واژه‌شناسی سیاسی و ادبیات فریب ترامپ

جهان

106773
واژه‌شناسی سیاسی و ادبیات فریب ترامپ

ادبیات سیاسی ترامپ در ارتباط با ایران مبتنی بر نشانه‌هایی از فریب و اغوا است. درک قالب‌های ذهنی و گفتاری ترامپ مبتنی بر اندیشه‌های «سون تزو» و کتاب «هنر جنگ» است. براساس چنین رویکردی، جنگ و سیاست به مثابه فریب است.

ایران آنلاین: ابراهیم متقی-استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران در یادداشتی به «ایران» گفت: کتاب «هنر معامله» ترامپ نیز بیانگر چنین انگاره‌ای در حوزه اقتصاد و کنش تجاری بوده است. قالب‌های مفهومی ترامپ در روند دیپلماسی هسته‌ای، جنگ اسرائیل علیه ایران و «عملیات چکش نیمه شب» تماماً نشانه‌هایی از فریب و دروغ را منعکس می‌سازد.

ترامپ تلاش دارد تا از ادبیات و مفاهیمی استفاده کند که بازیگر رقیب را در وضعیت ابهام و عدم قطعیت قرار دهد. چنین انگاره و رویکردی در جنگ، صلح و بحران دارای کاربرد است. واقعیت‌های سیاست امنیتی و راهبردی ترامپ با نظریات «جان مرشایمر» در کتاب «زمامداران چرا دروغ می‌گویند» همگونی دارد. ارزیابی ادبیات ترامپ در ماه‌های گذشته بیانگر آن است که قواعد کلی در حوزه سیاست و رفتار امنیتی آمریکا وجود داشته که با قواعد و ذهنیت رئالیستی پیوند دارد. چنین رویکردی تماماً مورد استفاده ترامپ در برخورد با ایران بوده است.

۱. دروغ به مثابه عملیات فریب بخش قابل توجهی از ادبیات و قالب‌های مفهومی ترامپ، در ارتباط با ایران را می‌توان مربوط به نشانه‌هایی از عملیات فریب دانست. تشویق ایران به مذاکره دیپلماتیک را می‌توان در زمره قالب‌های مفهومی و ادبیاتی دانست که زمینه فرصت‌سازی برای سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل به وجود آورد.  در این دوران تاریخی، ترامپ عموماً رضایت خود را از روند مذاکرات بیان داشته و همواره اعلام می‌‌کرد که مذاکرات پیشرفت داشته و منتظر گام‌های جدید دیپلماتیک بوده است. ویتکاف و ترامپ برای فریب ایران از ادبیات سازنده و همکاری جویانه بهره گرفته و تلاش می کردند تا ذهنیت سیاسی ایران را از احتمال وقوع کنش خشونت‌آمیز علیه ایران به دور نگه دارند.

گام دوم عملیات فریب ترامپ مربوط به تهدید نظامی ایران بوده است. ترامپ تأکید داشت به ایران دو هفته وقت می‌دهد که برای توافق جدید در فضای تصمیم‌گیری قرار گیرد. حوادث و تحولات شکل گرفته بیانگر این واقعیت است که قالب‌های مفهومی با الگوی کنش ترامپ کاملاً متفاوت بوده و به همین دلیل است که نشانه‌هایی از تصاعد بحران به وجود آمد. جنگ آمریکا علیه ایران ناشی از سیاست کنش تهاجمی بوده که نشانه‌هایی از غافلگیری را منعکس می‌سازد. بر اساس منطق گفتمانی و کارکردی ترامپ، می‌توان تأکید داشت که هرگاه نشانه‌هایی از هویت‌یابی حاصل شود، اقدام معطوف به ترور اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

۲. مفهوم‌سازی «منزلت و اقتدار مجدد ایران» مفهوم دیگری که ترامپ در این روزها از آن بهره می‌گیرد، توئیتی است که با عنوان «ایران را مجدداً اقتدار می‌بخشیم»، معروف شده است. چنین رویکردی به مثابه بخش دیگری از راهبرد پنهانی ترامپ و آمریکا در ارتباط با آینده سیاسی و اجتماعی ایران محسوب می‌شود. بعد واقعی و پنهانی راهبرد ترامپ در ارتباط با ایران را می‌توان در جنگ داخلی و گسترش ستیزش‌های اجتماعی جست‌وجو کرد. ترامپ و نتانیاهو راهبردی نسبتاً مشترک را پیگیری می‌کنند. 

آنان تلاش دارند تا در روند کاهش قدرت و اقتدار ملی، زمینه شکل‌گیری بحران‌های اجتماعی و ستیزش‌های قومی و هویتی را در ایران به وجود آورند. شناخت اهداف راهبردی ترامپ و نتانیاهو در ارتباط با آینده سیاسی ایران نسبتاً ساده است. ترامپ با توئیت خود در ارتباط با ایران و آینده منزلت‌بخش آن از افعال معکوس بهره می‌گیرد. گام دوم کاهش اقتدار ساختاری را باید در قالب امر اجتماعی جست‌وجو کرد.  کارل اشمیت تأکید دارد هرگاه امر سیاسی پایان یابد، زمینه برای امر اجتماعی فراهم می‌شود. در این روند حوزه تعارض و ستیزش را ترامپ تلاش دارد تا به عرصه اجتماعی منتقل کند. در چنین شرایطی باید تأکید داشت که ایران صرفاً در فضای ساختاری می‌تواند منزلت و اقتدار خود را بازتولید کند.

ابراهیم متقی
استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار جهان