سعید آجورلو، فعال رسانهای اصولگرا الزامات جنگ رسانهای را مطرح کرد
حفظ مرجعیت رسانه، تقویت گفتوگو و بازنمایی واقعیت
سیاست
135719
سعید آجورلو در گفتوگو با ایران تاکید کرد رسانههای پرقدرت و عمدتاً تصویری باید امکان گفتوگو را در داخل کشور افزایش دهند تا مرجعیت رسانهای در داخل حفظ شود و مسئولیتپذیری در رأس آن، برعهده صدا و سیما و رسانههای تصویری باشد. این رسانهها باید از التهابآفرینی و تبدیل گفتوگو به شکافهای عمیق پرهیز کنند.
از نظر آمریکا و رژیم صهیونیستی، اساساً جنگ سخت با این جنگ نرم و آن چیزی که ما به آن میگوییم جنگ روانی تفاوتی ندارد و اینها کنار هم هستند. یک مثال واضح، بعد از جنگ ۱۲ روزه است. واقعیت این است که بعد از جنگ ۱۲ روزه، تمرکز رژیم اسراییل و رسانههایی که به آن نزدیک هستند یا توسط این رژیم اداره میشوند، مثل شبکه اینترنشنال، این بود که سایه جنگ را حفظ کنند و اجازه ندهند جنگ از نظر روانی به پایان برسد. این به نظر میرسد مؤید همان نکته است که اساساً تفکیکی بین جنگ نرم و جنگ سخت در آن سمت وجود ندارد. بنابراین دستکاری ذهن و تحریف یا وارونه کردن واقعیت کاری است که آنها به صورت متمرکز و متوالی انجام میدهند؛ یعنی دستکاری افکار عمومی و ساختن ذهنیت افکار عمومی، کاری است که همپای جنگ سخت انجام میشود. نمونه بسیار واضح آن در سطح سیاستمداران هم مشاهده میشود؛ خود ترامپ نیز با همین شیوه، یعنی جنگ روانی و استفاده از تمامی فضاهای رسانهای، اهداف خود را پیش میبرد و به نوعی، گاهی جلوتر از واقعیت، تصویرسازی ذهنی انجام میدهد. این نشان میدهد که آرایش طرف مقابل در مقابل ما به گونهای است که اساساً تفکیک بین این دو وجود ندارد و اهدافی که در جنگ سخت به آن نرسیدند—مهمترینش ایجاد آشوب داخلی و آنارشی و قرار دادن جامعه مقابل حکومت یا جامعه مقابل جامعه—از طریق جنگ نرم دنبال میشوند. بنابراین، این موضوع به ما میگوید که آرایش رسانهای کشور، وقتی میگوییم رسانهای، دیگر رفتار هر سیاستمدار، کنش هر فعال سیاسی و هر فعال رسانهای، معنادار میشود و بخشی از همین جنگ بزرگ است؛ یعنی جدای از این جنگ نیست. دقیقاً باید در نقطه مقابل آرایشی که آنها ترتیب دادهاند بایستیم.
چگونه میتوان در برابر این هجمه تبلیغاتی و رسانهای دشمن دفاع و حمله مناسب داشت؟ به نظر شما در حال حاضر ما در این موقعیت هستیم و میتوانیم ادعا کنیم که آمادگی لازم را در این مواجهه داریم و میتوانیم در مقابل این آرایش بایستیم؟
به نظر من، افکار عمومی به این رسانههای غربی و رسانههای تحت اداره رژیم اسراییل اعتماد ندارند و این دستاورد بزرگی است که ساخته شده است. اما این بخش سلبی ماجرا است؛ یعنی مربوط به طرف مقابل. در سمت خودمان، به نظر میرسد گرفتار بخشهایی از اختلافات سیاسی و جناحی هستیم که نیروهای سیاسی در حال دامن زدن به آن هستند و آن را توسعه میدهند تا منافع سیاسی خود را تأمین کنند. در حالی که نیروهای اجتماعی و جامعه شاید اصلاً به این سمت حرکت نکنند و تاکنون هم حرکت نکردهاند، اما نیروهای سیاسی رادیکال، در هر دو جناح، شکافها را بزرگنمایی و آرایش رسانهای دشمن را به نوعی تقویت میکنند.
در این میان نقش رسانههای فراگیر و ملی و از جمله صدا و سیما باید به چه صورت باشد و چه رسالتی برعهده دارند؟
به نظر من، رسانههای پرقدرت و عمدتاً تصویری ما باید امکان گفتوگو را در داخل کشور افزایش دهند تا مرجعیت رسانهای در داخل حفظ شود و مسئولیتپذیری در رأس آن، برعهده صدا و سیما و رسانههای تصویری باشد. این رسانهها باید از التهابآفرینی و تبدیل گفتوگو به شکافهای عمیق پرهیز کنند. حضور شما در رسانهها باید به شکل مناظره و گفتوگو باشد، نه تنشآفرینی؛ زیرا ایجاد تنشهای شدید، خلاف آرایش جنگی است که رهبر انقلاب بر آن تأکید کردهاند. یک نکته مهم دیگر این است که ما باید در داخل کشور تصویر واقعی از غرب نشان دهیم؛ تصویری که هم فرصتها و هم تهدیدها، محدودیتها و چالشهای بزرگ آنها را منعکس کند. برخی رسانهها تنها فرصتها را نمایش میدهند، در حالی که تهدیدها و محدودیتهای بزرگ را نادیده میگیرند. ارائه تصویر واقعی و جامع، میتواند مرجعیت رسانههای داخلی را بالا ببرد و در این آرایش جنگی، هرچه مرجعیت رسانهها بیشتر باشد، احتمال پیروزی و موفقیت نیز افزایش مییابد.
انتهای پیام/