جنگ اسرائیل با ایران؛ اروپا استقلال راهبردی خود را کنار گذاشته است؟
جهان
105819

در نخستین ساعات حمله رژیم صهیونیستی علیه ایران، پاریس، برلین و لندن با حمایت از اسرائیل موضعی را اتخاذ کردند که از «تعهد بلندمدت آنها به یافتن راهحل دیپلماتیک برای پرونده هستهای ایران» فاصله زیادی داشت و این سوال مطرح شد که آیا این سه کشور اروپایی نه فقط تعهد، بلکه «استقلال راهبردی» خود را هم کنار گذاشتهاند؟
ایران آنلاین: شبکه خبری «فرانس ۲۴» در تحلیلی به مساله «ابهام دیپلماتیک» در مواضع سه کشور فرانسه، آلمان و انگلیس پرداخت. در این مطلب میخوانیم: از زمان حملات اسرائیل به ایران در ۱۳ ژوئن (۲۳ خرداد)، موضع دیپلماتیک چندین کشور اروپایی متعجب کننده است. در حالی که فرانسه، آلمان و بریتانیا سالهاست که برای یافتن راهحلی از طریق مذاکره با تهران در مورد مساله هستهای ایران تلاش میکنند، این سه کشور اروپایی از همان ساعات اولیه حمله، از آنچه «حق» اسرائیل برای دفاع از خود برابر جمهوری اسلامی خواندند، حمایت کردند.
انتهای پیام/
به گزارش ایرنا، فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان روز جمعه اعلام کرد که اسرائیل «حق دفاع از موجودیت و امنیت شهروندان خود را دارد» و در عین حال از هر دو طرف خواست «از هرگونه اقدامی که احتمالاً منجر به تشدید بیشتر تنش و بیثباتی منطقه شود، خودداری کنند». همین لحن در لندن نیز تکرار شد، جایی که سخنگوی کییر استارمر نخست وزیر این کشور، «به روشنی اعلام کرد که اسرائیل حق دفاع از خود را دارد و نگرانیهای جدی بریتانیا را در مورد برنامه هستهای ایران» ابراز کرد.
جنگ اسرائیل با ایران؛ اروپا استقلال راهبردی خود را کنار گذاشته است؟
امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، هم گفت که پاریس به نوبه خود «بارها برنامه (هسته ای) ایران را محکوم کرده و تمام اقدامات دیپلماتیک را برای این منظور انجام داده است». وی افزود که «فرانسه در این باره، بار دیگر حق اسرائیل را برای محافظت از خود و تضمین امنیتش تأیید میکند.»
این موضع مشترک تروئیکای اروپایی - لقبی که چندین سال پیش در جریان مذاکرات هستهای ایران به این سه کشور اروپایی داده شد - کارشناسان را شگفتزده کرد. پاسکال بونیفاس، مدیر موسسه روابط بینالملل و استراتژیک (IRIS)، در واکنش به این موضع گفت: در زمانی که (آنها) حتی با ترس و لرز شروع به انتقاد از رفتار اسرائیل در غزه کردهاند (...)، این کشورها آمدهاند تا از اسرائیل حمایت کنند، در حالی که این واقعیت را نادیده میگیرند که او آغازگر جنگ بوده است و این اقدام نقض آشکار و جدی قوانین بینالمللی است.
«تغییر موضع فرانسه» به ویژه مورد توجه آنیس لووالوا، رئیس موسسه تحقیقات و مطالعات مدیترانه و خاورمیانه و مدرس دانشگاه علوم سیاسی پاریس قرار گرفته است. وی در گفتوگو با فرانس ۲۴ این تغییر موضع را «استادانه» توصیف کرد.
این کارشناس فرانسوی گفت: امانوئل مکرون صدای خود را علیه بنیامین نتانیاهو بلند کرده بود، اما اکنون ما (رئیس جمهوری) داریم که میگوید «ما، فرانسه، آمادهایم تا با اسرائیل در جنگ علیه ایران مشارکت کنیم».
وی تاکید کرد: این در حالی است که اسرائیل آغازگر حملاتی ناقض قوانین بینالمللی به ایران است.
در بخش دیگری از تحلیل «فرانس ۲۴» با عنوان «چرا از یک حمله نظامی که مذاکرات را به خطر میاندازد، حمایت کنیم؟»، آمده است: رهبران سه کشور در حالی که از اسرائیل در جنگ حمایت میکنند، همچنان برای حل دیپلماتیک بحران تلاش میکنند. تیری کوویل، محقق موسسه روابط بینالملل و استراتژیک و کارشناس در امور ایران، بر این تناقض تاکید میکند.
وی میگوید: از این موضع «متعجب و غافلگیر» شده ام. چرا باید حملهای نظامی را تأیید و حمایت کرد که مذاکرات جاری بین ایران و ایالات متحده را زیر سوال میبرد؟ ما در حال تأیید اقدامی هستیم که مذاکرات را دقیقاً برای جلوگیری از ارائه تضمینهای تهران مبنی بر غیرنظامی ماندن برنامه هستهایاش، مختل کرد.
وی اذعان کرد: شاید منطقی فراتر از تخصص من وجود دارد.
به گزارش این شبکه خبری فرانسوی، در واقع، تهران و واشنگتن دو ماه در عمان مشغول مذاکره بودند. قرار بود دور جدید مذاکرات - ششمین دور از اواسط آوریل (فروردینماه) - روز یکشنبه ۱۵ ژوئن (۲۵ خردادماه) برگزار شود، پیش از آنکه حمله رژیم صهیونیستی آن را زیر سوال ببرد. تهران، پس از شروع حملات به خاک خود، مذاکرات را «بیمعنی» دانست.
این گزارش حاکی است: اسرائیل هرگز مخالفت خود را با این مذاکرات پنهان نکرده است. در سال ۲۰۱۵، زمانی که توافقی بین ایالات متحده، ایران و سه کشور اروپایی حاصل شد - پیش از آنکه دونالد ترامپ سه سال بعد از آن خارج شود - بنیامین نتانیاهو آن را در برابر کنگره آمریکا به عنوان «یک توافق بسیار بد» محکوم کرد.
آن زمان دوران متفاوتی برای دیپلماسی اروپایی بود چرا که نفوذ بیشتری نسبت به اکنون داشت، همانطور که پیر برتلوت، مدیر مجله «اوریان استراتژیک» و محقق وابسته در موسسه حمایت اجتماعی اروپا (IPSE)، توضیح میدهد: ۱۰ سال پیش، (فرانسه، آلمان و بریتانیا) بیشتر در مرکز اقدام و توافق حاصل شده قرار داشتند (...) در حالی که امروز، همین دیپلماسی اروپایی کاملاً به حاشیه رانده شده است.
این کارشناس ادامه میدهد که این «تفاوت عمده» با سال ۲۰۱۵ نباید این واقعیت را پنهان کند که سه کشور اروپایی «در اصل، مانند اسرائیل در خط نئومحافظهکاری نیستند».
وی توضیح میدهد: ما هنوز در اروپا معتقدیم که بهتر است این تنشها را از طریق دیپلماتیک حل کنیم تا نظامی. (این سه کشور) هنوز بر سر این اصل توافق دارند، اما ظرفیت کمتری برای اجرای آن نسبت به یک دهه پیش دارند.
«عدم استقلال راهبردی واقعی» اروپا
علاوه بر کاهش فضای مانور، به نظر نمیرسد که تهران دیگر سه کشور اروپایی را دارای نفوذ قابل توجهی بداند.
به گفته تیری کوویل، اعتبار این کشورها در سال ۲۰۱۸ آسیب دیده بود و دلیل این از دست رفتن اعتبار واضح است: خروج ترامپ از توافق اولین شکست در این راهبرد اروپایی بود. وقتی ایران از آنها پرسید که این سه کشور قصد دارند برای مقابله با تحریمهای آمریکا چه کاری انجام دهند، اروپاییها گفتند «ما کارهایی انجام خواهیم داد»... اما این پاسخ کافی نبود.
به گفته این کارشناس، اتحادیه اروپا تلاش کرد تا واکنشی به تحریمهای آمریکا داشته باشد، اما موفقیت چندانی نداشت. نمیدانم اروپاییها متوجه هستند که تا چه اندازه اعتبارشان از بین رفته است یا نه. ایرانیها خود را در برابر آمریکاییها تنها یافتند. به همین دلیل است که وقتی مذاکرات از سر گرفته شد، آنها با خود گفتند که «در هر صورت نمیتوانیم روی آنها حساب کنیم» و فقط با ایالات متحده مذاکره کردند تا برای رسیدن به یک توافق پایدار تلاش کنند.
اکنون نقش به وضوح فرعی فرانسه، آلمان و بریتانیا به توضیح موضع مبهم این سه کشور در جریان حمله اسرائیل به خاک ایران کمک میکند. این شکاف دیپلماتیک منجر به واکنش «همزمان» امانوئل مکرون شد که اگرچه «با این رویکرد و نیاز به عملیات نظامی موافق نبود»، با این وجود استدلال کرد که این حملات «تأثیرات مطابق با جهت مورد نظر» داشتهاند.
پیر برتلو توضیح میدهد: رئیس جمهور فرانسه در موقعیت حساسی قرار دارد؛ او میخواهد در سطح بینالمللی وجود داشته باشد و فضای مانور محدودی دارد.
فرانس ۲۴ در پایان تحلیل خود با اشاره به اینکه «به طور کلی، این از دست دادن نفوذ اروپا در مساله هستهای ایران و همچنین در سایر مسائل مانند جنگ در اوکراین مشهود است» با نتیجهگیری برتلو به تحلیل خود پایان داد: هیچ استقلال راهبردی واقعی در بین اروپاییها وجود نداشته است، و آنها در نهایت کم و بیش از خط ایالات متحده پیروی کردند. اما حضور همه جانبه دونالد ترامپ در صحنه بینالمللی - با نتایج متفاوت - ممکن است فرصتی برای اروپا فراهم کند تا دوباره صدای منحصر به فردی به دست آورد.
انتهای پیام/