گفت‌و‌گوی «ایران» با سیدرضا صدرالحسینی کارشناس مسائل منطقه درباره آخرین تحولات رابطه تهران و بیروت

ادعای اختلاف ایران و لبنان القای هدفمند رسانه ای است

سیاست

133616
ادعای اختلاف ایران و لبنان القای هدفمند رسانه ای است

در حالی که برخی رسانه‌ها با بزرگ ‌نمایی چند اختلاف مقطعی از سردی در روابط تهران و بیروت سخن می‌گویند، سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل منطقه در گفت‌و‌گو با «ایران» به پیچیدگی‌های این رابطه اشاره و تأکید می‌کند آنچه میان دو کشور دیده می‌شود اختلافی بنیادین نیست بلکه تفاوتی در سلیقه‌های سیاسی است.

گروه دیپلماسی: در حالی که برخی رسانه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی با بزرگ ‌نمایی چند اختلاف مقطعی از سردی در روابط تهران و بیروت سخن می‌گویند، روایت تحلیلی چیز دیگری می‌گوید. سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل منطقه در گفت‌و‌گو با «ایران» به پیچیدگی‌های این رابطه اشاره و تأکید می‌کند آنچه میان دو کشور دیده می‌شود اختلافی بنیادین نیست بلکه تفاوتی در سلیقه‌های سیاسی است که در بستر تحولات لبنان طبیعی به نظر می‌رسد. او با اشاره به جایگاه تاریخی مقاومت در جامعه چندپاره لبنان یادآور می‌شود که بحث امروز میان تهران و بیروت بر سر اصل سلاح نیست بلکه بر سر نحوه مدیریت و چهارچوب‌های ملی به‌ کارگیری آن است؛ مباحثی که اگرچه پرتنش به نظر می‌رسند اما در چهارچوب مصالح مشترک دو طرف قابل مدیریت ‌اند.

در سال‌های اخیر، روابط جمهوری اسلامی ایران و دولت لبنان که همواره بر پایه همکاری‌های امنیتی، سیاسی و حتی اقتصادی استوار بوده است به ‌تدریج وارد مرحله‌ای از پیچیدگی شده است. به نظر شما، چه عوامل داخلی، منطقه‌ای یا بیرونی در شکل‌‌گیری این فضای تازه نقش داشته است؟
جمهوری اسلامی ایران و دولت لبنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد مرحله‌ای تازه از روابط شدند. بخش قابل توجهی از جامعه لبنان تحت تأثیر شعارها و رهبری انقلاب اسلامی نگاه مثبتی به جمهوری اسلامی پیدا کرد؛ نگاهی که ریشه در تجربه مشترک آنان از زخم‌‌ها و تجاوزهای رژیم صهیونیستی داشت. در کنار لبنان، کشورهایی مانند سوریه نیز که خواهان تعمیق روابط با ایران بودند، در این روند نقش مهمی ایفا کردند. در چهارچوب رویکرد جدید سیاست خارجی ایران پس از انقلاب مبتنی بر «نه شرقی نه غربی» و حمایت از جریان‌های ضدصهیونیستی، طبیعی بود که این علاقه‌مندی‌های منطقه‌ای از سوی تهران هم مورد استقبال قرار گیرد. تنها چند سال پس از پیروزی انقلاب، وجوه پیام ضد صهیونیستی انقلاب ایران در میان جوانان لبنانی بیش از پیش آشکار شد. 
بسیاری از آنان با حضور در محضر امام خمینی علاقه و پیوند فکری خود با انقلاب اسلامی، شخص امام و مبانی اندیشه‌ای آن را ابراز کردند. این روند بویژه در دوره تشدید تجاوزات نظامی رژیم صهیونیستی به کشورهای پیرامونی عمق بیشتری یافت. در چنین فضایی مجموعه‌های مختلف مقاومت که پیش‌تر به‌ صورت پراکنده فعالیت داشتند، گرد هم آمدند و هسته اولیه حزب‌الله را شکل دادند. 
البته هدف این بحث پرداختن به تاریخ شکل‌‌گیری جریان‌های ضد صهیونیست از جمله حزب‌الله نیست اما باید تأکید کرد که گرایش جوانان لبنانی به جمهوری اسلامی تأثیر مستقیمی بر گسترش روابط رسمی دو کشور گذاشت. با توجه به جهت‌گیری اصولی جمهوری اسلامی در حمایت از ملت‌های قربانی تجاوزات صهیونیستی هر زمان که حملات هوایی اسرائیل علیه لبنان شدت می‌‌گرفت، سطح همکاری‌های ایران با دولت لبنان نیز افزایش پیدا می‌کرد. با این حال پس از عملیات ۷ اکتبر دولت لبنان واکنش مثبتی به این رویداد نشان نداد؛ اقدامی که این انتظار را ایجاد کرد که دولتمردان لبنان برخلاف گذشته در مسیر تقویت روابط با جمهوری اسلامی با احتیاط بیشتری گام بردارند.

دلایل به وجود آمدن این احتیاط چه بود؟
اختلاف ‌نظرهای موجود میان ایران و دولت لبنان درباره برخی مسائل منطقه‌ای از جمله نحوه مواجهه با اشغالگری اسرائیل شکل گرفت اما با وجود این دو طرف همچنان بر چند محور اساسی اتفاق‌ نظر دارند و می‌کوشند این نقاط مشترک را تقویت کنند. 
یکی از مهم‌ترین این نقاط مشترک، اصل استقلال لبنان و حمایت ایران از استقلال و تمامیت ارضی کشورهای منطقه است که همواره در برابر سیاست‌های تجزیه ‌طلبانه رژیم صهیونیستی چه به ‌صورت مستقیم و چه از طریق پشتیبانی از گروه‌های تروریستی مطرح بوده است.
نکته مهم اینکه در روابط ایران و لبنان، هیچ اتفاق ویژه و تعیین ‌کننده‌ای که از بروز اختلافات اساسی میان دو دولت حکایت کند، وجود ندارد. 
روابط دو طرف همچنان بر پایه اصول مشترک و منافع دو ملت قابل مدیریت و استمرار است، هرچند ممکن است در مقاطعی دچار سردی یا احتیاط سیاسی شود.

بنابراین چه عوامل و تغییراتی در محیط امنیتی پس از ۷ اکتبر باعث این برداشت می‌شود که روابط ایران و دولت لبنان پیچیده شده است    و شکل‌گیری این درک تا چه حد با واقعیت‌های سیاسی و منافع راهبردی دو کشور همخوان است؟
آن چیزی که فراتر از تفاوت سلیقه‌های سیاسی میان تهران و بیروت دیده می‌شود، تلاش هدفمند رسانه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی وابسته به آمریکا و اسرائیل است؛ رسانه‌هایی که می‌کوشند اختلاف ‌نظرهای طبیعی دو دولت را به شکاف‌های جدی و بحران سیاسی تعبیر کنند و تصویری مبالغه‌آمیز از تنش در روابط ارائه دهند. در این میان، نکته‌ای که اهمیت ویژه دارد آن است که سطح روابط دیپلماتیک و فعالیت سفارتخانه‌های دو کشور هیچ تغییری نسبت به قبل از عملیات ۷ اکتبر نداشته است؛ نه کاهش سطح روابط رخ داده و نه نشانه‌ای از تنش دیپلماتیک بنیادی دیده می‌شود. این واقعیت برخلاف روایت رسانه‌هایی است که با بزرگ‌نمایی اختلافات، به دنبال القای سردی ساختاری در روابط ایران و لبنان هستند. 
با توجه به ریشه‌های عمیق تاریخی و اجتماعی پیوند میان دو کشور و نیز نیازهای مشترک دو جامعه از جمله اهمیت استقلال، مقابله با اشغالگری و مقاومت در برابر غصب سرزمین، روابط تهران و بیروت همچنان بر پایه منافع ملی و اصول راهبردی قابل پیگیری و تقویت است.

یکی از موضوعاتی که در ماه‌های اخیر حساسیت بیشتری پیدا کرده، بحث خلع سلاح حزب‌الله است. آیا میان ایران و دولت لبنان درباره این موضوع اختلاف‌نظر وجود دارد؟ نگاه هر یک از دو طرف به این مسأله چیست؟
مسأله خلع سلاح حزب‌الله یکی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین حوزه‌های تفاوت دیدگاه میان ایران و دولت لبنان است اما فهم این موضوع تنها با اشاره به اختلاف کافی نیست؛ زیرا واقعیت صحنه سیاسی لبنان و رویکرد تهران بسیار پیچیده‌تر و چندلایه‌تر از یک دوگانه ساده موافق– مخالف است.
در لبنان، رئیس‌جمهوری و بخش قابل توجهی از جریان‌های سیاسی همچنان بر این باورند که سلاح حزب‌الله تهدیدی برای ساختار دولت محسوب نمی‌شود و مکمل توان دفاعی ارتش و عاملی بازدارنده‌ در برابر تجاوزات مکرر اسرائیل است. 
در نگاه آنان، این توانمندی در شرایطی که لبنان فاقد یک ارتش مجهز و کارآمد برای مقابله با تهدیدات خارجی است، نقش مستقیم در حفظ منافع ملی و امنیت سرزمینی کشور دارد.از سوی دیگر، ایران نیز جایگاه سلاح مقاومت را از منظر راهبردی مهم می‌داند؛ اما برخلاف روایت‌هایی که گاه در برخی رسانه‌ها مطرح می‌شود، ایران هیچ ‌گاه تلاش نکرده است این مسأله را به موضوعی مداخله ‌جویانه در سیاست داخلی لبنان تبدیل کند. تهران به صراحت اعلام کرده که تصمیم‌گیری درباره سرنوشت سلاح حزب‌الله کاملاً در اختیار دولت، جامعه و نهادهای لبنانی است و جمهوری اسلامی خود را در این زمینه صاحب نقش تصمیم‌ساز نمی‌داند. 
به همین دلیل، آنچه میان نیروهای لبنانی محل بحث و گفت‌وگو است، اصل مشروعیت یا ضرورت سلاح نیست که چگونگی مدیریت این توان نظامی، حدود و اهداف استفاده از آن و سازوکارهای قرار دادن آن در چهارچوب نظم ملی است. این مباحث بخشی طبیعی از فرآیند سیاسی داخلی لبنان به ‌شمار می‌رود و اختلاف‌نظرهای موجود در این سطح چه میان گروه‌های لبنانی و چه در ارزیابی ایران و دولت لبنان، کاملاً قابل مدیریت و در چهارچوب مصالح ملی دو طرف قابل تبیین است.


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار سیاست