نقشه گروگانگیری
ارشیا را چطور شناسایی کردید؟بابک از اقواممان بود. مدتی قبل در بازیهای آنلاین اینترنتی با ارشیا دوست شده بود و به طور خیلی اتفاقی فهمیده بود که پدر ارشیا از بازاریهای معروف شهریار است و وضع مالی خوبی دارد. من مشکل مالی داشتم به شوخی به بابک گفتم در میان دوستانت کسی نیست که وضع مالی خوبی داشته باشد و بتوانیم او را گروگان بگیریم و پولی به جیب بزنیم. ولی وقتی بابک گفت ارشیا خانواده پولداری دارد شوخی به جدی تبدیل شد. قرار شد آنها به تهران بیایند وقتی در خیابانی خلوت از ماشین پیاده شدند ما در آنجا به کمین آنها نشسته بودیم. به محض دیدن بابک و دوستش به سمتشان رفتیم و هر دو را با تهدید گروگان گرفتیم تا ارشیا از همدستی بابک بویی نبرد. بعد هم آنها را به مخفیگاهمان بردیم و ارشیا را به اتاقی منتقل کردیم و به دروغ گفتیم که بابک را در اتاق دیگر زندانی کردهایم. درصورتی که از او خواستیم به خانه یکی از دوستانمان برود و تا زمانی که پول را از خانواده ارشیا نگرفتیم خودش را نشان ندهد.
با دویست میلیون تومان ارشیا را آزاد میکردید؟ نمی دانم. شاید وقتی دستمان به پولها میرسید وسوسه میشدیم که از خانوادهاش بیشتر پول بگیریم.
در این مدت او را شکنجه هم میکردید؟شکنجه که نه، اما کتکش زدیم که خانوادهاش بترسند و زودتر پول بدهند.