محسن خان‌جهانی؛ مستندساز در گفت‌وگو با «ایران»:

مستندهای زیست‌محیطی فریاد زمین‌اند

هنر

135062
مستندهای زیست‌محیطی فریاد زمین‌اند

جشنواره سینماحقیقت، نوزدهمین دوره‌اش روز گذشته به صورت رسمی آغاز به کار کرد. جایی که بخش مهمی از آثار امسال بار دیگر صدای زمین و هشدارهای زیست‌محیطی را به محور گفت‌وگو بازگردانده‌اند.

گروه فرهنگی - ایران آنلاین: همزمانی برگزاری این رویداد در اوج بحران آلودگی هوا و کم آبی یادآوری می‌کند که نقش مستند بیش از هر زمان ضروری است. محسن خان‌جهانی از جمله مستندسازانی است که در دوره‌های پیشین با مستند «بر سر خاک» روایتی بی‌واسطه از بحران فرونشست زمین ارائه کرد که حالا دیگر یک بحران دوردست نیست، بلکه ترک‌هایش زیر پای زندگی ما دهان باز کرده است. با او در باره هشدارهایی که شنیده نمی‌شود صحبت کرده‌ایم و فرصتی برای آن‌که جشنواره از سطح نمایش عبور کند و به جایگاه واقعی‌اش یعنی سکوی هشدار و بیدارباش ملی نزدیک شود و مهم‌تر از آن میان نمایش و مطالبه‌گری پلی بزند؛ پلی برای شنیده شدن پیش از آنکه دیر شود.

به‌نظر شما نقش مستند در هشداردهی واقعی چیست؟ چه‌جایی می‌تواند مؤثرتر از رسانه‌ها و نهادهای رسمی عمل کند؟

مستند، برخلاف رسانه‌های رسمی که اغلب درگیر سیاست‌گذاری و محدودیت‌های نهادی هستند، می‌تواند هشدار را به زبان تجربه زیسته و روایت انسانی منتقل کند. مستند صداهای خاموش را زنده می‌کند؛ کشاورزی که زمینش ترک خورده، ماهیگیری که دریا برایش خالی شده یا کودکی که هوای آلوده را نفس می‌کشد، در قاب تصویر به حقیقتی تبدیل می‌شوند که هیچ گزارش رسمی نمی‌تواند به همان شدت آن را منتقل کند. قدرت مستند در جزئیات است: رسانه‌ها معمولاً کلی‌گویی می‌کنند، اما مستند با تمرکز بر یک روستا، یک رودخانه یا یک خانواده، هشدار را ملموس و شخصی می‌سازد. وقتی مردم احساس کنند روایت مستند از دل واقعیت آمده و نه از پشت میزهای اداری، هشدار جدی‌تر گرفته می‌شود.

وقتی یک مستند درباره بحران زیست‌محیطی ساخته می‌شود، چگونه می‌تواند از «هشدار» عبور کند و به «تغییر نگرش» برسد؟

هشدار تنها آغاز راه است؛ تغییر نگرش زمانی رخ می‌دهد که مخاطب خود را در روایت شریک بداند. نکته اول از آمار به داستان است: اعداد و نمودارها هشدار می‌دهند، اما داستان زندگی انسان‌هاست که نگرش را تغییر می‌دهد. شاخصه دوم بعدی ایجاد همذات‌پنداری است؛ وقتی مخاطب ببیند بحران زیست‌محیطی نه یک موضوع دور، بلکه تهدیدی برای زندگی روزمره اوست، نگاهش تغییر می‌کند و مسأله مهم آخر پیوستگی روایت است؛ مستند باید نشان دهد که بحران‌ها زنجیره‌ای‌اند؛ آب آلوده فقط یک مشکل نیست، بلکه به خاک، هوا، سلامت و اقتصاد گره خورده است. این نگاه شبکه‌ای، نگرش را از سطحی به عمیق ارتقا می‌دهد.

شما فکر می‌کنید مستند محیط‌زیست باید بیشتر احساس برانگیزد یا اطلاعات بدهد؟ یا ترکیبی؟ چرا؟

ترکیب این دو ضروری است، اما نسبت آن بستگی به هدف دارد. احساس بدون اطلاعات ممکن است به واکنش لحظه‌ای منجر شود، اما پایدار نیست و اطلاعات بدون احساس خشک و بی‌اثر می‌ماند. روش تأثیرگذار ترکیب متوازن است؛ وقتی تصویر یک کودک در هوای آلوده با داده‌های علمی درباره بیماری‌های تنفسی همراه می‌شود، هشدار هم قلب را می‌لرزاند و هم ذهن را قانع می‌کند. این ترکیب است که می‌تواند به کنش اجتماعی منجر شود.

جامعه چرا دیر هشدارها را جدی می‌گیرد؟ مشکل در روایت است یا شنیده نشدن؟

هر دو عامل دخیل‌اند، اما ریشه عمیق‌تر در عادت به تأخیر و فاصله میان هشدار و تجربه شخصی است.

ما چند مشکل داریم: بدون اولویت‌بندی اول مشکل روایت: بسیاری هشدارها به زبان تخصصی و غیرقابل لمس بیان می‌شوند؛ مردم نمی‌توانند آن را به زندگی خود ربط دهند. دوم معضل شنیده نشدن: رسانه‌ها گاهی هشدارها را در میان انبوه خبرهای سیاسی و اقتصادی گم می‌کنند. و سوم فرهنگ واکنش دیرهنگام: جامعه تا زمانی که بحران به در خانه‌اش نرسد، آن را جدی نمی‌گیرد. مستند باید این فاصله را کوتاه کند و نشان دهد بحران همین امروز در جریان است.

چگونه هشدارها می‌توانند قبل از نقطه بی‌بازگشت شنیده شوند؟

به نظر من به‌کارگیری توأم ۵ مسأله مؤثر است:

پخش در بسترهای مردمی: مستند نباید فقط در جشنواره‌ها یا شبکه‌های تخصصی بماند؛ باید در فضای مجازی، مدارس، دانشگاه‌ها و حتی محافل محلی دیده شود.

زبان ساده و چندلایه: هشدار باید هم برای کودک قابل فهم باشد و هم برای متخصص ارزشمند.
 همکاری با هنرمندان و موسیقی‌دانان: ترکیب تصویر و موسیقی می‌تواند هشدار را به تجربه‌ای عاطفی و ماندگار تبدیل کند.

تداوم و پیگیری: یک مستند تنها کافی نیست؛ باید مجموعه‌ای از آثار و کمپین‌ها شکل بگیرد تا هشدارها در ذهن جامعه تثبیت شوند.

بین‌المللی‌سازی روایت: بحران‌های زیست‌محیطی مرز نمی‌شناسند؛ وقتی مستند ایرانی در کنار آثار جهانی دیده شود، هشدار جدی‌تر و فراگیرتر می‌شود.

با توجه به برگزاری نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» و توجه بخشی از سازندگان آثار این دوره بر بحران‌های زیست‌محیطی، ارزیابی شما از نقش جشنواره چیست؟ آیا این رویداد صرفاً بستر نمایش و رقابت است یا می‌تواند به سازوکاری عملی برای انتقال هشدارهای مستندسازان به نهادهای تصمیم‌گیر و سیاست‌گذار تبدیل شود؟

جشنواره سینماحقیقت در ذات خود یک بستر نمایش و رقابت آثار مستند است، اما اگر صرفاً به این کارکرد محدود شود قطعاً نمی‌تواند کار ساز باشد. ببینید دقیقاً حرفی که من دارم در مورد سینماحقیقت این است؛ سینماحقیقت اگر فقط پرده‌ای برای نمایش باشد، شبیه آینه‌ای است که تصویر بحران را نشان می‌دهد ولی دست به تغییر نمی‌زند. اما وقتی این آینه به چراغی بدل شود، می‌تواند مسیر سیاست‌گذاران و افکار عمومی را روشن کند. مستندهای زیست‌محیطی فریاد زمین‌اند؛ جشنواره باید این فریاد را از سالن‌های تاریک به اتاق‌های تصمیم‌گیری برساند.

اثرگذاری واقعی زمانی رخ می‌دهد که حقیقتِ روایت‌شده در فیلم‌ها، به اقدام و مسئولیت اجتماعی ترجمه شود اما واقعیت این است که مشکل اصلی جشنواره‌ها در ایران این است که اغلب در سطح نمایش و رقابت باقی می‌مانند و کمتر به مرحله اثرگذاری عملی می‌رسند. اگر سینماحقیقت بخواهد واقعاً نقشی در بحران‌های زیست‌محیطی ایفا کند، باید از نگاه صرفاً فرهنگی عبور کند و به یک نهاد میانجی میان هنر و سیاست بدل شود؛ در غیر این صورت، هشدارهای مستندسازان در همان سالن‌ها محبوس می‌ماند. البته یادم می‌‌آید چندی پیش سرکار خانم شینا انصاری در خانه هنرمندان برای دیدن فیلم «بر سر خاک» حضور پیدا کردند ولی نتیجه چه شد؟ در حالی که حداقل کاری که این سازمان می‌توانست انجام دهد این بود که این فیلم را با استفاده از سازمانی که دارد در تمام ایران نمایش می‌داد و بینندگان این فیلم برای کاری که می‌توانستند برای خاک و زمین و آب انجام دهند، درس می‌گرفتند.

در شرایطی که بحران‌های محیط‌زیستی دیگر صرفاً مسأله زیست‌محیطی نیست و به حوزه امنیت آب، سلامت عمومی، مهاجرت اقلیمی و فرسایش زیست‌پذیری کشور رسیده، جشنواره «سینماحقیقت» چگونه می‌تواند نقش خود را به زبان رسای هشدار ملی ارتقا دهد؟

وقتی بحران‌های زیست‌محیطی به امنیت آب، سلامت عمومی و مهاجرت اقلیمی گره می‌خورند، دیگر نمی‌توان جشنواره را صرفاً یک رویداد فرهنگی دانست.

سینماحقیقت باید به پلتفرمی ملی برای هشدار و مطالبه‌گری تبدیل شود. این امر با تشکیل کارگروه‌های تخصصی، نشست‌های بین‌رشته‌ای و ایجاد بانک داده مستندهای محیط‌زیستی امکان‌پذیر است. چنین سازوکارهایی می‌توانند هشدارهای فیلمسازان را به زبان سیاست‌گذاری ترجمه کنند و مسیر پیگیری‌پذیر برای نهادهای مسئول فراهم آورند.  در این صورت جشنواره نه فقط نمایشگر بحران، بلکه محرک تغییر خواهد بود. بحران‌های امروز دیگر فقط صدای رودخانه و جنگل نیستند؛ صدای مهاجرت، بیماری و فرسایش خاک و زندگی‌اند.


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار هنر