای نمایشی و پرداخت کلام دارد که هر فرد علاقهمند به درام را به خود جذب میکند. همنشینی کلام با سکوتهای طولانی در آثار فوسه نوعی کندی وهمانگیز ایجاد میکند.
در این آثار با وجود بستر واقعگرایانه موقعیت درامها شبیه به یک خواب رمزآلود و شکبرانگیز میشود. استفاده از تکرار یک جمله در موقعیتهای مختلف و همچنین سکوتهای مداوم و متناوب باعث انتقال حسی از رنج و ناکامی در ارتباط است که علاوه بر ساخت فرمی که دارای ویژگیهای موسیقایی است، درونمایه اصلی آثار فوسه را منتقل میکند.
او با استفاده از تداخلهای زمانی (در رؤیای پاییزی، یک روز تابستانی و...) و پیچیدگی روابط ساده خانوادگی (در اسم و دیدار، فرزند و...) و احساسی (در زیبا، بنفش و عصر و...) و همچنین رفتن شخصیتهایش به سوی مرگ و تحلیل مرگ (در یک روز تابستانی، رؤیای پاییزی و آنجا) به مثابه یک فقدان، موقعیتهای دراماتیک و نمایشی اثرش را تبدیل به مفاهیمی حسی و تأملبرانگیز میکند.
میتوان گفت بر خلاف قالب آشناتر درامپردازی که مفاهیمی چون مرگ، عشق و... را در دالان داستان و روایت تبدیل به مدلی عینی و جزئی میکنند، فوسه از مدلهای جزئی و عینی یک فضای انتزاعی و مفهومی میسازد.
آنچه درباره آثار یون فوسه چون نوری میدرخشد و تأثیری یگانه و دوستداشتنی ایجاد میکند، ناشی از این است که او به جای پیشرویهای مرسوم دراماتیک و ترسیم یک حرکت اوج و فرودی در یک سطح قراردادی در نمایشنامههایش به درون حرکت میکند و بیش از حرکت به جلو در جهت گشایش موقعیت حرکتی به درون در جهت عمق بخشیدن به آن دارد که این عمق بخشیدن به طریقی متبحرانه کاملاً حسی و با استفاده از غلظت عاطفی ایجاد میشود. برای همین حزنی تأثیرگذار و اندوهی فراموشنشدنی همیشه آمیخته با آثار یون فوسه است.