راهکارهایی برای تقویت بازدارندگی تهران

با گذشت چند هفته از درگیری مستقیم و بیسابقه میان ایران و اسرائیل، اکنون وضعیتی شکل گرفته که از منظر نظامی، به ظاهر آرام و بیتحرک به نظر میرسد. بسیاری این وضعیت را «آتشبس» مینامند، اما در واقع، نه از منظر حقوقی و نه از منظر سازوکارهای عملیاتی، این شرایط را نمیتوان مصداق کامل یک آتشبس تلقی کرد.
علیرضا مجیدی/کارشناس مسائل منطقه: آتشبس واقعی نیازمند کمیته ناظر، نیروی ضامن، پشتوانه حقوقی و چهارچوب مشخص نظارتی است؛ هیچیک از این ارکان در وضعیت فعلی میان ایران و اسرائیل وجود ندارد. آنچه اکنون برقرار است، صرفاً یک «پذیرش دوفاکتو» از توقف عملیات خصمانه است؛ توافقی نانوشته که تا زمانی پایدار خواهد ماند که طرفین آن را رعایت کنند.
تنفس در میدان نظامی، تداوم در میدان امنیتی
اگرچه درگیریهای نظامی به حالت تعلیق درآمدهاند، اما تقابل در حوزههای امنیتی، سیاسی و اطلاعاتی همچنان در جریان است. جمهوری اسلامی ایران پس از تهاجم اخیر تلاش کرده است در میدان بازدارندگی خود را بازیابی کند، اما اینبار برخلاف گذشته، دیگر نمیتوان تنها به قدرت موشکی تکیه کرد. هرگونه اقدام نظامی پاسخمحور در آینده ممکن است به بازشدن دوباره جبهه جنگ منجر شود، در حالی که طرف مقابل بهویژه اسرائیل از تکنیکهایی چون خرابکاری امنیتی، جنگ ترکیبی، جنگ شناختی، عملیات ریزپرندهها و نفوذ در لایههای مختلف اجتماعی بهره میبرد. بنابراین ایران باید در مواجهه با این سناریوی امنیتی آلترناتیو خود را داشته باشد.
بنابراین از این پس، کارزار ایران باید در دو محور ادامه یابد: نخست، مقابله مؤثر با نفوذ و خرابکاری داخلی از طریق افزایش ضریب امنیتی پیرامون زیرساختهای حیاتی؛ دوم، بازیگری فعال در عرصه دیپلماسی چندجانبه با تمرکز بر ائتلافسازی و بازتعریف هزینههای تقابل برای دشمن. تقسیم ریسک با دیگر بازیگران منطقهای، تشکیل اتحادهای امنیتی و نیز ارسال سیگنالهای شفاف به طرف آمریکایی به ویژه با توجه به نقش تعیین کننده دونالد ترامپ در حفظ وضعیت فعلی از جمله ضرورتهای این مرحلهاند.
سناریوهای پیش رو
- سناریوی جنگ فرسایشی: اگر اسرائیل تصمیم به تکرار حملات و تداوم درگیریها بگیرد، ممکن است جنگی با ضرباهنگ پایین اما گسترده و طولانیمدت شکل بگیرد؛ مشابه تجربههایی که در لبنان، غزه یا سوریه دیده شده است.
- سناریوی جنگ نیابتی- داخلی: اسرائیل از طریق گروههای خرابکار یا قومیتی تلاش کند مناطقی از ایران را بیثبات کرده و با اعمال پرواز ممنوع و حمایت میدانی، دولت مرکزی را درگیر در جنگ داخلی کند.
- سناریوی مهار دیپلماتیک و بازدارندگی ترکیبی: سناریویی که ایران دنبال میکند: تقویت امنیت داخلی، ارتقای حفاظت از زیرساختها، افزایش همکاریهای بینالمللی و مشروعسازی حق دفاع از خود در چهارچوب منشور سازمان ملل.
در وضعیت ژئوپلیتیکی کنونی که میتوان آن را «آتشبس نانوشته» میان ایران و اسرائیل نامید، حفظ ثبات و پیشگیری از بازگشت به چرخه درگیری، مستلزم راهبردی چندبعدی است. آتشبس موجود فاقد ضمانتهای کلاسیک نظیر کمیته ناظر، نیروهای حافظ صلح یا سند مکتوب الزامآور است و تنها بر نوعی «پذیرش دوفاکتو» استوار است: توقف حمله از یک سو و عدم پاسخ متقابل از سوی دیگر. در چنین شرایطی، پایایی این وضعیت به چیزی فراتر از صرفاً قدرت نظامی نیاز دارد.
تهدیدات چندمنشأ؛ پاسخ چندسطحی
هیچ تضمینی وجود ندارد که تهدید بعدی از مرزهای نظامی آغاز شود. تجربه تاریخی ایران در دو دهه گذشته نشان داده است که جنگهای نوین تنها در میدان نبرد خلاصه نمیشوند؛ بلکه در سطوح زیرساختی، اطلاعاتی، سایبری، دیپلماتیک و حتی روانی شکل میگیرند. به همین دلیل، بازدارندگی مؤثر در شرایط فعلی، نیازمند ارتقای همزمان ظرفیتهای امنیتی، اطلاعاتی و دیپلماتیک است.
در حوزه امنیتی، ایران باید بهطور نظاممند ساختارهای پدافند غیرعامل، حفاظت از زیرساختهای حیاتی (بهویژه در حوزه انرژی، ارتباطات و حملونقل) و سامانههای هشدار سریع را توسعه دهد. در کنار آن، در بعد اطلاعاتی، شناسایی و مهار شبکههای نفوذ، خرابکاری و جاسوسی باید در دستور کار نهادهای ذیربط قرار گیرد، چراکه تهدیدات جدید، بیش از پیش از دل خاک کشور و بهوسیله عناصر داخلی فعال میشوند.
دیپلماسی فعال و اجماع داخلی؛ دو ستون راهبردی
در سطح بینالمللی، دیپلماسی ایران نیازمند بازتعریف استراتژی خود در سه محور است: نخست، بازسازی روابط آسیب دیده در نهادهایی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در بحران اخیر نتوانست نقش بیطرف ایفا کند؛ دوم، ایجاد ائتلافهای بازدارنده با قدرتهای منطقهای که تهدید ایران را تهدید به ثبات منطقه تلقی کنند و سوم، پیگیری حقوقی و تبلیغاتی نقض منشور ملل متحد توسط آمریکا و اسرائیل، به ویژه در موضوع تهدید به ترور مقامات ایران. اما هیچ راهبرد خارجی بدون اجماع داخلی موفق نمیشود.
استمرار وضعیت آتشبس، به اجماع در سطح سیاستگذاری داخلی نیاز دارد؛ از جمله تقویت هماهنگی میان دستگاههای امنیتی، دیپلماتیک و نظامی و همچنین پرهیز از دوگانگی در روایتها و مواضع رسمی که میتواند باعث ارسال سیگنالهای اشتباه به طرف مقابل شود. ایران باید بداند که نبرد آینده ممکن است نه در تلآویو و حیفا، بلکه در نیویورک و وین، در صحن علنی شورای امنیت یا پشت درهای بسته کنفرانسهای منطقهای رقم بخورد. آزمون آینده، نه فقط در میدان نبرد بلکه در میدان تصمیمسازی بینالمللی است؛ جایی که توان اقناع، مشروعسازی و مقاومت در برابر ارادهسازی قدرتهای بزرگ، ابزار اصلی است.
در مجموع اگرچه موشکها میتوانند آتشبس را تحمیل کنند، اما استمرار آن با دیپلماسی هوشمند، امنیت درونی پایدار و اجماع ملی امکانپذیر است. آینده، متعلق به کشورهایی است که میتوانند قدرت نظامی را به عقلانیت سیاسی و تهدیدهای بیرونی را به فرصتهای همگرایی درونی و منطقهای تبدیل کنند.
انتهای پیام/