ساخت فیلم سینمایی مستلزم ایستادگی است؛ چرا «روایت فتح» فراموش نشد؟
هنر
103558

نشست تخصصی و پژوهشی سینمای ایران و هویت ملی در دانشگاه بینالمللی سوره برگزار شد.
ایران آنلاین: نشست تخصصی و پژوهشی سینمای ایران و هویت ملی دوشنبه ۱۹ خرداد در سالن شهید آوینی دانشگاه بینالمللی سوره برگزار شد.
به گزارش مهر، از حاضران در این نشست میتوان به احمدرضا معتمدی، احمد علی سجادی صدر، اسماعیل براری، محمد صادق صادقیپور، محسن علیاکبری، هوشنگ توکلی و ... اشاره کرد.
نشست با وقفهای حدودا ۱ ساعته پس از تلاوت آیاتی از قرآن کریم و پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.
نخستین سخنران این نشست محمدصادق صادقیپور بود.
نمیتوانیم تعریف جامعی از سینمای ملی داشته باشیم
صادقیپور در ابتدا گفت: فکر میکنم آثار سینمایی، پس از انقلاب اسلامی به تولید رسیده است که کم نظیر بوده است. دغدغه ما در این پروژه و سلسله نشستها حفظ هویتهای ایرانی است، به عبارتبهتر به راهکارهایی برسیم که چگونه پیش برویم که هویت ملی ما به وسیله سینما حفظ شود. آیا ممکن است به تعریفی از سینمای ملی برسیم؟ به گمان من خیر، به نظر من نمیتوانیم به یک تعریف جامع و کامل برسیم. ما میتوانیم چند تعریف متفاوت از سینمای ملی داشته باشیم؛ سینما استعلایی، سینمای دفاع مقدس و ... که هر کدام تعاریف مجزای خود را دارا هستند. از زمانی که رونق سینمای هالیوود که دنیای غرب را تسخیر کرد و سبب تأثیر منفی برای کشورهای اروپایی شد به این احتمال رسیدند که در حال باختن قافیه به سینمای هالیوود هستند. قطعا نمیتوانیم قدرت تسخیر گیشه توسط سینمای هالیوود را زیر سوال ببریم.
وی افزود: نمونههایی در سراسر دنیا داریم که جنبشهایی شکل گرفت در راستای سینمای ملی که از این موارد میتوان به سینمای اکسپرسیونیستی آلمان و یا سینمای امپرسیونیستی فرانسه که تجارب نوینی برای حفظ هویتهای ملی بود، اشاره کرد. در ایران ژانری تحت عنوان دفاع مقدس اتفاق افتاد که با سینمای جنگی هالیوود متفاوت بود و آن موضوع شهادت و تجربه عرفانی شهادت بود که از فضای قهرمانی و یکه تاز هالیوود خارج بود. به نظر من باید به مسیرهای جدیدی برای گسترش مرزهای فرهنگی ایران فکر کنیم.
سینما خیلی خالی بود که ما آمدیم
در ادامه محسن علیاکبری بیان کرد: نه من در زمان شاه سینما میرفتم و نه پدرم این اجازه را به من میداد، ما بیشتر اهل مسجد بودیم. باتوجه به اینکه در خانوادهای سنتی به دنیا آمدم اما در مسجد تئاترهای مذهبی تولید میکردیم. پس از آن درگیر جنگ شدیم و به همراه شهید چمران، در کردستان بودم. پس از انقلاب سینما خیلی خالی بود، به دلیل این خالی بودن بود که ما موفق به این حضور شدیم. آن زمان تکلیف ما برای سوژه فیلمهایمان مشخص بود. ما میخواستیم در مورد جنگ حرف بزنیم. اما فیلمسازان امروزه نمیدانند که چه میخواهند بسازند. فکر میکنم در این مسیر دانشگاه ها مقصر هستند که نمیتوانند فیلمسازان خوبی تربیت کنند. من معتقدم در این مسیر باید ایستادگی کرد، من در این مسیر ایستادم، تاوان پس دادم، خون دل خوردم تا فیلم ساختم.
وی افزود: امروزه نوع نگاه کارگردانان ما سینمای آپارتمانی و لوباجت است، این بد نیست اما مستلزم نگرش و ایستادگی است.
پس از صادقی، اسماعیل براری سخنان خود را آغاز کرد و گفت: بحثهای این چنینی به شکل طبیعی پراکنده هستند و اشکالی هم ندارد. ما در دورانی که همه چیز با ظهور سریع تکنولوژی، آسان شده است، عقب هستیم. هر ایرانی اگر فیلمی ساخته است، استنباط خود را از هویت بیان کرده است، اشکالی ندارد اگر که دیدگاه ها متفاوت است. جذابیت تفکر هنری به همین رنگارنگ بودنش است.
نقطه آغاز؛ تدریس درس تدوین در سینمای اشراقی!
وی افزود: چند سال پیش، تجربه عجیبی برایم پیش آمد. مدیر گروه سینمای یکی از دانشگاه ها با من تماس گرفت و از من خواست که درسی تحت عنوان تدوین در سینمای اشراقی را تدریس کنم که هیچکس تدریس این درس را نمیپذیرفت. من پذیرفتم، سر اولین جلسه کلاس رفتم و دیدم کلاس مملو از آدم است و همه هم خانم هستند و من با خود گفتم اگر از دفاع مقدس هم بخواهم حرف بزنم ترجیح می دهم چند پسر در کلاس باشند که درکی از اسلحه داشته باشند. در نهایت در همان جلسه اول کلاس گفتم که به نظرم این درس الزامی ندارد، همهتان آخر ترم بیایید و یک ۲۰ توسط من به نمایندگی از مرتضی آوینی بگیرید. من مدتها به این فکر کردم که سینمای اشراقی یعنی چه؟
درباب نامیرایی اثر؛ چرا آثار «روایت فتح» تمام نمیشود؟
وی افزود: سوال جدی برایم پیش آمد که چه شد «روایت فتح» فراموش نشده است؟ مثال غربی آن تابلو «لبخند ژکوند» است، اگر صبح ها در پاریس به مقابل موزه لوور برویم، متوجه صف طولانی میشویم که آمدهاند تا این تابلو را ببینند و نه از موزه بازدید کنند! چرا این اتفاق در حال افتادن است؟ زیرا ما از زیر مجموعه علوم ارتباطات هستیم، در نتیجه وابسته به بازخورد افراد هستیم. چرا اثر داوینچی همچنان بدون وقفه بازخوردی با خود به همراه دارد؟ این موضوع الزاما وابسته به مسائل کیفی نیست چون مثلا در دوران «روایت فتح» بسیاری آثار بودند که از لحاظ کیفی موفقتر بودند. ما در کلاس تعداد زیادی از آثار را نگاه کردیم و متوجه روندی شدیم که آثار به ترتیب تاریخ، از کال به پخته رسیده است.
در بخش پایانی نشست احمدرضا معتمدی در سخنانی بیان کرد: کار ما طرح پرسش است و از مسئولیت پاسخگویی فرار میکنیم، من هم چند پرسش مطرح میکنم. به هرحال سینما چه بخواهیم و نخواهیم، مولود غرب است و در غرب این نوزاد متولد شده است. هرچند بخواهیم راجع به ابن هیثم صحبت کنیم که لنز را مطرح کرده است و اتاق تاریک را اختراع کرده است، در نهایت این فرزند متولد غرب است که عناصر و مولفههایی دارد.
وی یادآور شد: اولین نکته این است که ما چگونه میتوانیم یک هویت شرقی را در قالب یک مولود غربی بیان کنیم؟ ماجرا این است که چگونه اثری مانند «همشهری کین» یا «چشمان باز بسته» یا «دزدان دوچرخه» سالیان سال در بین مردم جهان ماندهاند؟ این خود سوال مهمی برای من بوده و هست.
انتهای پیام/