مادری در اندیشه اسلام و فمینیسم

جامعه

43759
مادری در اندیشه اسلام و فمینیسم

به گزارش ایران آنلاین، از جمله نقش‌هایی که در دین اسلام یک ارزش به شمار می‌آید و ایفای آن به دلیل ویژگی‌های بیولوژیکی و طبیعی به زنان واگذار شده‌است، نقش مادری است. آموزه‌های دینی با قرار دادن پاداش‌های فراوان می‌کوشد این نقش را تقویت و انگیزه زنان را برای ایفای این نقش بیشتر کند. در مقابل رویکرد اسلام به نقش مادری، فمینیست‌ها بیشترین چالش را با این نقش دارند. به طور کلی می‌توان گفت فمینیسم لیبرال اصل مادری را می‌پذیرد اما معتقد است که این نقش باید جزء اختیارات زن باشد و به او تحمیل نشود و مردان و دولت حق هیچ‌گونه اعمال کنترل و دخالت بر این حق فردی زن را ندارند. رادیکال‌ها گرچه در مطالبه حق سقط جنین و کنترل باروری با لیبرال‌ها همصدا هستند، اما در اصل مسأله مادری و نفی مادریت طبیعی با آنها اختلاف اساسی دارند.

در بین فمینیست‌های رادیکال دست‌کم دو گونه استدلال علیه مادریت طبیعی وجود دارد: مخالفت «آن اکلی» که ملایم‌تر و عمومی‌تر است و مخالفت شدیدتر و اختصاصی‌تر که «شولامیت فایرستون» مطرح می‌کند. آن اکلی بر لزوم تفکیک دو نوع مادری تأکید می‌کند: مادری زیست‌شناختی که به معنای رشد جنین انسان در بدن زن است و مادری اجتماعی که به معنای مراقبت‌های پس از تولد نوزاد است.

از دیدگاه اکلی، مادری افسانه‌ای است مبتنی بر اعتقاد به سه گزاره که؛ تمام زنان به مادر شدن نیاز دارند، تمامی مادران به کودکان خود نیاز دارند و تمامی کودکان به مادر خود نیاز دارند. به زعم اکلی، گزاره اول، یعنی اینکه تمامی زنان به مادر شدن نیاز دارند، اعتبار خود را از یک سو مدیون نحوه تربیت دختران و از سوی دیگر مدیون روانکاوی رایج است که مبنایی شبه علمی برای این فرایند تربیتی فراهم می‌آورد. اکلی معتقد بود نیاز به مادر شدن اصلاً ربطی به این ندارد که زنان تخمدان و رحم دارند، بلکه ناشی از آن است که زنان از نظر اجتماعی و فرهنگی برای مادر شدن تربیت می‌شوند.

گزاره دوم یعنی اینکه مادران به کودکان خود نیاز دارند، مبتنی بر این اعتقاد است که زن اگر غریزه مادری خود را ارضا نکند، دچار احساس ناکامی و سرخوردگی روزافزون خواهد شد. به نظر اکلی، چیزی به نام غریزه مادری وجود ندارد. خواه به این معنا که هر زن متعارفی مایل است فرزندی از بطن خود داشته باشد یا به این معنا که در طول دوران بارداری و پس از آن سائق‌هایی با منشأ هورمونی وجود دارند که در مادر کشش مقاومت‌ناپذیری به سوی کودک خود ایجاد می‌کنند. به اعتقاد اکلی گزاره سوم یعنی اینکه کودکان به مادرشان نیاز دارند، ستم‌بارترین وجه افسانه مادری طبیعی است. بنابراین اکلی که با ارزیابی خود مادری زیست‌شناختی را نیاز طبیعی زنان نمی‌دانست، نتیجه گرفت که مادری فرآورده‌ای فرهنگی است و افسانه‌ای است که به قصد سرکوب زنان ساخته و پرداخته شده‌است. بنابراین باید این مسئولیت از عهده زنان برداشته و به افراد یا مؤسسات دیگر واگذار شود.

شولامیت فایرستون نیز معتقد بود که مردسالاری از نابرابری زیست‌شناختی میان زن و مرد سرچشمه گرفته است. او برای ارائه تحلیلی از فرودستی زنان، نظریه ماتریالیسم تاریخی مارکس را مورد بازنگری قرار داد. او معتقد بود که در تحلیل مارکس درباره مبارزه طبقاتی، طبقه جنسی مورد غفلت واقع شده‌است و در صورت ارائه تحلیلی فمینیستی از ماتریالیسم تاریخی که به جای طبقه اقتصادی بر طبقه جنسی تکیه کند این نقیصه برطرف می‌شود؛ به همین دلیل فایرستون به جای مناسبات تولید، مناسبات تولیدمثل را نیروی محرکه تاریخ می‌پنداشت و می‌گفت برای درک فرودستی زنان نسبت به مردان به توجیهی زیست‌شناختی نیاز داریم نه اقتصادی و به همین خاطر آزادسازی زنان مستلزم انقلابی زیست‌شناختی است و درست همان‌گونه که پرولتالیا در تحلیل مارکس، برای نابودی نظام طبقاتی اقتصادی، باید کنترل ابزار تولید را به چنگ آورد، زنان نیز باید برای نابودی نظام طبقاتی جنسی، مهار ابزار تولید‌مثل را در دست گیرند و همان‌گونه که هدف غایی انقلاب کمونیستی محو تمایزهای طبقاتی در جامعه‌ای بی‌طبقه است، هدف غایی انقلاب فمینیستی نیز محو تمایزهای جنسی در جامعه‌ای دوجنسیتی است. آنچه این انقلاب زیست‌شناختی را امکانپذیر می‌سازد، فناوری و پیشرفت تکنولوژی است که در این صورت دیگر دلیلی برای باروری و مادری زنان باقی نمی‌ماند.

گرچه برخی فمینیست‌های رادیکال بشدت علیه مادری طبیعی موضع می‌گیرند و معتقدند این جامعه مردسالار است که به زنان می‌آموزد زنی که بچه‌ای را در بطن خود حمل می‌کند بیش از همه برای بزرگ کردن او مناسب است، اما سایر فمینیست‌های رادیکال با این موضعگیری مخالفند و پافشاری دارند که هیچ زنی نباید در مقام مخالفت با مردسالاری خود را از لذت باردارشدن و داشتن نقش اصلی در رشد شخصیت کودک محروم سازد.

از دید این گروه از زنان، اگر علاوه بر زایش، اختیار پرورش کودکان نیز به دست زنان باشد، مادران بیشتری می‌توانند تجربه مادری طبیعی را چنان که خود می‌خواهند از سر بگذرانند و از هیچ‌ زنی نباید خواست به نام آزادی، موهبتی را که طبیعت زنانه به او پیشکش کرده است، انکار کند.

گذشته از آن فمینیست‌هایی که محتوای نقش‌های زنانه را منبع ظلم دانسته‌اند، از این نکته غافلند که هیچ فعالیتی ذاتاً ظالمانه نیست، بلکه معنایی که هر انسانی به فعالیت خود می‌بخشد، بستگی به این دارد که از انجام آن راضی است یا نه. این در حالی‌‌ است که شرایط زندگی امروز، چشم‌انداز متفاوتی را درباره معادله نقش‌های سنتی زنان و مورد ظلم واقع شدن پیش روی زنان گذاشته و بر قضاوت‌های زنان در مورد خودشان مؤثر بوده‌است. بدیهی است در صورتی که اشتغال و دسترسی به فرصت‌های برابر در عرصه عمومی مهم‌ترین منبع هویت ساز برای زنان باشد، با بی‌توجهی آنان به اشتیاق برای بودن در کنار فرزندان یا باور به اینکه آنها به او نیاز دارند مواجه می‌شویم در صورتی که تحقیقات نشان داده‌اند که حتی وقتی مادران از بودن در کنار فرزند خود صرف‌نظر می‌کنند و مراقبت از او را به دیگری می‌سپارند، غریزه مادری، خود را بدین صورت نشان می‌دهد که مادران می‌خواهند اهمیت خاصی را که نزد بچه‌ها دارند، حفظ کنند. به گفته «سوزان چیرا» به رغم نگرانی‌های والدین، نتایج مطالعات تقریباً همگی نشان می‌دهد که روابط بچه‌ها با پرستارشان از نظر عمق عواطف و تأثیرپذیری از رابطه‌ با والدین فراتر نمی‌رود.

مطالعات زیادی دریافته‌اند که فارغ از برخی موارد استثنا، بچه‌ها به طور قطع، والدین خود را به پرستار ترجیح می‌دهند. در آموزه‌های دینی نیز بر اهمیت نقش مراقبتی مادر تأکید شده است و مادران از دیگران و حتی پدر، سزاوارتر به فرزندان معرفی شده‌اند. نقش مراقبتی و پرورنده بودن زن، علاوه بر اینکه می‌تواند فرزند را از نظر عاطفی و روانی تأمین کند، بر خود مادران نیز تأثیرات چشمگیری دارد چرا که مراقبت از فرزندان، باعث به وجودآمدن کمالات اخلاقی همچون حلم و بردباری، مدارا و سازگاری با دیگران و گذشت در آنها می‌شود که به آنها کمک می‌کند شخصیت تکامل‌یافته‌ای پیدا کنند.‌ آموزه‌های دینی نیز حاکی از اهتمام دین به این نقش و کوشش دین برای تقویت این نقش و ترغیب به ایفای نقش‌های مادرانه است چرا که در برخی تعابیر همچون «الجنة تحت اقدام الامهات» بهشت زیر پای مادران است، بر تقدس و اهمیت مادری تأکید می‌کند و از سوی دیگر برای سختی‌های دوران بارداری و زایمان و شیردهی ثواب‌های فراوانی مقرر نموده‌است. به عنوان مثال در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده‌است که ایشان فرمودند: «آن‌گاه که زن حمل بردارد به منزله روزه‌داری است که برای خداوند به پا خاسته و با جان و مال در راه خداوند جهاد می‌کند و آن‌گاه که وضع حمل کند چنان پاداش عظیمی برایش مقرر می‌گردد که هیچ‌کس حسابش را نمی‌داند و آن‌گاه که فرزند را شیردهد، به ازای هر مکیدن، از ثوابی برابر آزاد کردن یکی از فرزندان اسماعیل(ع) برخوردار می‌گردد و آن‌گاه که از شیر دادن فارغ می‌شود فرشته‌ای بزرگوار بر پهلوی وی می‌زند و می‌گوید زندگی را از نو آغاز کن که آمرزیده شده‌ای.»

همچنین توصیه و سفارش دین به فرزندان در مورد احترام و نیکی به والدین بویژه به مادر، از جمله سیاست‌های دین برای ترغیب به نقش‌های مادرانه است. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: کسی نزد رسول خدا(ص) آمد و پرسید: ای رسول خدا به چه کسی نیکی کنم؟ حضرت فرمود: مادرت. سپس پرسید: پس از او؟ حضرت فرمود: مادرت. دیگر بار پرسید: پس از او؟ فرمود: مادرت. آن‌گاه پرسید: پس از مادرم؟ فرمود: پدرت. بنابراین با توجه به اهتمام دین به تقویت و حمایت نقش مادری، جهت‌گیری‌ سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی نیز باید به سمت حمایت و تقویت نقش مادری برود تا شاهد افزایش انگیزه‌های زنان برای ایفای هرچه بهتر این نقش باشیم.

فهرست منابع:
1 ـ درآمدی جامع بر نظریه‌های فمینیستی، رزمری تانگ
2 ـ جنگ علیه خانواده، ویلیام گاردنر
3 ـ زن در اسلام، ج2، فریبا علاسوند
4 ـ غریزه مادری، دافنه دمارنف
5 ـ چه کسی گهواره را تکان خواهد داد؟
6 ـ درآمدی به مطالعات خانواده، جان برناردز
7 ـ وسائل‌الشیعه، شیخ حر عاملی

عاطفه خالقی

انتهای پیام/


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار جامعه