منتقد تئاتر، تلویزیون و سینما
این روزها بخش مهمی از محتوای پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی را «ریلیتیشو»ها ساختهاند؛ برنامههای سرگرمکننده و عمدتاً سلبریتیمحور که در قالب یک چالش یا مسابقه، لحظات جذابی برای تماشاگران خلق میکنند. بسیاری از این برنامهها حاصل یک کپیکاریاند یعنی نتیجه رجوع برنامهساز به نمونههای موفق خارجی و پیادهسازی همان الگو. از «جوکر» و «صداتو» که کپیبودنشان را انکار نمیکنند تا برنامه تلویزیونی «دورهمی» که کپیبودنش در فضای مجازی لو رفت؛ بازار برنامههای کپی برابر اصل در جهان برنامهسازی تلویزیونی نمایش خانگی ما داغ است.
نمونه مشابه داشتن برای یک برنامه به خودی خود ضعف نیست بلکه نمونهبرداری خلاقانه و «ایرانیزهکردن» برنامه غیرایرانی خودش مهارتی است که کمتر برنامهسازی از آن بهرهمند است. اما ظهور و بروز خلاقیت یک برنامهساز از مرحله ایده تا اجرا، فضیلتی است که میتواند به نقطه مزیت یک برنامه تبدیل شود و آن را چند پله ارتقا دهد. این روزها شبکه نمایش خانگی میزبان یک برنامه خلاقانه و سرگرمکننده است که هیچ نمونه مشابهی در جهان ندارد که همین به یکی از نقاط قوت برجسته آن تبدیل شده است.
«گل یا پوچ» مهمترین برگ برنده خود را از همین عنوان آشنا و خاطرهانگیز برای ایرانیها دارد. ارجاع به بازی سرگرمکننده گل یا پوچ که بخش مهمی از خاطرات کودکی ما را ساخته، امتیازی است که برنامه را از همان ابتدا یک-هیچ از مخاطب پیش میاندازد و به یک قلاب برای جذب مخاطب تبدیل میشود. رجوع «گل یا پوچ» به سنتهای قدیمی ایرانی از همان لحظه اول و طراحی هوشمندانه دکور، هم خودش را نشان میدهد و هم تماشاگر را وارد یک اتمسفر کمترتجربهشده در فضای پلتفرمها میکند. در ادامه اما «گل یا پوچ» یک مزیت نسبی بزرگ دیگر هم رو میکند؛ حضور یک سلبریتی مشهور در پیشانی برنامه.
مهران مدیری مستقل از تمام حواشی سیاسی سالهای اخیرش، شخصیتی بسیار شناختهشده و خاطرهانگیز برای مردم ایران است. کمتر ایرانیای را میشود پیدا کرد که چهره مدیری را نشناسد یا سریالهای او را به یاد نیاورد. روی همین حساب، نفس حضور مدیری در «گل یا پوچ» تا حدودی مخاطب این برنامه را تضمین کرده و به نقطه اتکایی تبدیل میشود که میتواند جسارت بیشتری برای توسعه ایدههای خلاقانه به تیم تولید بدهد. مدیری با اجرای بهقاعده و شوخیهای بهاندازهاش، نقش مهمی در حفظ ریتم برنامه دارد و میتواند به خوبی حالوهوای مدنظر برنامهساز را نمایندگی کند. شاید همین اتکا به تکستارهای به نام مهران مدیری است که باعث میشود «گل یا پوچ» به دام سلبریتیزدگی نیفتد و برای سایر بخشهای خود سراغ چهرههای مشهور نرود، امری که مزیت دیگر این برنامه را میسازد.
«گل یا پوچ» برای خلق سرگرمی سراغ حاشیه نرفته و نخواسته با استفاده از شهرت سلبریتیها که برای چنین برنامهای یک فرامتن به حساب میآید، جذابیت کاذب به برنامه تزریق کند. برای تیم سازنده برنامه اینکه خود بازی گل یا پوچ به درستی و با کیفیتی تماشاگرپسند اجرا شود، موضوعیت داشته و برای همین بازیکنان بازی نه بازیگران سینما یا فوتبالیستهای بازنشسته، بلکه اهالی حرفهای این بازیاند؛ مردانی خبره در «گل یا پوچ» که سالهاست سرگرم این بازیاند و آن را به خوبی بلدند. در نتیجه، خود انجام بازی برای تماشاگر خلق جذابیت میکند و بیننده با بازیکنانی کاربلد مواجه میشود که هر حرکتشان میتواند تحسینبرانگیز و خیرهکننده باشد تا ابعاد تازهای از این بازی قدیمی و به ظاهر ساده در قاب برنامه شکل بگیرد. علاوه بر این نکته، طراحی بازی نیز به شکلی هوشمندانه انجام شده تا ریتم هر قسمت از برنامه به خوبی حفظ شود و مخاطب برنامهای مهیج را تماشا و تجربه کند. انتخاب نحوه امتیازدهی، کارتهای بازی و ایده «شاهگل» از جمله خلاقیتهای تیم طراح بازی است که «گل یا پوچ» را از یکنواختی قابل پیشبینی نجات میدهد و به یک برنامه متمایز تبدیل میکند. برنامه «گل یا پوچ» از جهات مختلف یک «موفقیت» برای عواملش محسوب میشود. از یک طرف پلتفرم پخشکننده را در کنار «جوکر» صاحب یک برنامه سرگرمکننده کرده و از طرف دیگر مهران مدیری را پس از تجربه نهچندان موفق «اسکار» دوباره در قاب یک برنامه مخاطبپسند قرار داده و در نهایت، ظرفیت بالای بازیهای سنتی ایرانی برای خلق «ریلیتیشو»های سرگرمکننده را به تهیهکنندگان و برنامهسازان نشان داده است.