بحران منابع و سرمایه‌ها؛ رستگاری یا زوال

میثم ملکشاه

میثم ملکشاه

اقتصاد

136776
بحران منابع و سرمایه‌ها؛ رستگاری یا زوال

میثم ملکشاه- پژوهشگر حوزه حکمرانی در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: برخی برای توصیف وضع امروز ما واژه بحران را به کار می‌برند، اما درباره ریشه‌ و پیامد آن تحلیل جدی نشده است. مطابق رویکرد «پیر بوردیو» ساختار اجتماعی جوامع حاصل «ترکیب و روابط سرمایه‌ها» است .

ایران آنلاین: هر ساختاری از روابط اجتماعی حاصل تولید، توزیع و تخصیص منابع است. جوامع به این دلیل تداوم می‌یابند که این نظام تولید و تخصیص نیازهای جامعه را برطرف کرده و ادامه زندگی را ممکن می‌کند. بنابراین «بحران» وضعیتی است که نظام تولید و تخصیص منابع جامعه دچار چالش شده و نمی‌تواند مانند سابق کار کند.

در نگاه اول شاید ریشه‌ بحران به سیاست‌ها و رویکرد نامناسب جامعه ربط داده شود. این در کشورهای درحال‌توسعه که عمده روابط توزیع رانت است بیراه نیست، اما همه داستان «بحران»‌ را توضیح نمی‌دهد. تحول بخش جدایی‌ناپذیر اجتماع است. اما هر تغییر شکافی میان واقعیت موجود و شیوه حکمرانی ایجاد می‌کند که در صورت تداوم می‌تواند به بحران بدل شود. «استروم» تأکید می‌کند «هیچ مدل واحدی وجود ندارد که بتواند مجموعه مشخصی از ارزش‌ها را تصریح کرده و برای در برگرفتن رفتارها در تمامی شرایط کافی باشد.» بنابراین بحران‌ها به دلیل ریشه‌های‌شان از زندگی اجتماعی جدایی‌ناپذیرند.

اما وقوع بحران‌ها برای ساختارها و کنشگران پیامدهای مختلفی دارند. اخلاق آسیب‌پذیرترین حوزه‌ است. اما اگر بحران به تولید و توزیع منابع و سرمایه‌ مادی کشورهای درحال‌توسعه مربوط شود، می‌تواند پیامدهای دیگری داشته باشد. بنیان این کشورها بر تولید و توزیع منابع به‌صورت افقی (گروه‌های ذی نفوذ) و عمودی (گروه‌های اجتماعی) است. لذا بحران تولید منابع می‌تواند شکاف‌ها در ائتلاف مسلط را عمیق و توافقات سیاسی را آسیب‌پذیر کند.

تداوم بحران‌ می‌تواند وضعیت «صلح مسلح» را در روابط گروه‌های ذی نفوذ یا گروه‌های اجتماعی برقرار سازد. با این ‌همه، نظریات متاخر «نهادی» و «استقرار سیاسی» نشان می‌دهد ناترازی‌ یا بحران منابع فقط یک روی سکه هستند.

مطابق این نظریه‌ها، در روی دیگر سکه، بحران‌ها راه رستگاری جوامع هم محسوب می‌شوند. اگر سیاست‌گذاران واقعیات را بپذیرند و به دنبال اصلاح‌ باشند، علاوه بر ضمانت بقا سبب شکل‌گیری ساختاری توسعه‌یافته در مقایسه با شرایط پیشین خود خواهند شد. جوامع در بحران‌ها دو راه دارند؛ ادامه تنازع که نتیجه آن نزول بیشتر خواهد بود.

«نورث، والیس و وینگاست» نشان دادند که جوامع با نظم دسترسی بسته، الزاماً راه توسعه را نمی‌پیمایند و در بحران‌ها بیشتر نزول می‌کنند. راه دوم اصلاح‌جویی و پذیرش واقعیت از سوی حوزه سیاسی و مدنی است. در صورت انتخاب راه دوم از سوی نخبگان و حوزه مدنی، جامعه به ترتیباتی مبتنی بر واقعیت دست یافته و  راه توسعه را در پیش‌ خواهد گرفت. بازخوانی تجربه‌های‌ تاریخی‌ نشان می‌دهد بحران‌ها بویژه بحران‌ اقتصادی در تولید منابع، نقاط عطف جوامع بوده‌اند. این شرایط زمینه ورق خوردن برگی دیگر از تاریخ آنان را فراهم کرده است؛‌انتخاب میان نزول یا رستگاری. 


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار اقتصاد