نظریات متفاوت دکتر ناصر هادیان در گفت و گو با « ایران» درباره نحوه مواجهه با اتباع افغانستانی
با اصل سیاست اخراج اتباع مخالفم
سیاست
112204
استاد برجسته روابط بینالملل دانشگاه تهران، در گفتوگو با «ایران» میگوید: اتخاذ سیاست اخراج یا بازگرداندن اتباع بدون طراحی یک سازوکار چندبعدی و سنجیده، میتواند پیامدهای ناخواستهای در حوزه امنیت ملی و روابط منطقهای ایران در پی داشته باشد.
مریم سالاری - دبیر گروه سیاست خارجی روزنامه ایران: در حالیکه تحولات سیاسی و امنیتی افغانستان در سالهای اخیر موج تازهای از مهاجرت ناگزیر شهروندان آن کشور به سوی ایران را رقم زده و بار دیگر مسأله ساماندهی حضور اتباع خارجی را به یکی از چالشهای سیاست داخلی جمهوری اسلامی ایران بدل ساخته است، تصمیم اخیر برای خروج بخشی از جمعیت مهاجر افغانستانی با واکنشهای متعددی در سطوح کارشناسی و انسانی همراه شده است.
۱۰ بریده از گفتوگوی روزنامه ایران با دکتر ناصر هادیان، استاد برجسته روابط بینالملل دانشگاه تهران را بخوانید:
- در یکی دو سال اخیر، بویژه در ماههای گذشته، فضاهای رسانهای و اجتماعی پر از شایعه شده است. به محض اینکه یک اتفاق جنایی یا اجتماعی رخ میدهد، چند نام از اتباع افغانستان مطرح میشود و فوراً فضای سنگینی علیه همه شکل میگیرد؛ گویی آنها عامل ناامنیاند یا حتی در جنگ اخیر مشارکت داشتهاند. اما بیایید منصف باشیم: اگر حتی در میان این جمعیت ۶ میلیونی، چند هزار نفر تخلف کرده باشند ـ که چنین چیزی تاکنون به طور جدی ثابت نشده ـ آیا این به ما حق میدهد که کل این جمعیت را زیر سؤال ببریم؟
- بیشتر این افراد، مردمان زحمتکشی هستند که سالهاست در ایران زندگی میکنند، کار میکنند و نقش واقعی در اقتصاد کشور ایفا کردهاند. خیلیهایشان اگر بتوانند، ترجیح میدهند به کشور خودشان بازگردند، خانه و زندگی بسازند و آیندهای برای فرزندانشان رقم بزنند. اما شرایط به آنها این اجازه را نداده است. با این حال، ما در واکنش به حضور آنها، گاهی چنان رفتار میکنیم که انگار از سیارهای دیگر آمدهاند؛ در حالیکه تا همین دویست سال پیش، این سرزمینها بخشی از پیکره فرهنگی و تمدنی مشترکی بودند.
- حالا سؤال اینجاست: با این پدیده، چگونه باید برخورد کنیم؟ پاسخ من این است: عاقلانه و واقعبینانه. بله، کشور برای این جمعیت هزینه کرده است. مهاجران از یارانههایی مانند آموزش، بهداشت و نان بهرهمند شدهاند. اما بیایید موضوع را از زاویهای انسانی هم ببینیم: اگر منابعی چون نفت داریم ـ که بسیاری از آنها را خود ما استخراج نکردهایم بلکه هدیه طبیعتاند ـ چه ایرادی دارد بخشی از آن صرف آموزش و بهداشت همسایگان نیازمندمان شود؟
- راه حل مقابله با تهدیدات امنیتی، اخراج بیضابطه مهاجران نیست؛ اتفاقاً چنین برخوردی میتواند خودش زمینهساز تهدیدات جدید شود. فردی که امروز از ایران اخراج میشود، اگر بعدها توسط سرویسهایی مانند موساد جذب شود، نه تنها با منطقه آشناست، بلکه مسیرهای بازگشت به کشور را هم میشناسد و از همه مهمتر، اینبار با انگیزه انتقام عمل خواهد کرد. این یعنی ما با دست خودمان، ظرفیت دشمن را تقویت کردهایم. برای مواجهه با تهدید، باید راهحل امنیتی و اطلاعاتی داشت.
- باید از همان ابتدا آنها را شناسایی کنیم، به رسمیت بشناسیم، کارت هویت بدهیم و اجازه دهیم وارد چرخه رسمی اشتغال شوند. در آن صورت میتوان از آنها مالیات گرفت، آنها را زیر چتر بیمه و مراقبتهای درمانی آورد، و حتی رفتارهای آنها را کنترل و رصد کرد. اما اکنون بسیاری از آنها نه پرونده پزشکی دارند، نه حساب بانکی، نه گواهینامه رانندگی؛ عملاً در حاشیهترین وضعیت ممکن زندگی میکنند.
- من با اصل سیاست اخراج اتباع مخالفم؛ مگر آنکه در یک دادگاه صالح و عادلانه ثابت شود که فردی به صورت مشخص و انفرادی، امنیت کشور را به خطر انداخته است.
- طالبان بهخوبی میداند که از میان ۷۵۰ هزار مهاجر افغان که به ظاهر از ایران خارج میشوند، دستکم ۶۰۰ هزار نفر ظرف دو ماه بعد دوباره بازمیگردند. این یعنی آنها به پیچیدگی مسأله آگاه هستند و شاید به همین دلیل تلاش میکنند از تشدید تنش با ایران پرهیز کنند. از سوی دیگر، ایران هم واقعیت را میداند.
- ریشه اصلی بحران نه در ایران، بلکه در وضعیت بغرنج داخلی افغانستان، بویژه شرایط وخیم اقتصادی آن نهفته است.
- مهاجران تا دیروز از یک مسیر کوهستانی وارد میشدند، امروز از مسیری دیگر. پیشتر برای عبور از مرز، ۱۲ تا ۱۳ میلیون تومان هزینه میکردند، حالا شرایط تغییر کرده، اما بحران همچنان باقی است و مسأله هر بار به وضعیت پیشفرض برمیگردد؛ گویی همهچیز دوباره «به تنظیمات کارخانه» بازمیگردد
- ایران در مواجهه با طالبان، نیازمند سیاستی واقعگرایانه و چندلایه است؛ زیرا تعامل با قدرت حاکم در افغانستان اجتنابناپذیر است، بهویژه در حوزههایی چون اقتصاد، امنیت و آموزش. باید بهجای تحمیل مستقیم ارزشها با گفتوگو و همکاری مشروط، طالبان را به پذیرش اصلاحاتی مانند آموزش دختران ترغیب کرد. همزمان، اخراج گسترده و بیبرنامه نهتنها مشکلات را حل نمیکند، بلکه تبعات امنیتی و انسانی دارد. ایران هنوز به جمعبندی مشخصی درباره رسمیتیافتن طالبان نرسیده و بدون این تعیینتکلیف، نمیتوان راهبردی باثبات تدوین کرد.
ایران آنلاین
انتهای پیام/