چگونه آثار شاهرخ مسکوب را بخوانیم؟
فرهنگ
108429

در روزگار حمله اهریمن، پرسش از هویت ملی و فرهنگ ایرانی اهمیت مییابد و بازخوانی آثار شاهرخ مسکوب میتواند راهی برای درک بهتر گذشته و پیوند با ریشههای فرهنگی باشد.
ایران آنلاین: در روزگاری که وطن زخمی است و میهندوستی به معنای بازشناسی ریشهها، پرسش از هویت و وفاداری به فرهنگ اصیل ایرانی بازگشته، بازخوانی صداهایی چون شاهرخ مسکوب ضرورتی تاریخی است. صدایی که نه در میدان سیاست، بلکه در میدان معنا، از ایران دفاع کرد؛ با نگاهی به شاهنامه، حافظ و تاریخ، و با زبانی گویا از خرد و اندیشه و ادبیات...
به گزارش ایرنا، در زمانی که ایران انسجام خود را برابر حمله اهریمنگون دشمن حفظ میکند، بازخوانی اندیشههای شاهرخ مسکوب فرصتی برای به یاد آوردن این نکته است که فرهنگ ایران نوعی از زیستن فراتر از مرز جغرافیایی و زمان تاریخی است.
شاهرخ مسکوب، یکی از برجستهترین جستارنویسان و شاهنامهپژوهان معاصر ایران و یکی از نخستین متفکرانی است که توانست شاهنامه را از حوزه اسطوره به قلمرو تفکر بیاورد و نشان دهد داستانهایی چون «رستم و سهراب»، یا «سوگ سیاوش»، تنها اساطیر نیستند، بلکه بازتابی از زخمهای عمیق اجتماعی، روانی و تاریخی ایران به شمار میآیند. آثاری او چون «سوگ سیاوش»، «مقدمهای بر رستم و اسفندیار» و «ارمغان مور» تنها تفاسیر شاهنامه نیستند، جستوجویی به دنبال هویت ایرانی هستند.
جستوجوی مسکوب برای یافتن هویت ایرانی
ملیگرایی در آثار شاهرخ مسکوب با دغدغه حفظ هویت، زبان و تاریخ، گره خوردهاند. مسکوب به دنبال تفسیر روانشناختی و تاریخی اسطورهها به سراغ شاهنامه میرود و با تحلیل آنها، مخاطب را فرامیخواند که نسبت خود را با تاریخ و فرهنگ کهن بازیابی کند. او میکوشد، این نکته را نشان دهد که اسطورهها در بستر روایتهای فراگیر چون شاهنامه، راهی برای آگاهی جمعی هستند.
چگونه آثار شاهرخ مسکوب را بخوانیم؟
در این مسیر، مسکوب بر اهمیت زبان فارسی تأکید میکند و در آثار و جستارهایش زبان فارسی را حافظه تاریخی و فرهنگی ایران می داند و در کار خود نیز شیواترین ادبیات ممکن را به کار میگیرد تا نشان دهد زبان اصیل فارسی قابلیت بیان پیچیدهترین مفاهیم فلسفی و اجتماعی را دارد.
زندگی مسکوب در فرانسه و تبعید خودخواسته در حسرت جدایی از ایران، نگاه او را بیش از پیش به مفهوم وطن و هویت ملی معطوف کرد. از نگاه او، کوشش برای حفظ زبان، تاریخ و اسطورهها، نوعی مقاومت فرهنگی است. این مقاومت نه علیه دیگران که علیه فراموشی و انفعال درون جامعه ایرانی است.
آثار شاهرخ مسکوب، چون خانهای تاریخی از ادبیات، تاریخ و اساطیر ایران است و نام راه و روش مطالعه آن به جای این که «چگونه آثار شاهرخ مسکوب را بخوانیم؟» باشد، می تواند «چگونه درباره اساطیر ایران بخوانیم؟» باشد.
گام اول؛ شاهنامه از دید شاهرخ: آثاری چون «سوگ سیاوش»، تأویل مفهومی مرگ و شهادت در شاهنامه، نمادی از مظلومیت و پایمردی ایرانی و «مقدمهای بر رستم و اسفندیار»، تحلیل روانشناسانه و فلسفی دو پهلوان شاهنامه؛ نمود تضاد میان آرمان و واقعیت و نمایش شکافها و گسستهای اجتماعی درونِ یک ملت در قالب روایت اسطورهای، بهترین آغاز برای شناخت نگاه مسکوب به هویت ایرانی هستند. او در این متون نه فقط اسطورهها را تفسیر میکند، بلکه به نوعی گفتوگوی فرهنگی و روانی با گذشته ایران دست میزند.
گام دوم؛ جستارهای فرهنگی و اجتماعی: «شکاریم یک سر همه پیش مرگ»، جستارهایی ادبی از ادبیات کلاسیک تا معاصر ایران با بیان شیوا و شاعرانه و «ارمغان مور» که خود مسکوب آن را کوششی برای دریافتی نو از شاهنامه و جستوجویی برای دست یافتن به حقیقتی جدید از این اثر جاودان می داند. «هویت ایرانی و زبان فارسی» که مسکوب در آن احساس ملی را واکاوی کرده و ارتباط آن با زبان فارسی را در دوره های تاریخی مختلف ایران بررسی کرده است.
کتاب «درآمدی بر اساطیر ایران»، گزارشی موجز از درسگفتارهای او در زمینه اسطورهشناسی و بهویژه برای آشنایی با اساطیر ایرانی مناسب است. بخش نخست به مفاهیم کلی اسطوره، اقوام هندواروپایی، زبانهای ایرانی و منابع مرتبط میپردازد. بخش دوم به اساطیر ایرانی اختصاص دارد و مسکوب در آن به بررسی جایگاه اسطوره در اندیشه ایرانی، ایزدان جنگ و مفهوم جنگ در حماسهها میپردازد.
گام سوم؛ نوشتههای روزانه و خاطرات: نامهها، گفتوگوها و نوشتههای متأخر مسکوب که تصویری شخصیتر از او ارائه میدهند. «سفر در خواب»، روایتی سیال ذهنی از دوران کودکی و نوجوانی مسکوب در اصفهان، «گفت وگو در باغ»، گفتوگوهای شاهرخ مسکوب پیرامون نقاشی، خیال و هنر.
بازگشت به ریشهها
در آثار شاهرخ مسکوب، میتوان دغدغه ملیگرایی فرهنگی را به وضوح دید. صدای او یادآور این حقیقت است که تعلق داشتن به ایران، نیازمند اندیشیدن است. مسکوب به ما آموخت، تاریخ و اسطوره تنها زمانی زنده میمانند که از نو خوانده شوند.
شاهرخ مسکوب که بود؟
شاهرخ مسکوب، ۲۰ دی ۱۳۰۴ در بابل به دنیا آمد. دوران کودکیاش را در تهران و تحصیلات متوسطه را در اصفهان گذراند. سپس به تهران بازگشت و در دانشگاه تهران در رشته حقوق تحصیل کرد. فعالیت حرفهایاش را با نگارش تفسیر اخبار خارجی در روزنامه «قیام ایران» آغاز کرد. به جریانهای چپ گرایش داشت و به دلیل فعالیتهای سیاسیاش چند بار بازداشت شد، پس از آزادی، همنشین ادبیات شود و به شاهنامه را دستاویز نجات قرار داد.
او از مهمترین شاهنامهپژوهان معاصر ایران بهشمار میرود و در کنار پژوهشهای ادبی، به ترجمه آثار نویسندگانی چون جان اشتاینبک و سوفوکل نیز پرداخت. مسکوب در سال ۱۳۳۷ به فرانسه مهاجرت کرد و این مهاجرت را «تبعید خودخواسته» نامید. در آنجا مدتی در مدرسه مطالعات اسلامی پاریس کار کرد و پس از تعطیلی آن، زندگی دشواری را گذراند.
شاهرخ مسکوب سرانجام در ۲۳ فروردین ۱۳۸۴ در بیمارستان کوشن پاریس، بر اثر ابتلا به سرطان خون درگذشت. پیکر او به ایران منتقل شد و برخلاف تصورش، در میان جمع پرشور و سوگواری از دوستدارانش در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/