عبدالصمد خرمشاهی، وکیل متهمان جنجالی در گفتوگو با «ایران» مطرح کرد؛
انتخاب سخت وکلا در پروندههای جنایی
جامعه
135456
سالهاست نام عبدالصمد خرمشاهی با بسیاری از پرونده های جنجالی گره خورده است. او تاکنون وکالت بیش از ۵۰۰ پرونده قتل را برعهده داشته است؛ فاطمه مطیع، افسانه نوروزی، کبری رحمانپور، شهلا جاهد، دلارا دارابی، ریحانه جباری، نازنین تشکری، فاطمه حقیقت پژوه، آرمان عبدالعالی و... تنها بخشی از موکلانی هستند که در دو دهه اخیر پرونده آنها با حضور خرمشاهی بررسی شده است.
احسان گل محمدی - روزنامهنگار: وی در سال ۱۳۲۸ در قزوین متولد شده و در سال ۱۳۵۲ از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شده است. اولین پرونده خود را در سال ٦٨ وکالت کرد و در آن پرونده ٤٠هزار تومان به عنوان حقالوکاله گرفت. در مورد نحوه ورودش به حرفه وکالت از پدربزرگ خود یاد میکند که به عنوان یکی از اولین وکلای ایران در قزوین پروانه پایه یک گرفت و بعد از پدرش میگوید که حدود ٦٠سال هم قضاوت و هم وکالت را تجربه کرد. این مسائل باعث شد که او هم این حرفه را دنبال کند؛ جالب اینکه او ۴ فرزند دارد و تمامی فرزندانش هم وکیل هستند. برای دیدن ویدیوی اولین برنامه «خط گفتوگو» رمزینه پایان خبر را اسکن کنید.
آیا اگر به یقین رسیده باشید که موکل شما قاتل است،همچنان از او دفاع میکنید؟
اولاً بنده که به عنوان وکیل سر صحنه قتل نبودم که با اطمینان کامل مطمئن شوم موکلم قاتل است، دوماً در صورت اطمینان، هیچ متهمی را نمیتوان از حق داشتن وکیل، محروم کرد چرا که براساس تکلیف، قانونگذار برای هر متهمی حقوقی را در نظر گرفته است. عدالت حکم میکند وکیل حتی از فردی که چندین نفر را کشته به خوبی دفاع کند، بحث این نیست که اگر وکالت یک قاتل را برعهده میگیریم، میخواهیم از قتل دفاع کنیم، بلکه وظیفه وکیل در پرونده اینچنین است که جزئیات را بهدقت مورد بررسی قرار دهد تا حقوق متهم ضایع نشود.
وکالت پروندههای جنایی نسبت به دیگر پروندهها نیاز به تخصص متفاوتی دارد؟
برخلاف کشور ما در کشورهای دیگر اجازه وکالت پروندههای مربوط به قتل را به وکلای تازه کار نمیدهند چرا که جان انسان در میان است اما در ایران ما قانونی در این باره نداریم و هر وکیل تازهکاری میتواند پروندههای حساس اینچنینی را بپذیرد. پروندههای قتل مانند پروندههای مربوط به طلاق نیست که اگر وکیل بد دفاع کرد و زن یا مرد نتوانستند از هم طلاق بگیرند، اتفاق مهمی رخ نداده باشد، بلکه جان یک انسان در دستان وکیل است. در پروندههای قتل باید چراغ قوه را روی نقاط تاریک پرونده بیندازید و آن را شفاف کنید. در خیلی از پروندهها اظهارات موکل مرا نیز حیرتزده میکند زیرا وی به گونهای صحبت میکند که نمیشود باور کرد این فرد مرتکب قتل شده است اما من همیشه به موکلهایم میگویم اگر به من راست نگویید خودتان را فریب دادهاید. از این رو وکالت در پروندههای جنایی نیاز به تجربه بسیاری دارد.
اگر در میان بررسی پرونده متوجه شوید که موکل شما قاتل است، آیا باز هم دفاع را ادامه میدهید؟
بله دفاع خواهم کرد چرا که میخواهم ببینم قتلی که رخ داده قتل غیرعمد بوده یا قتل شبه عمد یا اصلاً از علل موجه جرم بوده است. در خیلی از پروندهها ممکن است فردی، فرد دیگری را به قتل رسانده باشد ولی در آن لحظه جنون گرفته یا مشمول ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی میشده و در حالت دفاع مشروع این کار را کرده است.
در پروندههایی که داشتید کدام یک همچنان در ذهن شما است و در خلوت خود به آن فکر میکنید.
بالای ۵۰۰ پرونده قتل را وکالت کردم و همیشه قلباً علاقه داشتم تا جان یک انسان بیگناه را از چوبه دار نجات دهم، در میان تمامی پروندهها، پرونده دلارا دارابی که تمام شد و حکم هم اجرا شد و اعتبار امر مختومه است به نظر من او بیگناه بود و اتهام معاونت هم نمیشد به او انتساب داد. از نظر من در سه پرونده متهم مستحق قصاص نبود که یکی از این پروندهها همین پرونده دلارا بود. (دلارا دارابی ۲۳ ساله به اتهام قتل مهین دارابی حقیقی دخترعموی پدرش در سن ۱۷سالگی به اعدام محکوم شده بود.)
پروندههایی که مشخص است نتیجه دادگاه چیست(یعنی قصاص موکل قطعی است) را شما میپذیرید؟
پروندههایی که جای دفاع نداشته باشد را اغلب نمیپذیرم و خانواده متهم را به گرفتن رضایت ترغیب میکنم.
در مورد حرفه وکالت سریالهای متعددی ساخته شده در یکی از این سریالها که اخیراً بشدت مورد توجه قرار گرفته وکیل پس از تبرئه موکل خود دوباره او را دادگاهی میکند و قاتل بودن موکل خود را به استناد صوت صحبتهای شخصی اثبات میکند؛ نظر شما در مورد این موضوع چیست؟
چنین موضوعی در عالم واقعیت امکانپذیر نیست و اگر وکیلی این کار را انجام دهد تخلف کرده و به دادسرای انتظامی وکلا معرفی میشود. وقتی وکیلی از موکل خود دفاع میکند و موکل تبرئه میشود دیگر کار وکیل در این نقطه تمام است و اینکه او با مدارک به دنبال اثبات قاتل بودن موکل خود باشد، خلاف سوگندی است که یاد کرده و تخلف انتظامی است.
آیا تاکنون شما در میان دوراهی اخلاق و منافع متهم قرار گرفتهاید؟
بله در پروندههای زیادی این اتفاق افتاده است؛ در یک مورد به مدارکی رسیده بودم که منافع موکل حکم میکرد آن را در دادگاه ارائه کنم، اما ارائه این مدارک از نظر اخلاقی صحیح نبود و آبروی اولیای دم میرفت؛ من در این دوراهی، اخلاق را بر منافع موکل ترجیح دادم. همیشه به این فکر میکنم که آیا تصمیم من در این مورد درست بوده یا خیر و نتوانستم در این مورد خودم را قانع کنم که این مدرک را ارائه کنم. اگر به عقب برگردم اخلاق را زیر پا نخواهم گذاشت، چون خیلی مسائل با این تصمیم من به هم گره میخورد و آبروی چندین خانواده زیر پا گذاشته میشد. ممکن است برخی بگویند اشتباه کردم اما به نظرم اگر هم اشتباه بوده، اشتباه شیرینی بوده و باز هم تکرار خواهم کرد.
آیا در پروندهها فردی را داشتید که تبرئه شده باشد اما بعداً متوجه شوید که او قاتل بوده است؟
این موضوع جزو نوادر است. البته عکس این موضوع را داشتیم چرا که مسائل حقوقی مسائل نظری است و مانند شیمی و ریاضی نیست. در یک پرونده مشابه ممکن است نظر دیوان، دادگاه کیفری و قضات اعاده دادرسی متفاوت باشد.
فرض کنید حکمی برای فردی صادر شود و بعد متوجه شوند که حکم اشتباه صادر شده است، قانون برای این مورد چه تکلیفی در نظر گرفته است؟
در قانون آمده که اگر قاضی حکمی صادر کند که بعداً اثبات شود این حکم اشتباه بوده، باید خسارت وارده به آن فرد جبران شود اما اینکه چگونه میشود این موضوع را جبران مادی و معنوی کرد، موضوع پیچیدهای است.
یکی از موضوعات پرتکرار پروندهها ادعای تعرض است. این پروندهها در سیر رسیدگی چه روندی را معمولاً طی میکنند؟
اول باید بگویم که در این موضوع معمولاً شرایط یکسان نیست و این حادثه میتواند از طرق مختلف رخ دهد. ممکن است فردی به زور و جبر مورد تعرض قرار گیرد یا در یک حادثه آدمربایی مورد تعرض قرار گیرد و فرد دیگری نیز ممکن است با میل خود به خانه فردی رفته باشد اما انتظار این موضوع را نداشته، اما فرد متجاوز از حد خود خارج میشود و تعرض میکند.
سؤالی که بار اول در دادگاه مطرح میشود این است که آیا همسایگان سرو صدا شنیدهاند یا خیر و در صورت اینکه همسایهها سر و صدا را تأیید نکنند، سؤال قاضی این خواهد بود که چرا طلب استمداد نکردید! که در این موارد برخی از فشار روحی یا دستپاچگی میگویند و از این دو عامل به عنوان اینکه چرا داد و فریاد نکردند، یاد میکنند.
اولین اقدام فردی که مورد تعرض قرار گرفته این است که به پزشکی قانونی مراجعه کند و مورد معاینه قرار گیرد و در آنجا اصل و زمان تجاوز و اینکه این موضوع با اکراه بوده یا خیر مورد بررسی قرار میگیرد.
البته تجاوز فقط جنسی نیست و تعرض انواع مختلفی دارد که متأسفانه روزانه برخی از زنان جامعه در معرض آن قرار میگیرند. امیدوارم با تصویب لایحه تأمین امنیت زنان این موضوعات حل شود.
طبق تجربه باید بگویم که بعید است تجاوزی از نوع آدمربایی باشد و به نتیجه نرسد، قانونگذار مجازات سنگین اعدام را برای این موضوع در نظر گرفته است اما وقتی این اتفاق در جمع یا محافل دوستانه اتفاق میافتد، ممکن است سختتر اثبات شود. چراکه فرد بزه دیده وقتی با رضایت به محلی رفته است، اثبات این قضیه که با اکراه مورد تجاوز قرار گرفته سخت میشود.
انتهای پیام/