دلایل آمار بالای طلاق در سالهای اول زندگی زناشویی؛
۵ سال اول زندگی شیرین و پرمخاطره!
جامعه
110894
طبق آخرین اعلام مرکز آمار ایران، بیشترین رویداد طلاق در زمستان سال گذشته در بازه زمانی یک تا پنج سال زندگی مشترک با ۱۳ هزار و ۹۲۷ رویداد رخ داده و در مقابل بازه زمانی ۲۵ تا ۲۹ سال زندگی مشترک، کمترین رویداد طلاق را به خود اختصاص داده است.
مهسا قوی قلب - گروه اجتماعی: طبق آنچه که مرکز آمار ایران اعلام کرده، میانگین طول مدت ازدواج قبل از اولین طلاق در زمستان سال گذشته به ۱۱.۸ سال رسیده که نسبت به زمستان سال ۱۴۰۲ حدود ۲ دهم درصد افزایش پیدا کرده است. به گفته کارشناسان حوزه خانواده، کمبود فرصتها و فضای کافی برای شناخت دقیق و کامل زوجین قبل از ورود به زندگی مشترک نقش مهمی در جداییهای زود هنگام دارد. یعنی بسیاری از مشکلات و ناهماهنگیهای زناشویی ناشی از همین شناخت ناکافی و سطحی در مراحل اولیه آشنایی است.
دکتر محمد رضا ایمانی، روانشناس و رفتارشناس اجتماعی با اشاره به اینکه در آغاز آشنایی، معمولاً تمرکز بر اشتراکات و علاقهمندیهای طرفین قرار میگیرد، به «ایران» میگوید:« در روزهای اول آشنایی، زن و مرد به دلیل کشش و علاقهمندی شدید، واقعیتهای پنهان و نقاط تاریک شخصیت یکدیگر را نادیده میگیرند یا حتی آگاهانه پنهان میکنند. این موضوع باعث میشود بخش قابل توجهی از چالشها و تفاوتها دیده نشود و زمینه بروز مشکلات جدیتر پس از ازدواج فراهم شود. یکی از اصلیترین دلایل این وضعیت، نبود فضای کافی، زمان و امکان رفتوآمد و شناخت کامل در جامعه است. بسیاری از جوانان تحت تأثیر فضای عرفی و سنتی، امکان معاشرت مناسب و شناخت واقعی از یکدیگر را ندارند. در کنار این مسأله، فشارهای فرهنگی و دخالت خانوادهها در امور زوجین، گاهی مانع شکلگیری ارتباط سالم و درست میشود.»
به گفته این رفتارشناس، موضوع وقتی حادتر میشود که پس از مدتی علاقهمندی شدید، زوجین با هدف ازدواج و تشکیل خانواده وارد مرحلهای میشوند که فکر میکنند مشکلات ناشی از تفاوتها در ادامه زندگی حل خواهد شد، در حالی که این امر در بیشتر مواقع اتفاق نمیافتد. نبود فرصت کافی برای شناخت، باعث میشود تعهدات زندگی مشترک زودتر از آمادگی واقعی طرفین به آنها تحمیل و بسیاری از مسائل به جای برطرف شدن، انباشته شود.
چالشهای مهم زوجین در آغاز زندگی مشترک
«اختلال در ارتباط درونفردی و ارتباط بینفردی دو چالش مهم در سالهای اول بعد از ازدواج است»، این را ایمانی میگوید و معتقد است که در ارتباط درونفردی، افراد شناخت کافی از خودشان، تمایلات، نگرشها و واکنشهای هیجانی ندارند. مهارتهای لازم برای کنترل اضطراب، استرس، خشم و هیجان در نظام آموزشی ما جایگاهی ندارد و جوانان در بیشتر مواقع بدون این آموزشها وارد زندگی مشترک میشوند. اما از سوی دیگر، مهارتهای ارتباط بینفردی نیز در جامعه ما بسیار محدود است. بسیاری نمیدانند چگونه باید در مواجهه با حرفها و رفتارهای طرف مقابل واکنش نشان دهند؛ آیا باید پاسخ بدهند یا سکوت کنند، چگونه صحبت کنند و چه زمانی و چه لحنی برای گفتوگو مناسب است. فقدان این مهارتها باعث بروز تنشها، سوءتفاهمها و اختلال در روابط میشود.
او میگوید:« بحرانهای اقتصادی و تغییر نقشهای اجتماعی نیز فشارهای جدیدی بر زندگی زوجین وارد کرده است. افزایش توقعات و مسئولیتهای مالی مردان، ورود زنان به بازار کار و درآمدزایی و نبود تعامل درست در تقسیم مسئولیتها، زمینهساز کشمکشهای جدیدی در خانوادهها شده است. از طرف دیگر بیکاری و نداشتن ثبات شغلی، نگرانیها و مشکلات عاطفی را تشدید و افراد را دچار استرسهای روانی میکند که به روابط عاطفی آنها آسیب میزند. همچنین نبود آموزشهای لازم در حوزه احترام، تعهد، قدردانی و مسئولیتپذیری نیز به این مشکلات دامن میزند.»
سلامت روان، موضوع مغفول مانده
یکی از موضوعات مهم و کمتر مطرحشده، سلامت روان زوجین است. ایمانی با تأکید بر اهمیت سلامت روان زوجین توضیح میدهد: «پیش از ازدواج باید ارزیابیهای لازم برای اطمینان از سلامت روانی فرد انجام شود. وجود اختلالات روانی یا مشکلاتی که درمان نشدهاند، میتواند خطرات جدی برای پایداری زندگی مشترک ایجاد کند. حتماً قبل از ازدواج باید به این موضوع رسیدگی شود. از طرف دیگر، سلامت جنسی یکی از حوزههای حیاتی است که کمتر به آن توجه میشود. بر اساس آمارهای موجود، نزدیک به ۷۵ تا ۸۰ درصد زوجها با اختلالات جنسی مواجه هستند که علتهای جسمی و روانی مختلفی دارد و اغلب به دلیل کمبود آموزش و گفتوگو، در زندگی زناشویی بازگو و حل نمیشود. آموزش سلامت جنسی و ارزیابی این حوزه پیش از ازدواج میتواند نقش مؤثری در کاهش مشکلات و افزایش رضایت زوجین داشته باشد.»
۵ سال اول و نرخ بالای طلاق
به اعتقاد این رفتارشناس، آمار و تحقیقات نشان دادهاند که میزان طلاق در سالهای اول زندگی بیشتر است، چون زوجین هنوز به بلوغ هیجانی و مهارتهای لازم برای سازگاری نرسیدهاند. اما با افزایش سن و کسب تجربه، این نرخ کاهش مییابد و افراد بیشتر میآموزند که چگونه با مشکلات مواجه شوند و آنها را مدیریت کنند. او توصیه میکند یادگیری مهارتهای زندگی، شامل مهارتهای ارتباطی، کنترل هیجان، تابآوری، پذیرش انتقاد و مدیریت تعارض باید به عنوان بخشی جداییناپذیر از نظام آموزش رسمی و فرهنگ عمومی قرار بگیرد. آموزشهایی که نه تنها به افزایش دانش، بلکه به تقویت هوش هیجانی و درک متقابل در خانوادهها نیز کمک میکند.
انتهای پیام/