چرا پاییز برای بعضیها دلانگیز و برای بعضیها دلگیر است؟
مهمان ناخوانده
جامعه
126722
آبان رسید، اما هنوز خبری از باران و سرمای همیشگی نیست. هوا بیشتر شبیه روزهای آخر تابستان است تا میانه پاییز. برگها هنوز بهطور کامل زرد نشدهاند. از باد و طوفانهای پاییزی هم خبری نیست و فقط گاهی نسیمی از کنارمان میگذرد. با این حال، بعضی افراد انگار زودتر از فصل، وارد حال وهوای پاییز میشوند، نوعی بیحالی و دلگرفتگی در وجودشان بیسروصدا بروز و آنها را از درون خسته میکند.
مرجان قندی - گروه گزارش: افسردگی پاییزی همیشه منتظر باران و برگریزان نمیماند، گاهی وقتی همهچیز آرام است هم خودش را نشان میدهد. پاییز برای نسترن، هیچوقت فصل موردعلاقهاش نبود؛ فصل باران و پنجرههای بخارگرفته. امسال با اینکه هنوز بارانی نباریده و هوا آنقدرها هم سرد نشده، دلش گرفتهتر از همیشه است. صبحها با زحمت از تخت بیرون میآید، کارهایی که قبلاً دوست داشت دیگر برایش جذاب نیست و هر روز بیدلیل دلگرفتگی مثل سایه دنبالش میآید. انگار با کوتاه شدن روزها، حالوهوای درونش هم تاریک شده. افسردگی پاییزی برای نسترن فقط یک اصطلاح روانشناسی نیست بلکه تجربهای واقعی از سنگینی روزهایی است که بیصدا برایش میگذرند.
افسردگی پاییزی نوعی تغییر خلقوخو است که معمولاً با شروع فصل پاییز و کاهش نور طبیعی بروز میکند. این حالت ممکن است با احساس غم، بیانگیزگی، خستگی مفرط یا حتی اختلال در خواب و تمرکز همراه باشد. برخلاف افسردگیهای شدید، این نوع از افسردگی معمولاً با تغییر فصل و بازگشت نور و گرما کاهش مییابد، اما در پاییز و زمستان میتواند زندگی روزمره فرد را تحت تأثیر قرار بدهد. روانشناسان معتقدند، کاهش نور خورشید باعث افت سطح سروتونین در مغز میشود؛ مادهای که نقش مهمی در تنظیم خلقوخو دارد. همچنین تغییرات ساعت زیستی بدن در اثر کوتاه شدن روزها میتواند در بروز این اختلال مؤثر باشد. دکتر سحر عربنژاد روانشناس در توضیح تفاوت افسردگی فصلی با افسردگی معمولی میگوید:« افسردگی فصلی نوعی از افسردگی است که با تغییر فصلها، بویژه در پاییز و زمستان، بروز پیدا میکند. یعنی فرد در بخشهایی از سال (معمولاً ماههای تاریکتر) احساس بیانرژی بودن، غمگینی یا بیعلاقگی میکند و در فصلهای روشنتر مثل بهار و تابستان حالش بهتر میشود. تفاوت اصلی این نوع افسردگی با افسردگی معمولی در الگوی زمانی آن است. افسردگی فصلی به تغییر نور، دما و ساعت زیستی بدن وابسته است، در حالی که افسردگی معمولی میتواند در هر زمان و بدون ارتباط با فصلها رخ دهد.»
عربنژاد درباره تأثیر تغییرات فصلی بر خلقوخو توضیح میدهد: «در پاییز روزها کوتاهتر و نور طبیعی کمتر میشود و همین مسأله ریتم بیولوژیکی بدن را بههم میزند. کاهش نور باعث افت ترشح سروتونین که هورمون شادی است و افزایش ملاتونین که هورمون خواب است، میشود. این تغییرات میتوانند در افراد مستعد، حس رخوت، غم و بیحوصلگی ایجاد کنند.»
او با اشاره به نبود آمار رسمی در ایران درباره اینکه چند درصد افراد در این فصل دچار افسردگی میشوند، میگوید:« در کشور ما آمار دقیق و رسمی در این زمینه نداریم، اما طبق پژوهشهای بینالمللی، حدود ۵ تا ۱۰ درصد افراد به افسردگی فصلی مبتلا میشوند و نزدیک به ۲۰ درصد دیگر درجات خفیفتری از افت خلق را در فصلهای سرد تجربه میکنند.»
این روانشناس به تجربههای بالینی خود اشاره میکند و میگوید:« من در میان مراجعان ساکن اروپا، بویژه آلمان، بیشتر شاهد این نوع افسردگی هستم. هرچند تعداد قابل توجهی از مراجعان ساکن ایران هم درگیر این نوع افسردگی میشوند.»
نور خورشید؛ ویتامین روح
عربنژاد، نقش نور طبیعی را در سلامت روان بسیار مهم میداند و میگوید:« نور خورشید ساعت زیستی بدن را تنظیم میکند و به مغز علامت میدهد که زمان بیداری و فعالیت است. وقتی نور کم میشود، سطح ملاتونین بالا میرود و ما احساس خوابآلودگی و بیانرژی بودن میکنیم. از طرف دیگر، کاهش نور باعث افت سروتونین میشود که مستقیماً در احساس رضایت، آرامش و انگیزه نقش دارد.»
او به اهمیت نور در مقابله با افسردگی فصلی نیز تأکید میکند و توضیح میدهد: «من همیشه به مراجعانی که درگیر این نوع افسردگی هستند میگویم نور خورشید مثل ویتامین روح است؛ وقتی کمترش کنیم، خُلق ما هم تیرهتر میشود.»
این روانشناس درباره نقش وراثت در بروز افسردگی فصلی میگوید:«ژنتیک یکی از عوامل مؤثر در بسیاری از بیماریهای روان است. اگر در خانواده فردی با سابقه افسردگی یا اختلالات خلقی وجود داشته باشد، احتمال بروز افسردگی فصلی در اعضای دیگر هم بیشتر میشود. اما ژنتیک بهتنهایی تعیینکننده نیست؛ محیط زندگی، میزان فعالیت، خواب، رژیم غذایی و میزان نور طبیعی محیط هم در کنار آن نقش دارند.»
نشانههایی که نباید نادیده گرفته شوند
عربنژاد درباره علائم شایع افسردگی فصلی میگوید:« بهطور کلی فردی که دچار افسردگی فصلی میشود، حس میکند زندگی برایش سنگینتر از همیشه شده است. اما علائم شایع از جمله خستگی مداوم، خواب زیاد، بیعلاقگی به کارهایی که قبلاً برای فرد لذتبخش بودهاند، تمایل به خوردن شیرینی و کربوهیدرات، احساس ناامیدی، کاهش تمرکز، گوشهگیری یا حتی اشکریختن بدون دلیل مشخص، از برجستهترین آنهاست که این نشانهها ممکن است بهتدریج ظاهر شوند و فرد را از درون تحت فشار قرار دهند.»
این روانشناس به تفاوت تجربه افراد از فصل پاییز اشاره میکند و میگوید:«پاییز برای همه به یک معنا نیست. بعضیها با تغییر فصل، حس خلوت و نظم طبیعت را تجربه میکنند و همین حس آرامش به آنها انرژی میدهد. آنها برایشان افت دما، سکوت هوا و رنگهای گرم درختان، یادآور آرامش و تعادل است، نه اندوه. از نظر روانشناختی، افرادی که دروننگرتر هستند یا ارتباط عمیقتری با دنیای درونی خود دارند، معمولاً از فصلهایی مثل پاییز بیشتر لذت میبرند، انگار این فصل با ریتم درونی آنها هماهنگتر است. اما افراد برونگرا از تعامل اجتماعی انرژی میگیرند، بنابراین کاهش فعالیتهای بیرونی میتواند انرژیشان را پایین بیاورد.»
او توضیح میدهد: « واکنش ما به فصلها ترکیبی از زیستشناسی و معناست. بدن ما به نور و دما واکنش نشان میدهد، اما ذهنمان با خاطرات، تجربهها و نمادهای هر فصل آن را تفسیر میکند. از این رو برای بعضیها پاییز، فصل آرام شدن است، نه غمگین شدن.»
همراهی از هر درمانی مؤثرتر است
عربنژاد با تأکید بر اینکه توجه به حال درونی، اولین قدم برای بهبود است، میگوید:« مهمترین نکته این است که به خودمان اجازه بدهیم در هر وضعیتی چه خوب و چه بد احوالاتمان را جدی بگیریم و در صورت نیاز آن را با دیگران در میان بگذاریم و کمک بخواهیم. کمک گرفتن نشانه هوشمندی و مراقبت از خود است، نه ضعف. همانطور که وقتی بدن درد میکند پیش پزشک میرویم، روح هم گاهی نیاز به مراقبت و مراجعه به متخصص دارد.»
او درباره نقش رواندرمانی در عبور از دوره افسردگیهای فصلی توضیح میدهد: «رواندرمانی کمک میکند افکار منفی فصلی را بشناسیم و مهارت مقابله را یاد بگیریم و پاییز و فصلهای تاریک را با آرامش بیشتری تجربه کنیم.»
این روانشناس بر اهمیت حضور نزدیکان در کنار فرد افسرده تأکید میکند و میگوید:« لازم نیست نصیحت کنیم؛ کافی است گوش کنیم و همراه باشیم. قدم زدن، فیلم دیدن یا انجام کارهای روزمره همراه این افراد، اثرگذار است. حضور بدون قضاوت، گاهی از هر درمانی مؤثرتر است.»
مرز باریک میان غم گذرا و افسردگی فصلی
این روانشناس درباره تشخیص افسردگی فصلی از احساسات گذرا میگوید:« اگر افت خُلق فقط یکی دو روز طول بکشد و با فعالیت یا تعامل اجتماعی بهتر شود، معمولاً گذراست. اما اگر این وضعیت بیش از دو هفته ادامه یابد و با بیانگیزگی، تغییر خواب یا اشتها، احساس پوچی یا گریههای بیدلیل همراه باشد، نشانه افسردگی فصلی است و نیاز به بررسی تخصصی دارد.»
او به نقش سبک زندگی در مدیریت افسردگی فصلی اشاره میکند و توضیح میدهد: « ورزش منظم، خواب کافی، نور صبحگاهی، مصرف سبزیجات و منابع امگا۳ و محدود کردن قند و فستفودها همگی به حفظ خلق مثبت کمک میکنند. سبک زندگی سالم میتواند شدت علائم را کاهش دهد و انرژی فرد را بالا نگه دارد. حفظ ریتم زندگی، ارتباط با آدمهای مثبت، انجام فعالیتهای لذتبخش و استفاده از رنگهای گرم در محیط، بسیار مؤثرند. نور درمانی با نور مصنوعی شبیه نور خورشید میتواند ریتم هورمونی بدن را تنظیم کند. این نوع نور به مغز کمک میکند تا زمان بیداری و فعالیت را بهتر تشخیص دهد و از افت خلق جلوگیری کند. داشتن هدفهای کوچک و قابل انجام نیز به فرد حس کنترل وضعیت و معنا میدهد. همچنین ورزشهایی مثل پیادهروی، یوگا یا هر فعالیتی که ضربان قلب را بالا ببرد و اندورفین ترشح کند، باعث بهبود خلق میشوند. بنابراین حتی ۲۰ دقیقه ورزش در روز میتواند اثر بسیار مثبتی در بهبود حال فرد داشته باشد.»
انتهای پیام/