حداکثرگرایی صنعتی چین از نگاه «لو فنگ»
یک قدرت صنعتی هرگز به «ابَرقدرت مالی» نمیبازد
اقتصاد
133668
لو فنگ استاد نامآشنا دانشکده حکمرانی دانشگاه پکن است و در سیاست صنعتی، نوآوری فناوری و توسعه تخصص دارد. نظریههای تأثیرگذار لو در باب صنعتیسازی و توسعه او را بهنوعی به فریدریش لیست یا الکساندر همیلتون معاصر تبدیل کرده است.
کایل چان_ ترجمه برزین جعفرتاش: در مصاحبه اخیر (خلاصه ترجمهشده در ادامه) لو فنگ نظری را مطرح میکند که من آن را «حداکثرسازی صنعتی چین» مینامم. در زمانی که چین ابرقدرت تولیدی جهان است و با اتهام «مازاد ظرفیت» از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا روبهروست، لو فنگ استدلال میکند که آنچه چین نیاز دارد، توسعه صنعتی بیشتر — نه کمتر— است. دو دلیل اصلی برای این دیدگاه وجود دارد.
ظرفیت صنعتی بهعنوان محرک فناوری
اول اینکه داشتن پایه صنعتی بزرگ و متنوع پیششرط کلیدی نوآوری علمی و فناوری است. او میگوید: «تنها پس از تبدیل شدن به یک قدرت صنعتی است که یک کشور میتواند به یک قدرت علمی بدل شود.» لو فنگ به نمونههای تاریخی آمریکا و ژاپن اشاره میکند، کشورهایی که با تولید انبوه کالاهایی که ابتدا در جای دیگری اختراع شده بودند (مثل خودرو) آغاز کردند. ظرفیت صنعتی که بعدها شکل گرفت، هم تقاضا و هم منابع لازم برای نوآوری علمی را فراهم آورد و شامل ایجاد صنایع کاملاً جدیدی مانند نیمههادیها، رایانهها و نرمافزار شد.
لو فنگ استدلال میکند که هرچه «سامانه صنعتی یک کشور بزرگتر و متنوعتر باشد - که نه تنها بخشهای مختلف را بلکه عوامل پشتیبانکنندهای مانند آموزش و تأمین مالی را نیز در بر میگیرد - سرعت پیشرفت فناوری آن کشور بیشتر خواهد بود. «روابطِ مکمل درون سامانه صنعتی این امکان را میدهد که پیشرفتهای فناوری در یک بخش، پیشرفت در بخشهای دیگر را نیز جلو ببرد. برای مثال، پیشرفتهای چین در باتریهای لیتیومی و حسگرهای لیدار، صنایع خودروهای برقی، پهپاد و روباتیک این کشور را از طریق چیزی که من آن را «اکوسیستمهای فناوری-صنعتی همپوشان» مینامم، تقویت کرده است. بهنحو مشابه، لو فنگ معتقد است که پایه صنعتی گسترده چین از طریق حلقه بازخوردی مثبت بین کاربردهای صنعتی دنیای واقعی و مدلهای بنیادی هوش مصنوعی، به چین در حوزه هوش مصنوعی برتری خواهد داد.
اکوسیستمهای فناوری-صنعتی همپوشانِ چین
ظرفیت صنعتی بهعنوان منبع قدرت
دلیل دوم برای تقویت توسعه صنعتی، ارزش ژئوپلیتیک پایه صنعتی چین است. لو فنگ میگوید پایه صنعتی چین «بزرگترین منبع قدرت» و مشابه هژمونی دلار آمریکا یا نفت و گاز روسیه یک «دارایی راهبردی» است. اینکه سراسر جهان به توانمندیهای تولیدی چین وابسته است و تکثیر این تواناییها در جای دیگری تقریباً غیرممکن بهنظر میرسد، چین را بخشِ غیرقابلانکاری از اقتصاد جهانی ساخته است.
این وابستگی به چین اهرم ژئوپلیتیکی برای آن فراهم میآورد؛ نقطهای که در جنگ تجاری با آمریکا آشکار شد. تشدید تعرفهها توسط رئیسجمهوری ترامپ علیه چین بازگشتی معکوس داشت و نشان داد که آمریکا تا چه اندازه به کالاهای تولیدشده در چین، مانند تلفنهای هوشمند و باتریها، وابسته است. کاخ سفید مجبور شد بهسرعت معافیتهایی از تعرفه برای همین دستهبندیها صادر کند. (چین نیز بهطور آرام فهرست معافیتهای تعرفهای خود را منتشر کرد.) در طول زمان، چین تلاش کرده است وابستگی خود را به فناوری خارجی - بهویژه فناوری آمریکایی - کاهش دهد و در عین حال وابستگی بقیه جهان به چین را افزایش دهد.
مبارزهای میان دو نظام
لو فنگ استدلال میکند که توسعه صنعتی چین در مواجهه با تشدید رقابت چین و آمریکا اهمیتی دوچندان یافته است. بهجای تسلیمشدن در برابر اتهام «مازاد ظرفیت» و «بستن دستوپای خودمان با محدودکردن ظرفیت صنعتی»، لو میگوید چین باید هم در صنایع سنتی و هم در صنایع پیشرفته با جدیت پیش برود. این امر بویژه حالا حیاتی است چون او معتقد است «آمریکا در حال آماده شدن برای یک رویارویی با چین است .» لو فنگ رقابت آمریکا و چین را در نهایت یک رویارویی بین دو نظام میبیند: «سوسیالیسم صنعتی چین» در برابر «سرمایهداری مالی آمریکا». آمریکا زمانی همچون چین امروز یک قدرت صنعتی بود، با نیمی از تولید جهانی و «مخزن دموکراسی» که مسیر جنگ جهانی دوم را تغییر داد. اما در انتقادی با طنین سیاسی در درون آمریکا، لو فنگ میگوید اقتصاد آمریکا بهطور فزایندهای «مالیسازی» شد، تحتسلطه منافع کوتاهمدت سرمایهگذاران والاستریت قرار گرفت و در نتیجه پایه صنعتی آمریکا تحلیل رفت. در مقابل، نظام سوسیالیستی چین تضمین کرد که منابع مالی به سوی حمایت از «اقتصاد واقعی» هدایت شود و چین را از مسیر معمولِ صنعتیزدایی بازدارد.
لو فنگ با بیانی جسورانه پایان میدهد: «۵۰۰ سال گذشته تاریخ جهان نشان میدهد که یک قدرت صنعتی هرگز وقتی توسط یک قدرت مالی به چالش کشیده شده شکست نخورده است، حتی زمانی که آن قدرت مالی یک هژمون جهانی نیز باشد.» بهنظر لو، پاسخ به چالشهای اصلی چین - رقابت راهبردی با آمریکا، حفظ پیشرفت فناوری، کندشدن اقتصادی، اشتغال - تقویت هرچه بیشتر توان صنعتی در همه اشکال آن است.
انتهای پیام/