وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در یادداشتی نوشت:

گفتمان فرهنگی امام؛ هویت‌آفرین، شخصیت‌ساز، انسجام‌بخش

سیدرضا صالحی‌امیری

سیدرضا صالحی‌امیری

دولت

134722
گفتمان فرهنگی امام؛ هویت‌آفرین، شخصیت‌ساز، انسجام‌بخش

وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی یادداشتی تأکید می‌کند گفتمان امام خمینی(ره) نه متعلق به گذشته، بلکه نقشه راه آینده ایران است؛ نقشه‌ای که بر پایه هویت ریشه‌دار، شخصیت جهانی، انسجام درونی، سازگاری اجتماعی و زیست فرهنگی اخلاق‌محور بنا شده است.

ایران آنلاین: سیدرضا صالحی امیری یادداشتی با عنوان‌ « گفتمان فرهنگی امام؛ هویت‌آفرین، شخصیت‌ساز، انسجام‌بخش» منتشر کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، متن این یادداشت به این شرح است:

در روز پانزدهم آذرماه ۱۴۰۴، هنگامی که هفته فرهنگی خمین در هم‌نفسی با ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) آغاز می‌شد، فضای آن اقلیم معنوی فرصتی فراهم کرد تا بار دیگر لایه‌های گفتمان فرهنگی امام را بازخوانی کنیم؛ گفتمانی که شاکله‌ای از حکمت، انسان‌شناسی و اخلاق و عرفان است؛ گفتمانی که بدون فهم دستگاه مفهومی آن، هیچ قرائتی از «اسلام و ایرانِ پس از انقلاب» امکان بروز و ظهور پیدا نمی‌کرد. به باور حقیر، امام نه‌فقط نماد و نمود روح جمعی ایرانیان، که معمار هویت تاریخی و احیاگر شخصیت انسانی در عصر بحران هویتی جوامع بشری بود. امام توانست از دل تاریخِ پُرآشوب، الگویی جدید برای فهم ایران، انسان و جهان ترسیم کند.

برای تبیین این منظومه، نخست به «هویت» پرداختم؛ مفهومی که در اندیشه امام(ره) نیرویی مولد و برانگیزاننده است.
اگر تاریخ ایران را از منظر گفتمانی مورد مطالعه قرار دهیم، دوران پیش از انقلاب شاهد شکل‌گیری یک روایت فرهنگی مبتنی بر شونیسم فارسی، ناسیونالیسم افراطی و تقدیس سلطنت بود؛ روایتی که در پی آن بود تا تاریخ را از کارکرد اجتماعی‌اش تهی و به ابزاری برای مشروعیت‌سازی سلطنت بدل کند. اما امام(ره) با رویکردی معرفتی، هویت ایرانی را در دل هویت اسلامی تعریف مجدد کرد؛ تعریفی که در آن، هویت اسلامی به‌مثابه نظام ارزش‌های بنیادین و هویت ملی به‌عنوان بستر تاریخی و عاطفی ملت در هم تنیده می‌شوند و حاصل آن، شکل‌گیری هویتی ترکیبی است که در برهه دفاع مقدس به نیروی بسیج‌کننده بی‌بدیل تبدیل شد. در این دوران، دفاع از سرزمین، تمامی ارزش‌های اخلاقی، ایمانی و ملی را در کنار هم نشاند و از این هم‌نشینی، اقتدار معنوی و هویتی ایران شکل گرفت.

در گام دوم، به مؤلفه «شخصیت‌سازی» پرداختم؛ مفهومی کمتر پرداخته‌شده اما عمیقاً سرنوشت‌ساز در ساختار گفتمانی امام(ره). شخصیت ملی، سرمایه نمادین و پرستیژ یک ملت است؛ ظرفیتی که یک کشور را قادر می‌سازد با تکیه بر هویت، ارزش‌های اخلاقی و سرمایه نرم خود در عرصه جهانی عرض‌اندام کند.
امام در زمانی که ایران در ساحت بین‌المللی به‌عنوان کشوری تابع و فاقد اراده تاریخی تلقی می‌شد، به آن چنان شخصیت و شانی بخشید که توانست بر مبنای استقلال، اخلاق و معنویت حکمرانی کند.
شخصیت‌سازی امام، بازسازی روان تاریخی ملت بود. او ایرانی را—در نسبت با خویشتن و دیگران—به جایگاه شان، کرامت و اعتمادبه‌نفس تاریخی ارتقا داد و از خلال این بازسازی، ایران را به بازیگری تبدیل کرد که مبتنی بر قدرت اجتماعی و معنوی با جهان سخن بگوید.

در ادامه، «انسجام» را تبیین کردم؛ انسجامی که امام آفرید، انسجامی ارگانیک، درونی و برخاسته از باورهای جمعی بود. در دستگاه معرفتی امام، ملت‌بودن محصول حضور باورهای مشترک در متن جامعه است، نه نتیجه ساختارهای متصلب قدرت. لذا انسجامی که امام پدید آورد، انسجامی برخاسته از ایمان مردم بود؛ انسجامی که توانست اقوام، مذاهب، طبقات اجتماعی و نحله‌های متفرق فکری را در یک هویت واحد ادغام کند. چنین انسجامی در علوم اجتماعی، پایدارترین و قوام‌یافته‌ترین نوع انسجام است؛ انسجامی که از دل آن، ملت می‌تواند از فراز بحران‌ها عبور کرده و در عرصه تاریخ استمرار پیدا کند.

چهارمین مؤلفه، «سازگاری اجتماعی» در نگاه امام بود. امام جامعه را از دریچه‌های تنگ سیاست‌های روزمره نمی‌نگریست؛ او هرگز به دوگانه‌سازی‌های ایدئولوژیک، خطی و جناحی باور نداشت. در اندیشه او، ایران، خانه همه ایرانیان است؛ فراتر از قومیت، مذهب، جنسیت، طبقه و گرایش سیاسی.
امام با نگاهی فراگفتمانی، زیست مشترک ایرانیان را بر بنیان کرامت انسانی و حقوق مساوی همه شهروندان تعریف می‌کرد. این نگاه دارای ریشه‌های عمیق فقهی، معرفتی و انسان‌شناختی است.
در جهان اسلام نیز امام همین رویکرد وحدت‌گرایانه را دنبال می‌کرد؛ آنجا که در حج، شیعیان را به نزدیکی و صمیمیت با مسلمانان دیگر مذاهب فرامی‌خواند و حتی در حوزه فقه، انعطافاتی معنادار برای ایجاد همزیستی و وحدت نشان می‌داد. سازگاری در گفتمان امام، پروژه‌ای اخلاقی برای رفع شکاف‌ها و ایجاد انسجام پایدار در جامعه‌ای متکثر بود.

چکیده بحث من در خمین، تبیین «زیست فرهنگی» در گفتمان امام بود؛ زیست فرهنگی به معنای زیست مشترک مبتنی بر اخلاق، گفت‌وگو، احترام و پرهیز از خشونت. امام انسان را مقدم بر ساختارهای قدرت و سیاست می‌دانست؛ انسان در اندیشه او غایت سیاست است، نه ابزار آن.
از منظر امام، جامعه باید در زبان ارتباطی خود اخلاقی باشد؛ خشونت، انتقام‌جویی و شکاف‌های ویرانگر در این منظومه فکری امام جایگاهی ندارد.


«انسان ایرانی» در نگاه امام، سرمایه‌ای است که بر اساس کرامت ذاتی و اخلاق انسانی ارزش‌گذاری می‌شود؛ همان کرامتی که با آیه «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَم» به‌عنوان مبنای الهی زیست انسانی شناخته شده است.
در نتیجه، قدرت در اندیشه امام نه «قدرت سخت» بلکه قدرت نرم انسان‌محور است؛ قدرتی که از اخلاق، ایمان، هویت و کرامت انسان سرچشمه می‌گیرد. صحیفه امام، گواه همین حقیقت است: جهان امام، جهان اخلاق است؛ جهانی که در آن انسان، سنگ‌بنای جامعه و منشأ اقتدار است.

آنچه امروز بیش از هر زمان دیگر اهمیت دارد، بازخوانی این گفتمان در متن تحولات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی ایران است.
گفتمان امام نه متعلق به گذشته، بلکه نقشه راه آینده ایران است؛ نقشه‌ای که بر پایه هویت ریشه‌دار، شخصیت جهانی، انسجام درونی، سازگاری اجتماعی و زیست فرهنگی اخلاق‌محور بنا شده است.
این گفتمان، ستون‌های تمدنی ایران معاصر را شکل می‌دهد و همچنان می‌تواند قطب‌نمای حرکت فرهنگی و سیاست‌گذاری در سپهر ملی و جهانی باشد؛ گفتمانی برای ساختن «ایرانِ صاحب معنا»، «ایرانِ صاحب شخصیت» و «ایرانِ صاحب قدرت نرم».


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار دولت