یک سال پس از بشار اسد؛ سوریه به کدام سمت می‌رود؟

آنچه در شام گذشت

جهان

134503
آنچه در شام گذشت

سوریه حالا در کدام نقطه ایستاده است؟ رهبر تروریست دیروز و جوان کراوات پوش امروز فصل جدیدی برای مردم سوریه رقم زد یا این سهم تاریخی نصیب توسعه‌طلبی اسرائیل شد و در خدمت اهداف شوم نتانیاهو و دار و دسته اسرائیلی قرار گرفت؟ شاید یک سال زمان مناسبی برای بررسی دوران پسااسد باشد. دورانی که قرار بود فصل شکوفایی سوری‌ها باشد اما فقط این صدای انفجار بود که در آسمان دمشق طنین‌انداز بود.

علیرضا حجتی- دبیر گروه بین الملل: «برادران من! این پیروزی، فصل جدیدی را در تاریخ منطقه رقم می‌زند.» یک سال قبل درست در چنین روزهایی محمد الجولانی رهبر تحریرالشام و رئیس دولت کنونی سوریه بعد از تصرف دمشق در مسجد جامع اموی این را گفت.
سوریه حالا در کدام نقطه ایستاده است؟ رهبر تروریست دیروز و جوان کراوات پوش امروز فصل جدیدی برای مردم سوریه رقم زد یا این سهم تاریخی نصیب توسعه‌طلبی اسرائیل شد و در خدمت اهداف شوم نتانیاهو و دار و دسته اسرائیلی قرار گرفت؟ شاید یک سال زمان مناسبی برای بررسی دوران پسااسد باشد. دورانی که قرار بود فصل شکوفایی سوری‌ها باشد اما فقط این صدای انفجار بود که در آسمان دمشق طنین‌انداز بود.
امروز امنیت همچنان حلقه مفقوده مردم سوریه است، جایی که در آسمان جنگنده‌های اسرائیلی را بالای سر خود دارند و این پایین روی زمین هدف آدم‌ربایی و تسویه فرقه‌ای و خونین نیروهای وابسته به جولانی هستند. از همه مهم‌تر سوریه که روزگاری هر نظم جدیدی در منطقه خاورمیانه حول آن شکل می‌‌گرفت، امروز گرفتار یک دولت فرومانده (Failed State) است که نه با اصول حکمرانی مدرن نسبتی دارد و نه می‌‌تواند سیادت سوریه را در برابر تهاجمات رژیم صهیونیستی حفظ کند؛ تهدیدی که در نهایت این کشور مهم را در آستانه تجزیه قرار داده است.
در خاورمیانه هیچ چیز به عقب بازنمی‌گردد اما همه چیز با گذشته و تاریخ پیوند خورده است؛ این «تناقض شگفت‌انگیز» فقط در غرب آسیا یافت می‌شود. دسامبر ۲۰۲۴ شورشیان تحریرالشام (HTS) در برابر چشمان بهت‌زده جهانیان، بدون هیچ‌گونه مقاومتی از سوی ارتش سوریه، در عرض 11 روز به دمشق رسیدند تا حکومت خاندان اسد پس از 5 دهه پایان یابد. رسانه‌های غربی و مراکز فکری وابسته به آنها به اندازه کافی فرصت داشتند که این اتفاق را «لحظه پراگ» (اشاره به انقلاب‌های اروپای شرقی در واپسین روزهای اتحاد جماهیر شوروی) بنامند اما با گذشت یکسال و فرونشستن غبارها حالا با صراحت بیشتری این پرسش را می‌‌توان مطرح کرد که آیا سوریه در لحظه  «بهار پراگ» قرار دارد یا  با «لحظه لیبی» پساقذافی مواجه است؟
البته تلاش برای تجزیه سوریه تصویر جدیدی نیست. یک قرن قبل، فاتحان جنگ اول جهانی موسوم به «جنگ بزرگ»، تصمیم به تجزیه «مرد بیمار اروپا» یعنی امپراطوری در حال احتضار عثمانی گرفتند. وزرای خارجه انگلستان و فرانسه طی توافق محرمانه «سایکس- پیکو» که ابتدا «توافقنامه آسیای صغیر» نام داشت، با تجزیه عثمانی ریشه‌های یک بحران بی‌پایان را در منطقه کاشتند. مرزهای دست‌سازی که بین 2 قدرت استعمارگر اروپایی تقسیم شد و یک سوریه بی‌ثبات و البته یک منطقه‌ همیشه بی‌ثبات را بنیان گذاشت.

سوریه علیه اشغال
 در دهه 20 میلادی تلاش فرانسه برای تقسیم سوریه به 4 واحد کوچک‌تر یعنی دمشق، حلب و دو دولت کوچک شامل علوی‌ها و دروزی‌ها موجب مخالفت شدید سوری‌ها علیه سیاست قدیمی تفرقه بینداز و حکومت کن شد. جولای ۱۹۲۵ دروزی‌ها، یک شورش علیه دستگاه حکومتی فرانسه به راه انداختند که دامنه آن تا دمشق گسترش یافت و دو سال ادامه یافت و صلح تنها زمانی بازگشت که یکپارچگی سرزمینی سوریه به رسمیت شناخته شد. این رویدادها سبب شد نیروهای ملی‌گرایی که طی سال‌های مبارزه با فرانسویان پراکنده شده بودند و در قالب یک بلوک ملی گرد هم آمده بودند، درصدد کسب استقلال سوریه برآیند. تاریخ گویا در حال تکرار است و سوریه یکبار دیگر با چنین صحنه‌ای روبه‌رو شده و باید تمامیت ارضی خود را در برابر رژیم اسرائیل اعاده کند.
جمهوری عربی سوریه از بدو تأسیس بعد از جنگ اول جهانی همواره کانون تحولات بسیار بزرگ در منطقه بوده است. نبض خاورمیانه با اتفاقات این کشور می‌زده و هرگونه تغییر نظم سیاسی و ترتیبات امنیتی جدید در منطقه از دروازه دمشق گذشته است؛ در این میان ثبات، حلقه مفقوده این کشور مهم عربی بوده است. نگاهی به تاریخ سوریه نشان می‌دهد فقط در یک مقطع و آن هم بعد از روی کار آمدن حافظ اسد در دهه 70 میلادی است که حکومت بعث سوریه یک دولت مرکزی مقتدر در متکثرترین واحد سیاسی در خاورمیانه تشکیل می‌‌دهد. سوریه حافظ اسد اگرچه در جنگ 6 روزه ۱۹۶۷ بلندی‌های جولان را از دست داد اما حداقل برای 3 دهه یک قدرت منطقه‌ای با یک ارتش قدرتمند باقی ‌ماند و به طور نسبی مانعی در برابر جاه‌طلبی‌های رژیم صهیونیستی ایجاد کرد. دمشق تأثیرگذارترین بازیگر لبنان بود و با قرار گرفتن در کنار ایران در جنگ با عراق، پویایی‌های خاورمیانه را دستخوش تغییرات شگرفی کرد.

بازگشت به تاریخ
اما سیر تحولات سوریه که به 2011 و آغاز یک جنگ جهانی در دمشق منتج شد به قدری بنیان‌های این کشور را تضعیف و فرسوده کرد که جولانی و یارانش با حمایت مستقیم برخی بازیگران منطقه‌ای زمینه را برای تحقق طمع‌ چندین ساله در فتح این کشور مناسب دیدند. احمد الشرع وارث چنین سوریه‌ای‌ است. در لحظه‌ای که انگار همه چیز به نقطه اول بازگشته و تاریخ برای شام می‌خواهد از «نو» شروع شود.
در نهایت تحولات یک سال گذشته برای بازیگران منطقه‌ای وبرخی همسایگان این کشور که آرزوی دیرینه تسلط بر شام را داشتند، ثابت کرد سوریه زمینی نبوده که برای هر طرف مداخله‌گری پیروزی قطعی و دائمی رقم بزند.
یکسالگی دولت جولانی با آغاز هسته‌های مقاومت در سوریه اما به شدت معنادار است. یک تحلیلگر اردنی هفته گذشته در الجزیره نوشت: «همیشه این اشغال است که مقاومت را ضروری می‌کند، هر جا که وجود داشته باشد و تا زمانی که در سرزمین دیگران وجود داشته باشد. سوری‌ها در بیت جن برای سرزمین و شرف خود پیروز شدند و این سوریه‌ای است که ما از ابتدای قرن گذشته و زمان مقاومت در برابر اشغال‌های استعماری پی در پی می‌شناسیم. مقاومت قهرمانانه مردمی در برابر هجوم ارتش اشغالگر اسرائیل، قطب‌نمای سوریه را مجدداً تنظیم کرد و به عنوان «آخرین یادآوری» برای سوری‌ها عمل کرد که دشمن آنها که سرزمین‌شان را اشغال کرده و در مقابل آنها به عنوان تهدیدی برای آینده، موجودیت، سرزمین و جامعه‌شان ایستاده است، اسرائیل و فقط اسرائیل است.»
اسرائیل اصلاً چنین تصوری نداشت، موجودیتی که پشت پروژه تجزیه سوریه با نظریه «اتحاد اقلیت‌ها» قرار دارد که هیچ کارکردی جز تجزیه سوریه، به عنوان یک دولت، ملت و حاکمیت ندارد. اقدام شنیع اسرائیل در بیت جن، خدمت بزرگی به هر سوری آزاده‌ای کرده است که از آنچه سوریه از سر می‌گذراند، وحشت دارد.
اسرائیل امروز در پی تکرار تجربه نوار مرزی در لبنان و همچنین در سوریه است. می‌خواهد منطقه از جنوب دمشق تا مرز جولان اشغالی، منطقه‌ای غیرنظامی و خالی باشد و شاید شاهزاده‌ها و مأموران محلی را در آن مستقر کند تا به سبک آنتوان لحد یا سعد حداد از طرف او نقش ایفا کنند. در منطق صهیونیسم: «آنچه با زور به دست نمی‌آید، ممکن است با زور بیشتر به دست آید.» حقیقتی که اسرائیل به سختی خواهد آموخت، این است که اشغال، مقاومت می‌آفریند. قدرت، قدرت می‌آورد و بیشتر از آن، مقاومت قوی‌تر و هوشمندانه‌تری را به ارمغان می‌آورد؛ اینکه خالی کردن جنوب سوریه از نمادهای دولت و نیروهای نظامی، امنیت و ثبات را برایش به ارمغان نمی‌آورد، بلکه ممکن است آن را به مقاومتی تبدیل کند که بیش از 50 سال در جنوب لبنان و دره بقاع حاکم شده است.

حکومت وحشت
ترس دوباره به سوریه برگشته است و شاید هرگز از بین نرفته باشد. کمتر از ۱۲ ماه پس از تولد سوریه جدید پس از سقوط ناگهانی حکومت بشار اسد در ۸ دسامبر گذشته، بسیاری دوباره از صحبت کردن می‌ترسند. بار دیگر، شهروندان نگران این هستند که چه کسی ممکن است به حرف‌هایشان گوش دهد و مجازات گفتن حرف اشتباه چه خواهد بود. 
در طول یک سفر گزارشگری 10 روزه، گلوب اند میل با سوری‌هایی ملاقات کرد که می‌گفتند توسط نیروهای امنیتی عمومی سیاه‌پوش که در نهایت به رئیس‌جمهوری احمد الشرع گزارش می‌دهند، مورد اصابت گلوله، ضرب و شتم، زندانی شدن یا تهدید قرار گرفته‌اند. اما پس از روایت داستان‌هایشان، از ترس عواقب بعدی، درخواست کردند که نام‌شان فاش نشود.
سوریه در طول سال گذشته، به ویژه در جبهه بین‌المللی، پیشرفت قابل توجهی داشته است. الشرع - که بیش از یک دهه است توسط ایالات متحده به عنوان یک «تروریست جهانی ویژه» تحت تعقیب است - سه بار با دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده ملاقات کرده است که آخرین بار در 10 نوامبر در کاخ سفید بود، جایی که او قول‌هایی برای لغو تحریم‌های دوران اسد گرفت که هنوز اقتصاد سوریه را با جلوگیری از اکثر معاملات بین‌المللی فلج می‌کند. در داخل کشور، او بر معرفی یک قانون اساسی موقت جدید نظارت داشته است که اختیارات گسترده‌ای را برای خود حفظ کرده است، در حالی که به سوری‌ها «آزادی عقیده، بیان، اطلاعات، انتشارات و مطبوعات» را نیز وعده داده است. این کشور در ماه اکتبر انتخابات نیمه‌دموکراتیکی برگزار کرد که در آن شوراهای انتخاباتی محلی متشکل از ۵۰۰ نفر در هر منطقه، نمایندگان مجلس را برای اولین پارلمان پس از جنگ انتخاب کردند. اما با وجود این، احمد الشرع در داخل کشور به عنوان کسی که قدرت را در رأس یک گروه شبه‌نظامی جهادی به نام هیأت تحریر الشام (HTS) به دست گرفت، شناخته می‌شود. نگران‌کننده است که اختلافات فرقه‌ای در طول سال گذشته عمیق‌تر شده است. وجه مشترک کسانی که از صحبت کردن می‌ترسند این است که آنها اعضای گروه‌های اقلیتی هستند که احساس امنیت نمی‌کنند. 
فهرست کوتاهی از کسانی که گفتند از صحبت کردن می‌ترسند، شامل خانواده‌های علوی است که توسط افراد مسلحی که معتقدند وابسته به دولت هستند، از خیابان‌ها ربوده شده‌اند، مسیحیان در محاصره شهر قدیمی دمشق و غیرنظامیان دروزی که از خشونت‌های فرقه‌ای که صدها نفر را در منطقه مرکزی سویدا کشته است، فرار می‌کنند. با این حال، پس از وقوع خشونت‌های بین فرقه‌ای در سواحل مدیترانه‌ای این کشور که در اختیار علوی‌هاست، اوضاع به طرز چشمگیری تغییر کرده است؛ رویدادی که طبق گزارش کمیسیون تحقیق سازمان ملل متحد در مورد سوریه، بیش از ۱۴۰۰ کشته بر جای گذاشت.
این نهاد سازمان ملل متحد در ماه اوت گزارش داد که «اعمالی که ممکن است معادل جنایات جنگی باشد» توسط نیروهای طرفدار دولت صورت گرفته است. یک تاجر علوی که نگران بود به خاطر شکایت از وضعیت مجازات شود، گفت: «راننده اتوبوس را عوض کرده‌ایم. اما مسافران همان‌ها هستند.»
روی تاریک سوریه جدید در یک صبح گرم ماه جولای به روستاهای دروزی‌نشین رسید. گروه‌هایی از افراد مسلح - که برخی از آنها کشاورزان بادیه‌نشین از روستاهای اطراف بودند و برخی دیگر یونیفرم نیروهای امنیتی الشرع را به تن داشتند - به روستاهای لبین و دیگر بخش‌های منطقه سویدا حمله کردند، خانه‌های دروزی‌ها را غارت کردند و به آتش کشیدند. 
شیخ ابویوسف، یکی از رهبران جامعه دروزی در جرمانا، گفت که سالگرد ۸ دسامبر، تاریخی نیست که دروزی‌های سوریه آن را جشن بگیرند. به گفته او، این کشور در معرض خطر قریب‌الوقوع بازگشت به درگیری‌های آشکار است. شیخ ابو یوسف گفت: «زیر خاکستر، آتشی وجود دارد. به نظر می‌رسد که آتش خاموش شده است، اما هر لحظه ممکن است یک جنگ فرقه‌ای جدید داشته باشیم زیرا توسط یک سازمان تروریستی اداره می‌شویم.»
منبع: The Globe and Mail

آمارهای نگران کننده
یک سال پس از سقوط بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه، این کشور همچنان در حال‌گذار است. بخش عمده‌ای از زیرساخت‌های آن ویران شده است و هزینه بازسازی سوریه جنگ‌زده بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار است. این کشور بشدت به قوانین و نهادهایی نیاز دارد که بتوانند بازسازی را تسهیل کنند و اطمینان حاصل کنند که دولت جدید در قبال شهروندانش پاسخگو است. به عبارت دیگر، این کشور باید در زمانی که برای عملکرد خود با مشکل مواجه است، خود را بازسازی کند. برای شروع، سوری‌ها به طور گسترده از وضعیت اقتصاد و خدمات عمومی ناراضی هستند. آنها نگران امنیت داخلی هستند. آنها می‌خواهند اشتباهات گذشته - اشتباهاتی که قبل و بعد از سقوط دولت اسد رخ داده است - را اصلاح کنند، اما در مورد اینکه رنج کدام گروه قومی و مذهبی شایسته توجه بیشتری است، اختلاف نظر دارند. 
دولت جدید برای خود زمان خریده است تا کشور را به سمت بهتر شدن تغییر دهد. اما در نهایت، ماه عسل به پایان خواهد رسید و دولت با عملکرد خودش قضاوت خواهد شد. اگر جولانی و تیمش نتوانند در آینده نزدیک سوری‌ها را مرفه‌تر کنند، ممکن است درگیری‌های داخلی سوریه با شدت بیشتری بازگردد.
سرانجام خاطرات اسد محو خواهد شد و سوری‌ها شروع به ارزیابی احمد الشرع بر اساس احساسات معاصر خود خواهند کرد و وقتی این اتفاق بیفتد، دولت جدید سوریه ممکن است خود را در دردسر ببیند. سوری‌ها معمولاً اقتصاد را به عنوان دغدغه اصلی سیاسی خود ذکر می‌کنند و تنها ۱۷ درصد از عملکرد الشرع راضی هستند. تورم (۳۱ درصد)، کمبود شغل (۲۴ درصد) و فقر (۲۳ درصد) به عنوان جدی‌ترین چالش‌های پیش روی کشور ذکر شده‌اند، در سطح فردی، ۵۶ درصد از سوری‌ها گزارش می‌دهند که تأمین نیازهای اولیه آنها دشوار است. ۸۶ درصد می‌گویند که درآمد خالص خانوار آنها هزینه‌های آنها را پوشش نمی‌دهد و ۷۷ درصد از شهروندان از تلاش‌های مقامات حاکم در ایجاد اشتغال ناراضی هستند. ناامنی غذایی بخش نگران‌کننده‌ای از شهروندان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، به طوری که ۶۵ درصد از کل سوری‌ها و ۷۳ درصد از افرادی که خود را آواره داخلی می‌نامند، گزارش می‌دهند که در ۳۰ روز گذشته، اغلب یا گاهی اوقات غذایشان تمام شده است. به همین ترتیب، اکثر سوری‌ها از وضعیت زیرساخت‌های عمومی عمیقاً ناراضی هستند. کمتر از نیمی از کل سوری‌ها از تأمین برق (۴۱ درصد) و آب (۳۲ درصد)، از در دسترس بودن مسکن مقرون به صرفه (۳۵ درصد) و از سیستم مراقبت‌های بهداشتی (۳۶ درصد) راضی هستند.
در نهایت، سوری‌ها همچنان نگران امنیت خود هستند. اکثر سوری‌ها می‌خواهند دولت سلاح‌ها را از دست گروه‌های مسلح غیردولتی (۷۴ درصد) و افراد غیرمجاز (۷۸ درصد) جمع‌آوری کند. آنها چنین سلاح‌هایی را تهدیدهای حیاتی می‌دانند. ۶۳ درصد از شهروندان هم آدم‌ربایی را تهدیدی حیاتی می‌دانند.
منبع:Foreign Affairs

دولت داری به سبک القاعده
احمد الشرع، رهبر سابق القاعده که اکنون رئیس ‌جمهوری موقت سوریه است، در طول سال گذشته زیادی حق به جانب بوده است. او در کنفرانس‌های سراسر جهان حضوری ثابت دارد. دونالد ترامپ در ماه نوامبر در کاخ سفید - در لحظه‌ای دیگر از رابطه عجیب او با رئیس ‌جمهوری آمریکا- هنگام پرسیدن سؤال در مورد تعداد همسرانش، به او اسپری افترشیو زد.
بسیاری از تحریم‌هایی که سوریه را تحت حکومت اسد به زانو درآورد، لغو شده‌اند. انتظار می‌رود کنگره تا اوایل سال ۲۰۲۶، شدیدترین تحریم‌ها -‌قانون قیصر - را لغو کند. 
شرکت‌های بین‌المللی در حال بررسی معاملات هستند. در ماه دسامبر، مدیران شرکت نفتی شورون از دمشق بازدید کردند. شرکت اماراتی دی‌پی ورلد، قرارداد سنگینی را با دولت برای اداره بندر طرطوس امضا کرده است. اما با این همه شکاف‌ها شروع به پدیدار شدن کرده‌اند. اقتصاد فرو نپاشیده اما وضعیت مالی بسیاری از سوری‌ها از زمان آزادسازی رو به وخامت گذاشته است. صدها هزار کارمند دولت اخراج شده‌اند. یارانه‌ها در حال کاهش است. لغو تحریم‌ها هنوز نتیجه چندانی نداشته است و بازسازی‌ای وجود ندارد. احمد الشرع دولت را به سمت و سوی نگران‌کننده‌ای می‌برد. نهادهای جدیدی مانند اداره کل مرزها و گمرکات و صندوق ثروت ملی با فرمان ریاست جمهوری ایجاد شده‌اند که وزارتخانه‌ها را از اختیارات جمع‌آوری درآمد محروم می‌کند. این نهادها که توسط وفاداران اداره می‌شوند، هیچ نظارت عمومی ندارند. یک وکیل در دمشق با نگرانی می‌گوید: «آنها هیچ مبنای قانونی یا اساسی ندارند.»
در همین حال، یک دبیرخانه جدید برای امور سیاسی به ریاست وزیرخارجه تأسیس شده که وظایف آن مبهم اما نفوذ آن بسیار گسترده است. گروه‌های جامعه مدنی می‌گویند که تجمعات پس از دریافت تهدید از سوی این دفتر لغو شده‌اند. برخی دیگر می‌گویند که این دفتر، نامزدهای انتخابات اخیر را بررسی کرده است. یک سال است که حکومت بر ترکیبی آشفته از احکام ریاست جمهوری و وزارتی استوار بوده است. 
وزارتخانه‌ها احکامی صادر کرده‌اند، اما بعداً آنها را لغو کرده‌اند، یا نهاد دیگری تصمیمی متناقض صادر کرده است. یک کنوانسیون قانون اساسی که با عجله در ماه مارس تشکیل شد، به رئیس ‌جمهوری اختیارات گسترده‌ای اعطا کرد. در ماه اکتبر، او برای دو سوم پارلمان جدید «انتخابات» برگزار کرد. یک هیأت انتخاباتی متشکل از رأی‌دهندگان تأیید شده، اعضای آن را از فهرستی از نامزدهای منتخب انتخاب کرد؛ الشرع بقیه را منصوب خواهد کرد. این روند بسیاری را ناامید کرد. محمد دحله، نماینده مجلس دمشق تأکید می‌کند: «آنها بهترین کاری بودند که ما می‌توانستیم در آن شرایط انجام دهیم.»
نهادی که برای نظارت بر عدالت انتقالی ایجاد شده بود، همچنان بدون بودجه باقی مانده است. قتل‌های انتقام‌جویانه تقریباً روزانه اتفاق می‌افتد، بویژه در مناطق مختلط اطراف حمص و منطقه ساحل (غرب سوریه شامل لاذقیه و طرطوس).
اما بدترین آنها، شکست‌های دولت جولانی در روابط با اقلیت‌ها بوده است. او دو بار کنترل نیروهای امنیتی خود را از دست داده است، زیرا آنها مرتکب جنایات فرقه‌ای شده‌اند. در ماه مارس، آنها اعتراض علوی‌ها را در غرب سرکوب کردند و در ماه ژوئیه، همین اتفاق را در رابطه با شورش دروزی‌ها در سویدا رقم زدند. یک تاجر دروزی که در میانجیگری با دولت مشارکت دارد، می‌گوید بی‌اعتمادی در سویدا احتمالاً برای یک نسل ادامه خواهد داشت. برخی نگرانند که اگر احمد الشرع به سرکوب علوی‌ها ادامه دهد، آنها به شورش روی آورند. به نظر می‌رسد رئیس‌ جمهوری موقت قادر به درک این موضوع نیست که چرا اقلیت‌ها ممکن است از حکومت یک جهادی سابق بترسند. در عوض، او به سادگی از آنها خواسته است که سلاح‌های خود را زمین بگذارند و به او بپیوندند.
اگر او نتواند اقلیت‌ها را در حکومت خود جای دهد و قدرت را به طور گسترده‌تری تقسیم کند، ممکن است این وضعیت تغییر کند.
منبع: Economist


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار جهان