گفت‌وگوی «ایران» با مهدی کرمپور، کارگردان سینما در حاشیه جشنواره جهانی فیلم فجر- شیراز؛

در این جشنواره می‌توان جریان‌های تازه را دید

هنر

133626
در این جشنواره می‌توان جریان‌های تازه را دید

در روزهایی که سینمای ایران میان دوقطبی سود و سکوت معلق مانده، بازگشت دوباره مهدی کرمپور به صحنه‌ فرهنگی، نه فقط یک حضور که نوعی یادآوری است؛ یادآوری اینکه سینما بیش از آنکه صنعت باشد، حافظه جمعی یک جامعه است.

حامد قریب - گروه فرهنگی: کرمپور از معدود فیلمسازانی است که هنوز باور دارد پیش از هر چیز باید طبقه متوسط را دید؛ همان طبقه ناخوش احوالی که همواره موتور معنایی سینمای ایران بوده است. اکنون جشنواره جهانی فیلم فجر در شیراز برای او نه مراسمی تشریفاتی که فرصتی است برای تجربه دوباره «حضور فرهنگی»؛ حضوری کوچک اما ضروری. کرمپور از سینمایی سخن می‌گوید که در آن پیشنهاد مهم‌تر از پروداکشن است و فیلمساز از دل جامعه برمی‌آید، نه از دل مناسبات. او داوری‌اش در بخش فیلم‌های اول را نوعی کشف دوباره جهان جوانی می‌داند؛ جهانی که شاید هنوز بتواند چراغی کوچک برای آینده روشن کند.

پس از مدتی دوری از فضای سینمای جدی ایران، امسال در جشنواره جهانی به عنوان داور حضور دارید. ابتدا از حال و هوای این بازگشت بگویید و اینکه جشنواره امسال را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بعد از مدتی که دور بودم، خوشحالم که دوباره در جشنواره جهانی حضور دارم. جشنواره امسال نسبت به قبل تغییراتی داشته اما در کل، آن را مثبت ارزیابی می‌کنم. با اینکه تولیدات سینما در این سال‌ها خیلی مطابق سلیقه من نبود، اما جشنواره فضایی است که می‌توان در آن جریان‌های تازه را دید.

در این سال‌ها با وجود اینکه آثار پیشین شما مانند «پل چوبی» و «چه کسی امیر را کشت؟» هنوز در حافظه جمعی مخاطبان سینما حضور دارد، فیلم تازه‌ای نساخته‌اید. چه شد که از فیلمسازی فاصله گرفتید؟ این اتفاق تصمیمی شخصی بود یا شرایط تولید و موانع دیگر مانع از ساخت آثار تازه شد؟

در این سال‌ها چندین پروژه را جلو بردم. در خارج از ایران نمایشگاه عکس داشتم، ورکشاپ‌هایی برگزار کردم و فیلمنامه‌های مختلفی نیز نوشتم اما فیلمی نساختم. زیرا شرایط تولید آن‌طور که دوست داشتم، فراهم نبود. بارها پیشنهاد کار شد، حتی یکی‌،دو مورد به پیش‌تولید هم رسیدیم اما با توجه به اینکه متفاوت از سلیقه‌ام بود، آنها را رها کردم. فیلم ساختن برای من زمانی معنا دارد که بتوانم اثری بسازم که دوستش داشته باشم؛ اگر قرار است فیلمی ساخته شود، دوست دارم اثری باشد که صحنه‌ها و دیالوگ‌هایش در حافظه جمعی اثر بگذارد. چنین کاری زمان و شرایط خاصی را می‌طلبد. در حالی که مدتی است، این موارد در سینمابرایم، کمتر فراهم است.

در این سال‌ها شاهد غلبه فیلم‌های کمدی و کاهش تولید آثار اجتماعی یا مستقل بودیم. به‌عنوان فیلمسازی که در سینمای جدی ایران فعال بودید، دلیل این اتفاق را چه می‌دانید؟

در یک دهه گذشته، بویژه از اوایل دهه ۹۰، سرمایه به سمت سینمای کم‌خطرتر رفت و تلقی تهیه‌کنندگان هم تغییر کرد. اصالت‌ها و دغدغه‌های تهیه‌کننده‌ها نیز جای خود را به سود داد. حمایت‌هایی که قبلاً از سینمای هنری یا سینمای مستقلی که می‌خواست روی پای خودش بایستد و حرف خودش را بزند، قدری کاهش یافت.

از سوی دیگر، موج فیلم‌های پرفروش یا کمدی ادامه پیدا کرد. اینها الزاماً بد نیستند، اما سلیقه من برای ساختن نبودند. در نهایت، سیاست، سلیقه سرمایه‌گذار و شرایط اقتصادی جامعه  می‌دهد و رخدادهای سینمایی را رقم می‌زند.

شما به سینمای مورد علاقه خود اشاره کردید؛ سینمایی که طبقه متوسط را خطاب قرار می‌داد. امروز وضعیت این طبقه و تأثیر آن بر سینما را چگونه می‌بینید؟

سینمایی که مخاطبش معلمان، دانشجویان و اساتید دانشگاه باشد، امروز کمتر تولید می‌شود. حتی فیلم‌هایی که «اجتماعی» خوانده می‌شوند، مخاطبشان طبقه پایین جامعه است و بعضاً خشونت در آنها برجسته شده است.
اما در اصل، سینمای جهان برای طبقه متوسط است. گرانی بلیت و ورود نگاه تجاری افراطی باعث شده جریان فرهنگی  با مخاطب طبقه متوسط بی‌رمق شود و این اتفاق خوبی نیست.

از یک طرف جشنواره‌ها در ایران بر حضور سینماگران تأکید دارند و از طرف دیگر فیلم ساختن نیازمند حمایت‌های نهادی است. فکر می‌کنید دلیل این دو رویکرد متفاوت چیست؟

سینما (در همه جای جهان) کار پرهزینه‌ای است. در اروپا، فاندیشن‌هایی وجود دارند که از سینمای مستقل حمایت می‌کنند، چون اهمیت طبقه متوسط را درک می‌کنند. اما در ایران ابتدا باید طبقه متوسط به رسمیت شناخته شود تا تولیداتی که برای آنهاست معنا پیدا کند. در حال حاضر فیلم‌های مستقل کم‌بودجه ساخته می‌شوند، اما ساختار حمایتی کافی وجود ندارد. در عوض فیلم‌هایی که مخاطب دیگری دارند، بودجه جذب می‌کنند.

شما امسال داور بخش «فیوچر فریم» هستید؛ بخشی که به فیلم‌های اول می‌پردازد. ارزیابی‌تان از این بخش چیست؟

من همیشه بخش فیلم‌های اول و دوم را جذاب‌تر از بخش اصلی می‌دانم. در این بخش می‌شود دنبال کشف بود. ساختار مهم است، اما مهم‌تر از آن «پیشنهاد» فیلمساز است؛ اینکه چیزی تازه برای گفتن داشته باشد. در بخشی که داوری می‌کنم، چند فیلم خوب دیدم و فکر می‌کنم جشنواره در این بخش موفق بوده است.

در پایان باید بگویم از بازگشت به ایران، حضور در شیراز و جشنواره جهانی فیلم فجر بسیار خوشحالم. فکر می‌کنم این جشنواره می‌تواند قدمی کوچک اما مهم برای احیای جریان فرهنگی سینما باشد.

بــــرش

 فکر می‌کنید جشنواره‌ای مثل جشنواره جهانی فیلم فجر در شیراز چه تأثیری می‌تواند بر بازگشت آن سینمای مغفول داشته باشد؟

ما دیگر نمی‌توانیم انتظار گام‌های بزرگ داشته باشیم. باید قدم‌های کوچک اما مثبت برداریم. حتی یک رویداد فرهنگی کوچک در شهرستان می‌تواند اتفاق‌های بزرگ رقم بزند. برای همین، حضور در این جشنواره را وظیفه فرهنگی خودم می‌دانم. من چندبار برای داوری دعوت شدم اما قبول نکردم. امسال فکر کردم شرایط فرق کرده؛ حس کردم تحریم فرهنگی برای هنر و مردم خطرناک است. بنابراین حضورم را نقش کوچکی می‌دانم برای تداوم جریان فرهنگی.


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار هنر