برنامه پاورقی که از سال گذشته روی آنتن شبکه دو سیما رفته و تاکنون چیزی نزدیک به 300 قسمت از آن پخش شده است، یک برنامه ساده با یک میز و یک مجری است که مجری با مخاطبان خود مستقیم و بیپرده حرف میزند. اما آنچه این برنامه را منحصر به فرد کرده و باعث شده مخاطبان جدی خودش را پیدا کند، صراحت کلامش در پرداخت به موضوعاتی است که مدتها بود جای خالی صحبت از آنها در رسانه ملی حس میشد. برنامهای که یک جوالدوز به خودمان میزند و سپس برگهای خزان و میوههای گندیده باغ اروپا را نشانمان میدهد تا بدانیم اگر اینجا خبرهای بدی گاه به گوشمان میرسد، در بقیه جاهای دنیا هم اتفاقات بد و تلخ دارند. از مردم نازنین میگوید و حرفهایشان را منعکس میکند و از همه مهمتر رسالتش را آگاهی دادن به مردم در برابر هجمههای رسانهای مغزساب دشمن میداند.
این برنامه به گواه آمار صداوسیما در بین برنامههایی که محتوایی با موضوع فلسطین داشتند پربینندهترین بوده و در بین برنامههای دهه فجر نیز بالاترین درصد بیننده را داشته است. این نشان میدهد که پاورقی حالا بعد از گذشت بیش از یک سال از پخش اولین قسمتش، جای خودش را در بین مخاطبان تلویزیون باز کرده است.
همین موضوع باعث شد که سراغ «محمدامین میمندیان» یکی از مجریها و نویسندههای این برنامه برویم و با او درباره پاورقی صحبت کنیم:
ایده پاورقی از کجا آمد و شروع شد؟
میمندیان: خب اوایل درگیریهای پارسال که خیلی جو بدی حاکم بود و خیلی از انقلابیها جا خورده بودند و اصطلاحا کُپ کرده بودند و رسانههای آنوری جولان میدادند، ما دیدیم باید یک کاری بکنیم. آن موقع برنامههای تحلیلی در صداوسیما چندتایی درست شده بود و به مسئله حجاب و اغتشاشات و اینها میپرداختند ولی خلأ یک برنامه طنز احساس میشد. از این جهت که واقعا بنشینیم شبکههای آنطرفی و براندازان را هجو کنیم. بگوییم شماها اصلا درحد حرفهای جدی نیستید و شماها را باید مسخره کرد.
از ایده تا تولید برنامه شاید سه روز هم طول نکشید. به خاطر همین سرعتی بودنش رفتیم سراغ این فرم، که هم تولیدش سریع بود و هم چون قبلا با این فرم تجربیاتی در فضای مجازی داشتیم، چم و خمش دستمان بود.
از شروع پاورقی وسط آن ماجراها نترسیدید؟
میمندیان: ترس حقیقتش نه، اما انتظار واکنشهای شدید را داشتم. چون مثلا بعضی دوستانم زنگ می-زدند و میگفتند که آقا ما یک جایی بودیم فهمیدیم دنبال آدرست میگردند که بیایند یک کاری کنند. بعد نصیحت میکردند و میگفتند برنامه نساز و نکن و اینها. ما هم که سرتقتر از این حرفها بودیم.
کنج عافیت یا وسط میدان حادثه؟
میمندیان: بستگی به ادعای آدم دارد. ماهایی که ادعای انقلابی بودنمان میشود و ادعای لوطیگری داریم و ادعای این را داریم که کاش زمان جنگ بودیم و جبهه میرفتیم، برای همچین ادعایی کنج عافیت طلبیدن معنی ندارد. در شرایط صلح و عادی همه میتوانند همچین ادعایی کنند.
فکر میکردید پاورقی اینقدر پرمخاطب شود؟
میمندیان: نه واقعا. ما حتی تصورمان این بود که نهایتش مثلا یک ماه تا اغتشاشات تمام میشود، یک برنامه داشته باشیم که کاری کرده باشیم. تصور اینکه اینطور پرمخاطب شود و یک و نیم سال هرشب بخواهد ادامه پیدا کند را نداشتیم.
کدام قسمت از پاورقی پربازخوردترین قسمت بودهاست؟
میمندیان: قسمتهای پربازخورد زیاد داشتیم. ولی در یکی از قسمتها به برخی سلبریتیها نقد کردیم و گفتیم اینکه میگویید جای ورزشکار و دانشجو و مادر و اینها زندان نیست، منطقی نیست. هر کس جرمی مرتکب میشود جایش زندان است و میتواند هر شغل و منسبی هم داشته باشد. آن قسمت در شبکههای آنوری هم پخش شد و خیلی واکنش داشت. هم از طرف مخالفین برنامه که فحش میدادند و هم از طرف طرفداران برنامه که راضی بودند از اینکه برنامه ما بالأخره جلوی اینجور اظهارات سلبریتیها ایستاد.
تا الان بهخاطر اجرای پاورقی تهدید شدهاید؟
میمندیان: بله، منتها تهدید مجازی. در فضای واقعی مردم ما فارغ از اعتقادات و گرایشهایشان اینجور نیستند که مثلا تا مخالفشان را دیدند به او حمله کنند. یعنی حتی آن فردی که در فضای مجازی توهین میکند، وقتی در خیابان شما را میبیند ممکن است بیاید سلام علیک هم بکند.
اسم باغ اروپا از کجا آمد؟
میمندیان: خب همان اوایل برنامه ما این ایده را داشتیم که مشکلات کشورهای غربی را بیاییم در برنامه بگوییم که مردم بدانند فقط ما مشکل نداریم. چند قسمتی که رفتیم، از آن بخش خیلی استقبال شد اما اسمی نداشت تا اینکه مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا یک سخنرانی داشت. آنجا وقیحانه گفت که اروپا مثل یک باغ است و بقیه دنیا موجودات وحشیاند که میخواهند به این باغ حمله کنند. بعد از آن بود که به این خبر پرداختیم و همانجا هم این اسم را قاپیدیم.
عجیبترین بازخوردی که از پاورقی گرفتید چه بودهاست؟
میمندیان: یکبار یکی از طرفداران برنامه به من گفت که پسرم از من لپتاپ میخواست و من هم به او گفتم هر قسمت از پاورقی را که دیدی صدهزارتومان به تو میدهم، جمع کن برو لپتاپ بخر؛ و میگفت بچهام هم پخش اصلی را میدیده و هم دوتا تکرار برنامه را و روزی سیصد هزارتومان حساب میکرد. اینکه یک پدر از پاورقی استفاده میکند برای تربیت فرهنگی بچهاش واقعا برایم جالب بود.
خندهدارترین پیامی که برای پاورقی ارسال شده چه بودهاست؟
میمندیان: یکی بود که پیام داده بود آقا در تیتراژ زدهاید مجری شهبازی و میمندیان. این میمندیان کیه؟ کی میآد پس؟ آقای شهبازی حقخوری نکن. دوتا برنامه تو باش یکی اون. نمیخوای پنج تا تو باش یکی اون. نه ده تا تو باش یکی میمندیان. گناه داره این بچه.
کدام بخش از پاورقی بیشتر حرص اپوزوسیون را درآورد؟
میمندیان: باغ اروپا. اینکه مردم آگاه بشوند نسبت به مشکلات غرب و بقیه دنیا و عزت نفسشان بالا برود و حس افتخار پیدا کنند نسبت به ایران، اپوزوسیون را خیلی نگران میکند. برای همین سر این بخش زیاد ما را میزنند. میگویند ماها داریم میگوییم همه جا بد است و ایران خوب است درحالی که اینطور نیست. ما فقط میگوییم در همه جا مشکلاتی وجود دارد.
تا حالا شده در پاورقی سوتی بدهید و بعد صدایش دربیاید؟
میمندیان: بله چند باری شدهاست. مثلا یکبار خبری گفتیم که در یکی از خیابانهای فرانسه زنانه و مردانه را جدا کردهاند که بعد فهمیدیم دوربین مخفی و آزمایش اجتماعی بودهاست. بلافاصله هم در برنامه بعدی گفتیم که اشتباه کردیم.
طنزی نوشتهاید که بعدش پشیمان شده باشید و حس کنید منصفانه نبودهاست؟
میمندیان: فکر نکنم. مورد مشخصی یادم نمیآید.
پاورقی چه ویژگیای داشت که توانست مخاطب جذب کند؟
میمندیان: دلایل مختلفی دارد. یکی ژورنالیستی بودنش و واکنش سریع به اتفاقات است. یکی هم سادگی برنامه است که خیلی واضح میآید و خبرها را میخواند و تحلیلش را میگوید و شوخی میکند، همه با هر سن و سالی آن را میفهمند و یک مورد دیگر هم صریح بودن آن است. یک برنامه خاکستری که هم به نعل بزند و هم به میخ نیست. یک برنامه است که عواملش عشق به ایران و جمهوری اسلامی دارند. مخاطب فارغ از موافق یا مخالف بودن میداند موضع برنامه چیست و تکلیف برنامه با خودش روشن است.
ممنون از همراهیتان.