«ایران» ابعاد و پیامدهای کپیبرداری قدرتهای جهان از یک پهپاد ایرانی را بررسی میکند
«شاهد» ایران در ارتشهای جهان
سیاست
135892
کپیبرداری همزمان ارتشهای ایالات متحده و چین از پهپاد انتحاری ایرانی «شاهد۱۳۶»، فقط یک رویداد فنی نیست؛ نشانه تحول عمیقتری است. این دو کشور سالهاست در پیشرفتهای فناورانه دفاعی و نظامی جهان، اعم از هوایی و موشکی، پیشرو محسوب میشوند. اما همین کشورها به مهندسی معکوس یک محصول نظامی ایرانی روی آوردهاند.
اهمیت باسابقه پهپاد شاهد
مسأله مهم این است که توجه ارتشهای جهان به پهپاد «شاهد۱۳۶» فقط منوط به این چند کشور یا منوط به سالهای اخیر نیست. بنا به یافتههای «ایران»، برخی کشورها از سالهای دور با رصد این سلاح ایرانی، به دنبال دستیابی به نسخههایی از آن بودند. به عنوان یک مثال، چند سال پیش یکی از کشورها، در ملاقاتهای نظامی سطح بالای خود در تهران، درخواستهای متعددی برای در اختیار گرفتن و خرید پهپاد «شاهد۱۳۶» مطرح کرد. اما در آن زمان که سرلشکر شهید محمد باقری، ریاست ستادکل نیروهای مسلح ایران را برعهده داشت، پاسخ نیروهای مسلح ایران به این درخواست همسایگان همواره منفی بود. علت واقعی، اما مطرح نشده این مخالفت، این بود که کشور متقاضی، روابط نظامی و امنیتی نزدیکی با آمریکا و ناتو داشت. از این رو این احتمال مطرح بود که این درخواست، نه یک تقاضا برای یک خرید نظامی، بلکه بیش از هرچیز یک تلاش پنهان غرب است برای دراختیارگرفتن فناوری پهپاد «شاهد۱۳۶». البته غرب و مشخصاً آمریکا سالها بعد توانستند برخی از این پهپادها را به دست بیاورند.
چرا «شاهد» چشم جهان را گرفت؟
جذابیت پهپاد «شاهد۱۳۶» برای پیشرفتهترین ارتشهای جهان چند دلیل دارد. اول اینکه هزینه تولید بسیار پایینی دارد. دوم، برد عملیاتی آن است که بین ۲ هزار تا ۲ هزار و ۵۰۰ کیلومتر تخمین زده میشود. قابلیت حمله انبوه و نفوذ به پدافندهای چندلایه دلیل سوم است و دلیل چهارم، این است که پهپاد «شاهد۱۳۶» امتحان خود را در میدان جنگ واقعی، پس داده است. جنگ ۱۲ روزه رژیم اسرائیل علیه ایران را نیز باید به عوامل جذاب شدن این پهپاد اضافه کرد. «شاهد۱۳۶» با طول سه و نیم متر، وزن ۲۰۰ کیلوگرم، بیشینه سرعت تا ۲۲۰ کیلومتر بر ساعت و کلاهکی با انفجار و تخریب مؤثر، نشان داد که میتواند زیرساختهای مهم، رادارها و مراکز حیاتی دشمن را با هزینهای بسیار ناچیز تهدید و منهدم کند. اینها همان ویژگیهای منحصر به فردی است که موشکهای چندمیلیون دلاری غرب قادر به انجام آن با همین مقیاس و هزینه نیستند.
کپی غربیها از یک کشور شرقی
الگوبرداری قدرتهای جهان بهویژه ایالات متحده آمریکا از فناوری ایرانی در حوزه پهپادی، یک برد رسانهای برای ایران به حساب میآید. رسانههای غربی، بهویژه رسانههای فارسی زبان مانند «اینترنشنال» و «منوتو»، در همه سالهای فعالیت خود، یک کارویژه ثابت داشتند؛ تحقیر و تخفیف و نادیده گرفتن دستاوردهای نظامی و دفاعی ایران بهویژه در حوزه پهپادی و موشکی. اما این شبهرسانهها اکنون مجبور شدند با پوشش اخباری مانند استقرار یک اسکادران از پهپاد آمریکایی «لوکاس» در غرب آسیا که نتیجه مهندسی معکوس شاهد۱۳۶ است، به طور ضمنی شکست روایت تخریبی چند سالهشان از توانمندیهای نظامی ایران را اعلام کنند.
«شاهد» چطور سر از آمریکا درآورد؟
پرسش این است که پهپاد شاهد چطور سر از آمریکا درآورد تا آمریکاییها آن را مهندسی معکوس کنند؟ پاسخ این است: میدان جنگ اوکراین. ایران به دلیل تبادلات نظامی، چند نمونه از پهپاد شاهد را در اختیار روسیه قرار داد، البته سالها پیش از وقوع جنگ اوکراین. همچون همه کشورها که در نوع استفاده از سلاحهای خریداری شده مجاز هستند، روسیه نیز در پاییز ۱۴۰۱ فرآیند استفاده از پهپاد انتحاری «شاهد۱۳۶» را در میدان رزم اوکراین آغاز کرد، یعنی زمانی که با فشارهای نظامی ناشی از تسلیحات ناتو و آمریکا وادار به عقبنشینی در برخی مناطق شده بود. در همین جنگ بود که غرب و ناتو با سرنگونی چند نمونه از این پهپاد، آن را در اختیار گرفتند. وقتی یک نمونه از پهپاد شاهد در کنگره آمریکا به نمایش گذاشته شد، اهمیت این سلاح مشخص گردید. اما کمتر کارشناس نظامی فکر میکرد اهمیت پهپاد «شاهد۱۳۶» به گونهای باشد که آمریکا از روی آن کپی و به سرعت آن را در سازمان رزم خود اضافه کند.
مهندسی معکوس؛ یک رویه معمول در جهان
البته مهندسی معکوس امری معمول و پذیرفته شده در جهان است؛ به عنوان مثال ایران یک دهه قبل توانست پیشرفتهترین پهپاد رادارگریز آن زمان جهان یعنی RQ-۱۷۰ را سالم به دام بیندازد. با فرآیندهای مهندسی معکوس، کمتر از چند سال بعد، ایران خانواده کاملی از این پهپادها از جمله پهپاد شاهد۱۷۱(سیمرغ)، شاهد۱۸۱(صاعقه)، شاهد۱۹۱(صاعقه۲) و شاهد۱۶۱را به صورت انبوه تولید کرد. بنابراین کپیبرداری یا مهندسی معکوس امری معمول میان ارتشهای جهان است. اما آنچه جالب توجه است، این است که این بار قدرتمندترین ارتشهای جهان از یک قدرت منطقهای کپی کردهاند و از روی محصول او ساختهاند.
کدام «شاهد»؟
پهپاد «شاهد ۱۳۶» که به روسیه فروخته شد و در اوکراین کارآمدی خود را نشان داد، جزو نسخههای اولیه این سلاح بومی ایران بوده است. بنا به این فرض میتوان گفت «لوکاس» آمریکایی که نمونه «شاهد۱۳۶» است، برپایه نسخه پایه و صادراتی این سلاح ساخته شده است. این درحالی است که ایران در سالهای بعد نمونههای جدیدتر و کارآمدتری از این سلاح را ساخته است. به عنوان مثال شهریور امسال در رژه نیروهای مسلح نسخهای بهمراتب پیشرفتهتر از نسخه اولیه «شاهد۱۳۶» رونمایی شد؛ یعنی «شاهد۱۳۶» مدل B با برد ۴ هزار کیلومتر، با تواناییهایی چون داشتن رادار داخلی، کلاهک ۵۰ کیلویی و مقاومت کامل در برابر جنگ الکترونیک. به بیان دیگر، آمریکاییها از روی «نسل اول» کپی کردهاند، در حالی که ایران همین حالا
نسل پیشرفتهتر «شاهد۱۳۶» را در اختیار دارد.
این همه درحالی است که جایگاه امروز ایران در حوزه پهپادی و موشکی در میان ارتشهای جهان، حاصل اتکای کامل به توانمندیهای داخلی و خودکفایی است، بهویژه در کشوری که سالها مورد تحریمهای تسلیحاتی غرب بوده است. اما در همین شرایط تحریم، تکیه بر توان داخلی ایران را به جایگاهی رسانده است که با تولید انبوه پهپادهای پیشرفته با هزینه پایین، به صادرکننده پارادایمهای نوین جنگ نامتقارن تبدیل شده است؛ پارادایمهایی که ارتشهای چین و آمریکا با کپیبرداری، آن را به رسمیت شناختهاند.
خانواده بزرگ «شاهد» ایرانی
خانواده پهپادهای «شاهد» که شهرتی جهانی دارند، این شهرت را مرهون «شاهد۱۳۶» هستند. اما «شاهد۱۳۶» فقط یک عضو این خانواه بزرگ پهپادی است. پهپاد «شاهد۱۲۹» با مداومت پرواز ۲۴ساعته و برد هزار و ۸۰۰ کیلومتری، پهپاد تاکتیکی چندمنظوره با موتور پیستونی ارزانقیمت است که با بمبهای «سدید» مأموریتهای شناسایی-رزمی انجام میدهد. «شاهد۱۷۱» (سیمرغ)، مهندسی معکوس مستقیم RQ-۱۷۰، با برد ۴ هزار و ۴۰۰ کیلومتر و توانایی شنود مخابراتی و حمل ۴ بمب هدایتشونده دیگر عضو این خانواده است. «شاهد۱۸۱» (صاعقه) و «شاهد ۱۹۱» (صاعقه۲) نسخههای ۶۰درصدی «سیمرغ» هستند. «شاهد۱۹۱» با موتور توربوجت و محفظه تسلیحات داخلی برای اختفای راداری کامل در اختیار هوافضای سپاه قرار دارد. «شاهد۱۶۱» نیز نسخه کوچک پهپاد شناسایی پنهانکار با پرتاب خودرویی است که مانند «سیمرغ» نتیجه مهندسی معکوس یک پهپاد آمریکایی است. در کنار اینها میتوان به «شاهد۱۴۷» اشاره کرد که معادل ایرانی «گلوبال هاوک» آمریکایی با سقف پرواز ۶۰ هزار پا و رادار SAR برای نظارت در هر شرایط جوی است و در نهایت باید به «شاهد۱۴۹» (غزه)، غول ۳ تنی با برد ۷ هزار کیلومتر، مداومت پروازی ۳۵ ساعت و قابلیت حمل ۱۳بمب اشاره کرد.به رغم همه آنچه گفته شد، درباره اهمیت پهپاد انتحاری «شاهد۱۳۶» ایران و نقش آن در جنگها و ارتشهای جهان، باید به مطلبی از نشریه آمریکایی «والاستریت ژورنال» اشاره کرد که مهرماه امسال منتشر شد. والاستریت ژورنال نوشت: «ایران با پهپادهای شاهد خود، تأثیر ویرانگری به جا گذاشته است و اکنون ایالاتمتحده و متحدانش در تلاش برای توسعه نسخههای مشابه این سلاح کمهزینه و دوربرد هستند.»
انواع دیگر پهپادهای انتحاری ایران
«شاهد۱۳۶» تنها نمونه پهپادهای انتحاری ایران نیست. تهران طیف متنوعی از این پهپاد را توسعه داد که هر کدام برای مأموریتهای خاص بهینهسازی شدهاند. به عنوان مثال «حدید-۱۱۰» یا «دالاهو» در نیروی زمینی سپاه پاسداران، کوچکترین پهپاد انتحاری «جتپاور» جهان با طول و بالهای حدود یک متر، سرعت کروز ۵۱۰ کیلومتر بر ساعت، برد ۳۵۰ کیلومتر، سقف پرواز ۳۰ هزار پا، سرجنگی ۳۰ کیلوگرمی و مداومت پروازی یک ساعته، با قابلیت پرتاب راکتی و طراحی رادارگریز، برای نفوذ به دفاعهای هوایی پیشرفته ایدهآل است. پهپاد «آرش» با برد ۲ هزار کیلومتر و سرجنگی ۱۵۰ کیلوگرمی، برای حملات دوربرد و دقیق به رادارها و زیرساختهای حساس طراحی شده و از سال ۲۰۲۰ در سازمان رزم ارتش قرار دارد. «آرش» در جنگ ۱۲روزه، در کنار مدلهای مختلف «شاهد۱۳۶» بارها به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک شد. همین تنوع، نشاندهنده عمق استراتژیک ایران در جنگ نامتقارن است و کپیبرداریهای خارجی را به چالش میکشد.
انتهای پیام/