چهار روایت از یک سقوط؛
«خشم و هیاهو»؛ رمانی که بهسرعت جایگاهی ویژه در تاریخ ادبیات جهان پیدا کرد
فرهنگ
125503
«خشم و هیاهو»، چهارمین جلد «جان کلام» رمانی است که بهسرعت جایگاهی ویژه در تاریخ ادبیات جهان پیدا کرد.
گروه کتاب - ایران آنلاین: «خشم و هیاهو»، چهارمین جلد «جان کلام»، در ۱۱۰ صفحه به تحلیل و ارائه خلاصهای از اولین رمان ویلیام فاکنر، نویسنده برجسته آمریکایی، در سال ۱۹۲۹ پرداخته است. رمانی که بهسرعت جایگاهی ویژه در تاریخ ادبیات جهان پیدا کرد.
این اثر روایتی از فروپاشی خاندان اشرافی «کامپسون» در جنوب آمریکاست؛ خانوادهای که در میان زوال سنتها و ارزشهای کهن، در سکوت و آشوب فرو میپاشد. فاکنر این سقوط را نه از زبان یک راوی واحد، بلکه از چهار زاویه متفاوت و چهار فصل بیان میکند تا تصویری چندلایه از حقیقت و ذهن انسان ایجاد کند. اول از نگاه بنجامین (بنجی)؛ مردی سادهدل از دیدگاه کوئنتین، برادر حساس و وسواسی و جیسون؛ مردی تلخ و سودجو، در نهایت از منظر سومشخص، که بسیاری آن را صدای دیلسی، خدمتکار سیاهپوست وفادار خانواده میدانند.
در مرکز همه روایتها، چهره غایب و درعینحال همیشه حاضر کدی، قرار دارد؛ زنی که بیپرواییاش، نماد گسست اخلاقی و فروپاشی درونی خاندان کامپسون است. فاکنر در این اثر از تکنیک جریان سیال ذهن بهره میبرد؛ شیوهای که در آن افکار و خاطرات شخصیتها بهصورت غیرخطی و گاه آشفته جریان مییابد. ذهن بنجی در رفتوبرگشت میان گذشته و حال، بیوقفه پرسه میزند و جهان او در زمان متوقف شده است.
در مقابل، بخشهای مربوط به جیسون نظم و منطق ظاهری بیشتری دارد، اما خالی از احساس و عاطفه است. این تضاد در ساختار، در واقع بازتاب فروپاشی تدریجی عقل و احساس در خانوادهای است که از درون پوسیده. عنوان رمان از خطابه معروف مکبث شکسپیر وام گرفته شده؛ آنجا که زندگی به «خشم و هیاهویی» بیمعنا تشبیه میشود. فاکنر در پرتو این استعاره، پوچی و بیهدفی انسان مدرن را بازتاب میدهد. بنجی، که در ظاهر «ابله» داستان است، در حقیقت آینهای شفاف از درک انسانی و بیپیرایه از فقدان و تغییر است. از میان ترجمههای فارسی این اثر ترجمه بهمن شعلهور و صالح حسینی شهرت بیشتری یافتهاند.
* متن کامل این گزارش را اینجا بخوانید.
انتهای پیام/