اما سینمای راهبردی، چنانچه مبتنی بر خوانشِ نیاز عمومی مخاطبان باشد، راهی است برای پیوند تماشاگران انبوه با سینما. سینما هنگامی که در برابر روزگار مخاطبانش آیینگی میکند، گامی به سوی ماهیتِ خود نیز برداشته؛ ماهیتش در مختصات یک رسانه. ماهیتِ سینما؛ درست آنجا که باید در برابر مخاطبانش آیینگی کند و گواه حال و روز جهان متن باشد. سینمای شهادتدهنده؛ سینمای گواه! تجربههایی همچون «سرهنگ ثریا» در واقع دیکتههای نانوشتهاند. در نگاه به موضوعات تاریخی معاصر، یکی از بزرگترین و شایعترین آفتها، شعارگرایی و سیاستزدگی است. «سرهنگ ثریا» سیاستزده نیست و برعکس؛ تا آنجا که توانسته چکیدهای از اندوه و تلخی بیپایان مادران منتظر ایران را شاعرانه و ریزبافت به تماشا کشیده است. به نظر میرسد عطشِ آگاهی از جریانها و شخصیتهای نقشآفرین در پشت صحنه سیاست و تاریخ معاصر ایران و انقلاب، هیچگاه به این اندازه در بین نوجوانان و جوانان، پررنگ نبوده است. اشتیاق نسلهای تازه برای آگاهی سیاسی و تاریخی برخلاف نسلهای قبلتر فزونی گرفته و آثاری همچون سرهنگ ثریا، میتواند پاسخی به گوشهای از این نیاز به دانستن باشد. بخواهیم یا نه، فیلم، اثر نرگس آبیار را تداعی میکند و برخی شباهتها این نزدیکی را برجسته میکند. با اینحال، «سرهنگ ثریا» همچون «شیار ۱۴۳» با یک بازی جاندار و درخشان همراه است. نمیتوان تصور کرد که فیلم، بدون ژاله صامتی تا چه اندازه از جذابیتش را حفظ میکرد؛ حضوری که کلیتِ فیلم روی آن تکیه زده و بازیگر هم به شایستگی از عهده کشاندن این بار سنگین برآمده است. «سرهنگ ثریا» یک حضور تکرارناپذیر دارد؛ از آن همدستیهای کارساز نقش و بازیگر در سینما. بازی ژاله صامتی در فیلم، قابل نقد و تحلیل است؛ از نگاهی که به ژرفای احساس شخصیت نقب میزند تا حجم حضور. بازیگر «سرهنگ ثریا» حجم حضور شخصیت را بر صحنه مینشاند و نفسهای خواهنده مادر را به ریههای احساسِ تماشاگر میوزد. «سرهنگ ثریا» در کنار بازی درخشان بازیگر زن نقش اول، طراحی صحنه و مدیریت هنری باورپذیری دارد و بهعنوان سکوی پرتاب سازندهاش از تئاتر به سینما، قابل دفاع از کار درآمده است؛ نویدبخش تولد یک سینماگر اعتناپذیر. فیلم به یک نقطه پرابهام، شگفت و تلخ از تاریخ معاصر ما میپردازد؛ آنجا که در آنسوی دیوارهای اردوگاه اشرف، چهره سازمان مجاهدین خلق را بیاغراقهای رایج به تماشا میکشد. تصویری شاعرانه و استخوان سوز از ذبح انسانیت. روبهرویی گروهک منافقین با آمال ایرانیان انقلابی و پشت صحنه آنچه ناگفتنیست در لایههای فیلم، شکلی از روایت گرفته است؛ روایتی نه با اوج و فرودهای رایج، بلکه متناسب با رفتار درونی شخصیت اصلی و مادران امید و انتظار.
فیلمنامه با آنکه میتوانست به جزئیات بیشتر توجه نشان دهد، با تکرار اراده مادری که برای یافتن فرزند، دیوارهای قلعه جنون قدرت و سیاست را میکوبد، به نوعی از زیباییشناسی روایی رسیده است. «سرهنگ ثریا»، اثری قابل اعتنا در حوزه سینمای راهبردیست؛ سینمایی که در مسیر تبیین و واکاوی تاریخ روزگار ما به روایت دلاوریها و مقاومتی زنانه میپردازد. روایت تلخ و با شکوه از تاریخ مقاومت. به باور من، همان اندازه که شایسته است تا به جعلیات و روایتهای ادبی دروغین به زبانی گوارا و شایسته پاسخ داده شود، ضروری است که در تبیین تاریخ بی دروغ، نیز به روبه رویی با روایت های ناقص و آلوده و تحریفآمیز برخاست. این، اولویتی است که باید در برنامه ریزی های مدیران بدرستی شناسایی شود. ضرورتی برای برداشتن گام هایی عملی در مسیر روایت بیدروغ و باورپذیر تاریخ، شخصیت ها و رخدادهای معاصر. برای دستیابی به مختصات «سینمای شخصیت های ماندگار» نه فقط باید به بازخوانی زندگی شخصیت های برجسته و شناخته تاریخ پرداخت، که رجوع به زندگی بلندبالای مردم این سرزمین بستری پرعاطفه و سخاوتمند برای پرواز است. مجال مرتفعی که «سرهنگ ثریا» در آن بال گشوده، این امید را همچنان زنده نگه میدارد که سینمای نوین ایران، در پس این تمرینها و آزمودنها، آبستن پروازهایی بلند و جسورانه است. سینمایی که از هوای شهادت نفس می گیرد.