برای حفظ زاگرس چه باید کرد؟

بحران تکراری آتش‌سوزی جنگل‌ها

جامعه

100461
بحران تکراری آتش‌سوزی جنگل‌ها

آتش‌سوزی در زاگرس در صدر اخبار محیط زیست و منابع طبیعی است، هفته گذشته جنگل‌ها و مراتع بخش لوداب توابع شهر بویراحمد سوخت. در همین مدت زمانی، بخش‌هایی از زمین‌های کشاورزی و عرصه‌های ملی شهرستان چوار در منطقه «شرفه ره» ایلام طعمه حریق شد.

ایران آنلاین: آتش‌سوزی در زاگرس در صدر اخبار محیط زیست و منابع طبیعی است. هفته گذشته جنگل‌ها و مراتع بخش لوداب توابع شهر بویراحمد سوخت. در همین مدت زمانی، بخش‌هایی از زمین‌های کشاورزی و عرصه‌های ملی شهرستان چوار در منطقه «شرفه ره» ایلام طعمه حریق شد. خبرها از رسیدن آتش به پارک ملی دز زیستگاه گوزن زرد ایرانی خبر می‌دهد.

مرتضی جعفری، معاون پژوهشی پژوهشکده سوانح طبیعی کشور با ابراز نگرانی از افزایش آتش‌سوزی‌ها در رویشگاه زاگرس می‌گوید: «در سال ۱۴۰۳ کهگیلویه و بویراحمد، فارس و لرستان بیشترین میزان حریق را داشته‌اند.» برای زخم هرساله که با گرم شدن هوا به جان زاگرس می‌افتد چه باید کرد؟ ایران بشدت به یک سیستم اطفای حریق منسجم و سازمان‌یافته نیاز دارد که در آن از فناوری‌های مدرن، پایگاه‌های محلی و نیروی متخصص استفاده شود. تا زمانی که برنامه‌ریزی‌های پیشگیرانه، زیرساخت‌ها و تیم‌های متخصص به صورت جدی در دستور کار قرار نگیرند، بحران آتش‌سوزی جنگل‌ها همچنان تکرار خواهد شد و خسارات جبران‌ناپذیری به طبیعت و منابع زیستی کشور واردخواهد کرد.
 
فقدان یک الگوی موفق

زاگرس، قلب سبز ایران و یکی از کانون‌های اصلی تنوع زیستی در غرب کشور، در سال‌های اخیر بیش از هر زمان دیگری درگیر قصه تکراری آتش‌سوزی شده است؛ بحرانی که حاصل بی‌تدبیری، سودجویی و نبود سیاست‌گذاری پیشگیرانه در مسأله اطفای حریق جنگل است. مردم زاگرس همواره در تاریخ این سرزمین، در حفاظت از زیست‌بوم و مهار بحران‌ها پیشگام بوده‌اند. در سال‌های اخیر نیز، با وجود ضعف ساختاری مدیریت بحران، نیروهای مردمی به میدان آمده‌اند اما این مشارکت که می‌توانست به الگویی موفق برای مدیریت مشارکتی منابع طبیعی بدل شود، به دلیل فقدان برنامه‌ریزی تخصصی، نبود آموزش‌های استاندارد و کمبود تجهیزات ایمنی، به عاملی برای افزایش تلفات انسانی و ناکارآمدی عملیات اطفا تبدیل شده است.

حضور مردم در بحران‌های طبیعی در دنیا مبتنی بر الگوهای مشخصی از آموزش، تیم‌سازی، ایمن‌سازی و تعامل با نهادهای تخصصی است. در ایران اما، این حضور بیشتر واکنشی، احساسی و بدون چهارچوب بوده است؛ فراخوان‌هایی که گاه بدون ساماندهی و بدون در نظر گرفتن حداقل‌های ایمنی، داوطلبان را به دل آتش می‌فرستد. نیروهایی که در صورت آسیب دیدن با قوانین سخت بیمه‌ای مواجه می‌شوند، در صورتی که از قبل اطلاعی از آن نداشتند یا سازمان‌های متولی اقدامی برای رفع این موانع نکرده‌اند. البته اگر نبود همین حضور مردم، وضعیت اطفا بدتر هم می‌شد.

عامل انسانی

طبق آمار و گزارش‌های رسمی، بیش از ۹۰ درصد آتش‌سوزی‌های جنگل‌ها و مراتع زاگرس منشأ انسانی دارند؛ از سهل‌انگاری در آتش‌زدن پسماندهای کشاورزی و آتش‌های تفریحی گرفته تا تسویه‌حساب‌های محلی، زمین‌خواری، قاچاق زغال وچوب، کشت‌های ممنوعه، تا جذب اعتبار و جذب نیرو... نکته تأسف‌بار آنکه در نبود نظارت مؤثر و اقدامات بازدارنده، این آتش‌افروزی‌ها هر سال با شدت و گستره بیشتری تکرار می‌شود. یکی از اصلی‌ترین گره‌های این بحران، ضعف ساختاری در مدیریت اطفای حریق است.

جان‌باختن ۱۷ نفر

زاگرس هنوز چشم به دست داوطلبان مردمی و فعالان محیط‌زیست و نیروهای دولتی دوخته است. این نیروها، داوطلبان بدون تجهیزات استاندارد و بدون آموزش‌های ایمنی تخصصی، به دل آتش می‌زنند و بارها در این مسیر، جان خود را از دست داده‌اند. در پنج سال گذشته، دست‌کم ۱۷ نفر از داوطلبان مردمی و چند نفر از نیروهای دولتی در جریان آتش‌سوزی‌های زاگرس جان‌باخته‌اند و ده‌ها نفر مصدوم شده‌اند؛ قربانیان فقدان یک نظام سامان‌یافته در آموزش، تیم‌سازی و هماهنگی نیروهای مردمی در عملیات اطفا هستند! قربانی که بین بوروکراسی اداری نامش و خدماتش گم می‌شود. تنها به اسمی با تعارف رایج کشور از طرف مدیران تبدیل می‌شود. وضعیت آسیب دیده‌ها و خانواده‌های آنان پیگیری نمی‌شود. پاسخگویی و برنامه‌ای برای پایان دادن به این موضوع وجود ندارد.

متأسفانه سیاست‌گذاری در حوزه اطفای حریق جنگل‌های کشور، بیشتر مبتنی بر واکنش‌های فصلی و اقدامات واکنشی است. هر سال با آغاز فصل گرما و افزایش خطر حریق، دستگاه‌ها به‌ صورت مقطعی وارد میدان می‌شوند و با فروکش کردن دود و آتش، همه‌چیز به فراموشی سپرده می‌شود. در حالی که می‌شود با بررسی دلایل، راهکارهای پیشگیری، تدوین نقشه‌های پهنه‌بندی خطر، شناسایی نقاط بحرانی، ایجاد آتش‌بر، آموزش و تجهیز جوامع محلی و استقرار پایگاه‌های دیده‌بانی و گشت‌های منظم در فصول پرخطر، از وقوع بسیاری از آتش‌سوزی‌ها پیشگیری کرد.

آتش سودجویی

در این شرایط، برخی سودجویان نیز از بستر آتش‌سوزی‌ها بهره‌برداری می‌کنند؛ از قاچاقچیان زغال و چوب گرفته تا زمین‌خوارانی که از سوختن اراضی برای تصرف و تغییر کاربری بهره می‌برند، تعارضات دولتی‌ها، کشت‌های ممنوعه... عدم شناسایی و برخورد قاطع و شفاف با این عوامل، عملاً چرخه آتش‌افروزی را تقویت و تکرار می‌کند. باید در کنار تمام برنامه‌ریزی‌ها برخورد قاطع با آتش‌افروزها جدی گرفته شود. آتش‌سوزی جنگل‌ها تنها به اطفای حریق محدود نمی‌شود. برای مقابله با این بحران، نیاز به برنامه‌ریزی دقیق و سیستم‌های پیشگیرانه داریم. زیرساخت‌های مدرن نظیر سامانه‌های پایش هوایی، تجهیزات پیشرفته، هواپیماهای اطفای حریق و سامانه‌های هشدار سریع از جمله نیازهای اساسی در این زمینه است.

بدون این امکانات و زیرساخت‌ها، نمی‌توان به نتیجه مطلوبی در مدیریت آتش‌سوزی‌های جنگل‌ها دست یافت. البته تنها به زیرساخت و سامانه منتهی نمی‌شود. با توجه به سهم ۹۰ درصدی دلایل انسانی باید این مورد در این مسأله دیده شود. یعنی اینکه به یک برنامه مدیریت اطفای حریق جامع نیاز است. یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در مدیریت آتش‌سوزی‌ها، نبود ساختارسازمان‌یافته و تیم‌های متخصص دولتی است. نیروهای امدادی و داوطلبی، اگرچه در شرایط بحرانی می‌توانند کمک‌کننده باشند اما نمی‌توانند جایگزین نیروی متخصص وسازمان‌یافته شوند. این نیروها نیاز به آموزش‌های تخصصی و ابزارهای مدرن دارند تا بتوانند به‌طور مؤثر در عملیات اطفای حریق شرکت کنند. همچنین، تیم‌های تخصصی در پایگاه مناطق مختلف به‌طور مستمر در آمادگی کامل باشند و بتوانند در مواجهه با بحران‌ها، به سرعت واکنش نشان دهند.

آتش‌سوزی جنگل‌ها مسأله‌ای چندوجهی است که تحت تأثیر عوامل مختلف مانند شرایط اقلیمی، ویژگی‌های پوشش گیاهی و فعالیت‌های انسانی قرار دارد.

بنابراین، هر منطقه باید برنامه‌ای خاص و متناسب با شرایط خود برای مقابله با آتش‌سوزی‌ها داشته باشد. در حالی که در ایران هرسال بحران آتش‌سوزی جنگل‌ها شروع می‌شود، متأسفانه پس از خاموش شدن آتش، همه چیز به فراموشی سپرده می‌شود و فصل برنامه‌ریزی از دست می‌رود. به جای آنکه به پیشگیری و آماده‌سازی برای سال‌های بعد پرداخته شود، بیشتر تمرکز بر خاموش کردن آتش است که خود نیز با مشکلات زیادی مواجه است.

با توجه به این مسائل، ایران بشدت به یک سیستم اطفای حریق منسجم و سازمان‌یافته نیاز دارد که در آن از فناوری‌های مدرن، پایگاه‌های محلی و نیروی متخصص استفاده شود. تا زمانی که برنامه‌ریزی‌های پیشگیرانه، زیرساخت‌ها وتیم‌های متخصص به صورت جدی در دستور کار قرار نگیرند، بحران آتش‌سوزی جنگل‌ها همچنان تکرار خواهد شد و خسارات جبران‌ناپذیری به طبیعت و منابع زیستی کشور واردخواهد کرد.

در مدیریت آتش‌سوزی جنگل‌ها، داشتن یک سیستم اطفای حریق ساختاریافته به‌عنوان ستون فقرات مقابله با بحران، اهمیت حیاتی دارد. سیستم اطفا یعنی مجموعه‌ای از قواعد، سازوکارها، نیروهای تخصصی، تجهیزات و تقسیم وظایف مشخص که از مرحله پیشگیری تا هشدار، اطفا و بازسازی پس از آتش را دربر بگیرد.

چهار مدل مدیریتی برای خاموش کردن آتش

در دنیا، کشورها بر اساس شرایط اقلیمی، میزان پوشش جنگلی و ظرفیت‌های حاکمیتی، مدل‌های متفاوتی از سیستم اطفای حریق را به‌کار گرفته‌اند.

در دنیا چهار مدل رایج برای مدیریت آتش‌سوزی جنگل‌ها وجود دارد؛ سیستم دولتی متمرکز، دولتی مردمی ترکیبی، تماماً مردمی و خصوصی دولتی. ایران اما فاقد یک الگوی منسجم و روشن در این زمینه است و همین خلأ اطفای حریق را به بحرانی تکرارشونده بدل کرده است. اکثر کشورها دردهه‌های اخیر به سمت سیستم‌های ترکیبی و مشارکتی همراه با سامانه‌های هشدار سریع و پایش هوشمند رفته‌اند. در این میان، فنلاند به‌عنوان یکی از موفق‌ترین الگوها در پیشگیری و کنترل آتش جنگل و هند با تأسیس صدها گروه محلی داوطلبانه و پایگاه‌های دیده‌بانی روستایی، نمونه‌های قابل مطالعه و تطبیق‌پذیر برای ایران هستند.

ایران فاقد یک سیستم ساختاریافته و رسمی در سطح ملی برای اطفای حریق جنگل و مراتع است. در حالی که بسیاری از کشورها، از سیستم‌های مشخص و ترکیبی(دولتی، مردمی و خصوصی) برای پیشگیری و اطفای حریق استفاده می‌کنند، در ایران چنین مدلی وجود ندارد. وظایف اطفای حریق جنگل‌ها طبق قوانین پراکنده به دستگاه‌هایی چون سازمان حفاظت محیط‌زیست، منابع طبیعی، ستاد بحران، استانداری و نیروهای مسلح واگذار شده، اما هیچ سازوکار متمرکز، هماهنگ و منسجمی برای اقدام در مواقع بحران وجود ندارد.

در عمل، مدیریت آتش‌سوزی در جنگل‌های ایران به شیوه مردمی، اضطراری، مداخلات موردی دولتی و... انجام می‌شود، نیروهای داوطلب و محلی با ابزارهای ابتدایی و بدون تجهیزات ایمنی، یگان‌های منابع طبیعی و محیط‌زیست بدون امکانات تخصصی و آموزش کافی، ستاد بحران که معمولاً پس از گسترده شدن آتش وارد می‌شود و در نهایت، هلیکوپترهای آب پاش صرفاً در شرایط بحرانی و با هماهنگی‌های طولانی، به کار گرفته می‌شوند، که گاهاً به دلیل عدم سیستم ناوبری، استفاده از بالگردهای غیر تخصصی، ضعف در آموزش کارآیی مؤثری ندارد. آب در ارتفاع بالا و مکانی غیر از آتش تخلیه می‌شود. ولی همین بالگرد‌ها در هلی برن نیرو می‌توانند در ساعات اولیه موفق باشند.

این بی‌نظمی ساختاری و نبود سیستم اطفای حریق جنگل‌ها، دلیل اصلی تکرار و گسترش آتش‌سوزی‌های مرگبار در زاگرس و سایر جنگل‌های ایران است. در حالی که در جهان، استفاده از سیستم‌های دولتی-مردمی، سامانه‌های پایش هوشمند، پایگاه‌های تخصصی و یگان‌های آموزش‌دیده جنگلبانی در دستور کار قرار دارد، در ایران هنوز آتش‌سوزی جنگل‌ها با دست خالی و بیل خاموش می‌شود. تا زمانی که سیاست‌گذاران محیط‌زیست و بحران کشور، برای تدوین یک مدل جامع اطفای حریق جنگل‌ها با مشارکت مردم و تجهیز نیروهای دولتی، برنامه مشخص و اجرایی نداشته باشند، زاگرس هر سال در آتش بی‌سیستمی خواهد سوخت.

امید سجادیان
تسهیلگر فرآیند‌های مشارکتی، مدرس اطفای حریق، دبیر تشکل نهضت سبز زاگرس


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار جامعه