منتقد
«تمساح خونی» شگفتانه جشنواره چهل و دوم فیلم فجر برای اهالی جشنواره و رسانهها بود؛ جایی که قرار بود نخستین فیلم جواد عزتی به عنوان یکی از محبوبترین و باکیفیتترین بازیگران کمدی و جدی سینمای ایران اکران شود و نکته حایز اهمیت موفقیتی بود که عزتی در کسوت کارگردان این فیلم به آن نائل شد. «تمساح خونی» شاهکار نیست اما این حد از کیفیت سینمایی و تسلط هنری از جواد عزتی تا حد زیادی دور از انتظار بود، برای همین بیادعایی و صلابت بود که بسیاری از منتقدان سختگیر و رسانهایها به فیلم نمره قبولی دادند و آن را تمجید کردند.
برنده «تمساح خونی» شخص جواد عزتی است که در کسوت بازیگر و کارگردان توانسته با تیزهوشی و استفاده صحیح از تواناییهای خود و نیاز جامعه، اثری شیرین و جذاب را به نمایش درآورد که علاوه بر برخی حداقلها در متن و اجرا، برخی حداکثرها را نیز در میان فیلمهای کمدی بفروش سینمای ایران دارد. «تمساح خونی» برخلاف آثاری مانند «فسیل» و «هتل» به شیرینکاری و بزلهگویی و توسل به نوستالژی و هجو برای خنداندن تماشاگر روی نیاورده و سعی کرده با تمرکز بر اصول فیلمنامهنویسی و قصهگویی در سینما به همراهی مخاطب و شیرینشدن فیلم دست یابد.
امتیاز اصلی فیلم «تمساح خونی» از نظر کیفیت سینمایی، همین قصهگویی و اجرای قابل قبول صحنههای مختلف کمدی و اکشن است. «تمساح خونی» یک کمدی اکشن ایرانی است که بر پایه برخی الگوهای فیلمنامهنویسی ساخته شده اما توانسته مسیر قصهگویی خود را با کیفیت تا انتها حفظ کند و برای جذب مخاطب به هر دری نزند تا از تماشاگر خنده بگیرد. صحنههای اکشن فیلم و اجرای موقعیتهای شلوغ که دشواری زیادی نیز داشته، علاوه بر نشاندادن توانایی جواد عزتی در کارگردانی، از استاندارد بسیاری از فیلمهای بدنه سینمای ایران بالاتر است. شاید این وجوه اجرایی و وفاداری به قواعد ژانر و قصهگویی بوده که سبب شده مخاطبان جدیتر و منتقدان نیز همانند عامه مردم از فیلم لذت ببرند.
عزتی در نخستین فیلم خود در جایگاه کارگردان، ریسک نکرده و مسیری امتحان پس داده را طی کرده است. او به سراغ کمدی رفته و از همکاران سابق و پارتنرهای کمدی و عاطفی خود یعنی عباس جمشیدی و الناز حبیبی که سابقه همکاری در سریالهای تلویزیونی را با هم داشتند، استفاده کرده است. این ریسک نکردن و گام اول را محکم برداشتن بدون شک از تیزهوشی آقای بازیگر و کارگردانی میآید که بعد از ساخت «تمساح خونی»، سینمادوستان ایرانی را به ظهور یک فیلمساز سینمابلد و قصهگو امیدوار کرده است.
بازی بهزاد خلج از دیگر امتیازات فیلم است، بازیگری کمادعا و توانمند که با سریالهای «پوستشیر» و «آقای قاضی» در نمایش خانگی و تلویزیون در سال گذشته حضور موفقی داشت و نقش مکمل و مؤثر او در «تمساح خونی»، پایانی خوش از یک سال موفق و ظهور یک بازیگر اول و مکمل درخشان در سینمای ایران بود.
درکنار این موفقیتها و دستاوردها، فیلم ایراداتی نیز دارد و نقدهایی به آن وارد است: مثلاً زوج جمشیدی و عزتی خاستگاه فردی و اصالت خاصی ندارند و شخصیتپردازی خوبی روی آنها نشده و تمرکز بیشتر روی مسیر روایت و موقعیتها بوده است. نقد دوم، بازی جواد عزتی است که با وجود گرفتن نمره قبولی، دستاورد تازهای در کارنامه بازیگری او محسوب نمیشود و در امتداد همان شخصیت ترسو و شیرین آثار قبلیاش تصویر شده است. اما مهمترین نقد فیلم «تمساح خونی» به پایانبندی ضعیفش باز میگردد، جاییکه گویی نفس فیلم برای به ثمر رساندن آن، تمام شده و با یک کمسلیقگی آشکار در فینال فیلم مواجه هستیم، به طوریکه ساختگی بودن اتفاقات که در پایان لو داده میشود، اصلاً درنمیآید و باورپذیر نمیشود و به طور کلی، فینال فیلم رمق و توان اجرا و متن بخشهای ابتدایی فیلم را ندارد.