صفحات
شماره هشت هزار و چهارصد و سی و شش - ۲۵ فروردین ۱۴۰۳
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و چهارصد و سی و شش - ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ - صفحه ۲۲

روایتی از دوران دانشجویی

گروه فرهنگی /با گذشت زمان معمولاً روحیه آدم‌ها تغییر چندانی نمی‌کند و در هر زمانی می‌شود لااقل ته‌مانده‌ای از روحیه قبلی افراد را در آنان دید. مانند آدم‌های شوخ‌طبع که حتی در بحبوحه شرایط دشوار هم رگه‌هایی از روحیه طنز خود را بروز داده و تفاوت نگاه در موقعیت‌های گوناگون را به نمایش می‌گذارند. این مسأله درباره شخصیت «محسن»، در مجموعه کتاب‌های مهرداد صدقی با عنوان کلی آبنبات‌ها صدق می‌کند. مخاطبانی که مجلدهای اول و دوم این مجموعه با عناوین «آبنبات هل‌دار» و «آبنبات دارچینی» را خوانده‌اند با این شخصیت داستانی آشنا هستند. همان قهرمان کم و سن و سال و بازیگوش کتاب «آبنبات هل‎دار» که در مجلد اول، از منظر یک پسربچه کم سن و سال، وقایع پیرامون خود، خانواده و جامعه اطرافش را در مقطع زمانی دهه 60 و در محیط جغرافیایی شهرستان بجنورد، استان خراسان شمالی با زبان طنز روایت می‎کرد. در مجلد دوم این مجموعه راوی اتفاق‌های ریز و درشت همان آدم‌ها در اوایل دهه 70 و در همان موقعیت جغرافیایی بود و حالا در مجلد دیگری از آن مجموعه با عنوان«آبنبات نارگیلی» پای به دنیای جوانی گذاشته و راوی اتفاق‌هایی از دنیای خود و جوانانی است که در نیمه دوم دهه 70 به عنوان دانشجو پا به محیط دانشگاه گذاشته‌اند. با آنکه شخصیت محسن در این داستان به عنوان یک دانشجو پا به فضای عمومی اجتماع گذاشته است، اما هرگاه فرصتی به دست می‌آورد، وقایع عمومی جامعه را هم از دریچه همان نگاه طنز خود می‌بیند و روایت می‌کند که پیش از این در محیط کوچک خانواده و محله و در نهایت شهر کوچک محل سکونت خود، بجنورد می‌دید و روایت می‌کرد. او بعد از قبولی در دانشگاه برای ادامه تحصیل به دانشگاهی در شهر گرگان می‌رود و در آن محیط تازه با دوستان جدید و دانشجویان دیگر آشنا می‌شود که آنها هم دنیای خاص خود را دارند که وقتی رفتار و گفتارشان از دریچه نگاه راوی عبور می‌کند و بیان می‌شود، حلاوت و شیرینی مضاعفی پیدا می‌کند که تداعی‌گر فضای داستان‌های قبلی این مجموعه است. اغلب شخصیت‌ها و قهرمانان داستان‌های قبلی این مجموعه در کتاب حاضر هم به شکل تازه‌ای حضور دارند؛ مانند شخصیت‌های اصلی «بی‌بی»، «ملیحه»، «دایی اکبر»، «مادر»، «آقاجان» و چند شخصیت فرعی دیگر که مخاطبان این مجموعه در مجلدهای قبلی با ویژگی‌های شخصیتی آنها تا حدود زیادی آشنا شده‌اند و در این داستان با وجه دیگری از این شخصیت‌ها مواجه می‌شوند. البته شخصیت بی‌بی در بخش‌های پایانی این کتاب به منزل آخرت سفر می‎کند اما دیگر شخصیت‌های داستانی قبل همچنان در صحنه‌ها و روایت‌ها حضور دارند و در پیشبرد وقایع داستان مؤثر هستند. در کنار این کاراکترهای داستانی، شخصیت‌های دیگری مانند «دریا» با آنکه حضور فیزیکی چندانی در این قسمت از داستان ندارند، اما تأثیر پررنگی در ذهنیت و افکار شخصیت محسن دارند. این بخش از داستان به وضوح تغییر روحیات و دغدغه‌های شخصیت محسن را نشان می‌دهد که در پی سرنوشت تازه‌ای راهی می‌شود.
 در بخش‌های پایانی داستان، وضعیت تازه روحی و شخصیتی محسن با وضوح بیشتری روایت می‌شود. «پیدا کردن دریا در آن شلوغی کار سختی بود. نمی‌دانستم چه شکلی شده است. هر کسی مرا می‌دید فکر می‌کرد دارم بدچشمی می‌کنم. اما موضوع این بود که دنبال دریایی می‌گشتم که نمی‌دانستم چه شکلی شده و با دیدن هر دختری مجبور بودم با دقت نگاه کنم که آیا خودش است یا نه! یکی دو نفر شبیه او را دیدم. اما چون داشتند با پسرها حرف می‌زدند با خودم گفتم نه این نیست. یکی دو نفر را هم دیدم که گفتم خدا کند این باشد؛ ولی آنها هم نبودند.» دغدغه‌های ذهنی شخصیت مرکزی داستان، محسن با بالا رفتن سن او به مرور تغییر می‌کند. با این حال نگاه طنزآمیز او به شخصیت‌ها و وقایع پیرامونش تغییر چندانی نکرده و قهرمان اصلی این مجلد از سلسله کتاب‌های آبنبات‌ها همچنان از پشت همان عینکی به دنیا نگاه می‌کند که در جلدهای قبلی این مجموعه شاهد بوده‌ایم.

جستجو
آرشیو تاریخی