دکتر جمیله علم‌الهدی در پیش‌نشست کنگره بین‌المللی علم و قرآن مطرح کرد؛

دانشگاه و تهدید فرهنگ بریده از علم

فرهنگ

58306
دانشگاه و تهدید فرهنگ بریده از علم

دکتر جمیله علم‌الهدی از «استعمار معرفتی»، «فاصله و گسیختگی علم و فرهنگ» و «نگاه احساسی به سنت» به عنوان سه مشکل مهم نهاد دانشگاه نام برد و گفت: پیدا کردن راه‌حل برای این سه مشکل، نیازمند مواجهه فعال با فرهنگ، تجدد و بخصوص لایه علم است و این مهم نمی‌تواند اتفاق بیفتد مگر با مراجعه به منابع قرآن و معصوم و عالی‌ترین ارزیابی و قضاوت‌ها را می‌توان از قرآن دریافت کرد.

به گزارش گروه فرهنگی ایران آنلاین، دکتر جمیله علم‌الهدی از «استعمار معرفتی»، «فاصله و گسیختگی علم و فرهنگ» و «نگاه احساسی به سنت» به عنوان سه مشکل مهم نهاد دانشگاه نام برد و گفت: پیدا کردن راه‌حل برای این سه مشکل، نیازمند مواجهه فعال با فرهنگ، تجدد و بخصوص لایه علم است و این مهم نمی‌تواند اتفاق بیفتد مگر با مراجعه به منابع قرآن و معصوم و عالی‌ترین ارزیابی و قضاوت‌ها را می‌توان از قرآن دریافت کرد. استاد دانشگاه شهید بهشتی، در پیش‌نشست کنگره بین المللی علم و قرآن که در تالار شهید سلیمانی دانشگاه تهران برگزار شد، با بیان اینکه سخنان خود درباره علم را با رویکرد مواجهه نهادی نسبت به علم مطرح می‌کند، گفت: در رویکرد پسااستعماری به نهاد علم، نگاه انتقادی به جریان پیشرفت علم وجود دارد که متأسفانه این نگاه در ایران خیلی مورد استقبال نیست و عموم دانشمندان چندان به این نوع مسائل نمی‌پردازند و تاریخ علم و پیشرفت‌های علمی را در قالب دیدگاه‌های پسااستعماری بررسی نمی‌کنند. نهاد علم در ایران مبتلا به استعمار معرفتی است. رئیس ستاد تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی با نگاه پسااستعماری به نهاد علم و در نظر گرفتن رویکردی انتقادی، بیان داشت: به نظر می‌رسد اگرچه ایران هیچ‌وقت در تاریخ، یک کشور مستعمره نبوده و با پایداری و مقاومتی که پیشینیان ما داشته‌اند، استعمارگران نتوانسته‌اند آن را مستقیم استعمار کنند، ولی می‌شود عبارت استعمار معرفتی را درباره‌اش تشخیص داد؛ یعنی ما دچار استعمار معرفتی بوده‌ایم. استعمار معرفتی ناظر بر آن بخشی است که شرق‌شناسی به استعمار کمک می‌کند و تبیینی از هویت افراد، اشخاص،جوامع و تاریخ می‌دهد که آنها خود را با استانداردهای غربی تعریف می‌کنند. در این دیدگاه بین شرق‌شناسی و استعمارگرایی معرفتی رابطه مستقیم وجود دارد و خدمات متقابلی به هم داشته‌اند. وی افزود: اگر این نگاه را دنبال کنیم و تاریخ پیشرفت‌های علمی را در ایران بررسی کنیم، زیاد خوشایند نیست، چون مشاهده می‌شود که ما هم مبتلا به استعمار معرفتی بوده‌ایم و سعی کرده‌ایم هماره خود را با استانداردهای غربی بررسی و بر اساس آن تعریف کنیم. بر این اساس، نهاد علم در ایران همچنان خود را تابع نهاد علم در جهان می‌داند و دوره پیش از مدرن یعنی قبل از قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی را در ایران، دوره پیشامدرن تعریف می‌کنند و پیشامدرن مساوی بربریت را می‌پذیرند.
 
فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به پیشینه خود افتخار نمی‌کنند؛ دچار یک هژمونی فرهنگی با عنوان عقب‌افتادگی شده‌ایم
دکتر علم‌الهدی تصریح کرد: در حالی پیشا‌مدرن مساوی بربریت پذیرفته شده است که تاریخ نشان داده، افلاطون اعلام کرده و بسیار درباره علم در ایران سخن گفته‌اند و دانشگاه جندی شاپور شاهد زنده آن است که این تمدن بیش از پانزده هزار ساله، تمدنی عقلانی و متکی بر علم است ولی ما همچنان در قشر تحصیلکرده، احساسی از این هویت تمدنی را مشاهده نمی‌کنیم. فارغ‌التحصیلان دانشگاهی ما امروز به تمدن و پیشینه خود افتخار نمی‌کنند، این تلقینی است که به صورت یک هژمونی فرهنگی در کشور ما وجود دارد. در چنین وضعیتی که ما دچار یک هژمونی فرهنگی با عنوان عقب‌افتادگی یا مفهوم شیک‌تر آن، خود را به عنوان یک کشور در حال توسعه پذیرفته‌ایم، یک فاصله نسبتاً زیادی هم بین علم و فرهنگ ایجاد شده است.
 
قهر علم و فرهنگ؛ اغتشاشات سال ۱۴۰۱ نمایشی از توسعه فرهنگ حاشیه‌نشینی در وسط دانشگاه است
دکتر علم‌الهدی، دومین مشکل بزرگ در این زمینه را مشکل فاصله و گسیختگی علم و فرهنگ دانست و تشریح کرد: گویا علم و فرهنگ از همدیگر قهر کرده‌اند؛ جریان‌های فرهنگی، جریان‌های علمی را قبول ندارند و جریان‌های علمی هم به جریان‌های فرهنگی بی‌توجه هستند و به نظر می‌رسد عاقبت این قهر اصحاب علم و فرهنگ از همدیگر در ایران، اتفاقاتی است که فرهنگی که نسبتاً انسجامی پیدا کرده ولی عقلانیتی در آن نیست، به نهاد علم حمله‌ور شده است و آن چیزی که خصیصه فرهنگ حاشیه‌نشینی است امروز در صحن دانشگاه‌ها ظهور پیدا کرده و اغتشاشات سال گذشته نمایشی از توسعه فرهنگ حاشیه‌نشینی در وسط دانشگاه است و این به نظر خیلی تلخ هم هست.
 
استعمار معرفتی!
وی افزود: بی‌اعتنایی اصحاب علم به مسائل فرهنگی جامعه منجر شده است که جریان‌های فرهنگی بدون صدارت علم و بدون پدری کردن علم و اصحاب علم، کم‌کم به موجوداتی تقریباً پرخاشگر تبدیل شوند و حتی سراغ خود نهاد علم را گرفته و به آن حمله‌ور شده‌اند. این شرایط را همه لمس می‌کنیم. علاقه به علم و کسب علم کاهش پیدا می‌کند و هدف از تحصیل و انگیزه‌های تحصیل بشدت تغییر کرده و دانشگاه از این جهت دچار تهدید شده است، فرهنگی که دارد دانشگاه را تهدید می‌کند.
 رئیس ستاد تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی در جمع‌بندی دو مشکلی که از آن یاد کرد، بیان داشت: مشکل اول، استعمار معرفتی است و اینکه دانشگاه ایرانی، دانشمند ایرانی و دانشجوی ایرانی خودشان را تابعی از دانشگاه مدرن تلقی می‌کنند و خود را با استانداردهای آن دانش سنجش می کنند و حس عقب‌ماندگی را به طور ناخودآگاه به جامعه تزریق می‌کنند و مشکل دوم اینکه فرهنگ بریده از علم، به صورت یک فرهنگ مهاجم، دانشگاه را تهدید می‌کند.
دکتر علم‌الهدی، در تشریح مسأله سوم نیز گفت: مسأله سوم ناظر بر نگاه ما به سنت است که در استانداردهای شرق‌شناسی قرار گرفته و ما سنت را به عنوان یک امر فرسوده، کهنه، مربوط به گذشته و در قالب آرشیو و بایگانی مشاهده می‌کنیم و بهترین حالت آن احساسی عمل کردن درباره سنت و نکوداشت عاطفی، احساسی و بسیار مبتذل از سنت است. این موضوع باعث شده است که دو بال اصلی غرب‌گرایی به معنای غرب‌زدگی و از آن طرف، غرب‌ستیزی به معنای سلفی‌گری رودرروی هم قرار گرفته‌اند و در نتیجه آن باز هم علم و فرهنگ دچار تهدید می‌شوند.
 
مراجعه به قرآن؛ راه‌حل سه مشکل «استعمار معرفتی»، «فاصله و گسیختگی علم و فرهنگ» و «نگاه احساسی به سنت»
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی، درباره الزامات راه‌حل این سه مشکل، گفت: اگر بخواهیم راه‌حلی برای این سه مشکل پیدا کنیم، مواجهه فعال با فرهنگ و تجدد و بخصوص لایه علم مطرح می‌شود. این فعالیت که بسیار ضروری است و کمی هم دیر شده است، نمی‌تواند اتفاق بیفتد مگر با مراجعه به منابع معصوم و از همه مهم‌تر، منبع قرآن کریم است که عالی‌ترین ارزیابی و قضاوت‌ها را می‌شود از قرآن کمک گرفت.
وی افزود: ما نمی‌توانیم سنت را بدون هیچ معیاری مورد مواجهه نقادانه قرار دهیم و فعالانه در سنت دست به گزینش بزنیم، چه اینکه نمی‌توانیم در رابطه با تجدد بدون هیچ معیاری و ملاکی وارد شویم و بخواهیم از تجدد و مدرنیته، لایه‌هایی را گزینش کنیم. البته این کار بسیار دشواری است به‌خاطر اینکه نسبت به خود قرآن هم نگاه معقولی وجود ندارد‌. مواجهه ما با قرآن همواره به عنوان کتابی بوده است که با استفاده از روش‌شناسی‌هایی آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم، در حالی که متناسب با حکمت شیعی ما، قرآن یک شخصیت و معلم بزرگ است و بیشتر از اینکه بخواهیم روش تحقیق در قرآن را بررسی کنیم، باید آداب تحقیق در قرآن را دنبال کنیم و آداب حضور در محضر یک معلم بزرگ را یاد بگیریم و تا این کار را یاد نگیریم، قرآن با ما سخن نخواهد گفت.
دکتر علم‌الهدی ادامه داد: تلقی ما از قرآن به عنوان معلم بزرگ بشریت و رعایت آداب تحقیق تا حدی که به مقام مطهرون برسیم، نیاز به تزکیه‌هایی دارد که برای مَسْح و بعد از آن تدبر، باید تطهیر داشته باشیم. بنابراین تزکیه و تطهیر هم شیوه‌های خاص خود را دارد که حکمای بزرگ ما در درس‌های مراقبات، آنها را به خوبی تشریح کرده‌اند.
بنابراین خود تلقی ما از قرآن نیز دچار سکولاریزه شدن است. استاد دانشگاه شهید بهشتی تأکید کرد: آنچه در این وضعیت اضطرار، اضطرار به معنای تمام واقعیت شرایط موجود کشور ما به عنوان تنها کشوری که افتخار اسلام ناب محمدی و افتخار تدوین یک دیدگاه متفاوت در برابر هژمونی فرهنگی را دارد، بایسته است، بازگشت به قرآن توسط اندیشمندان و دانشمندان است. بحث‌های علم و دین سال‌هاست در کشور ما رواج دارد و دستاوردهای خیلی خوبی هم داشته است ولی شاید بحث‌های علم و قرآن به دلایل تاریخی و برخی مواجهه‌های نامعقولی که وجود داشته، مگر در رشته‌های تخصصی خاص همواره مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته است.
 
کنگره بین‌المللی علم و قرآن؛ آغازی برای رویکرد پژوهش در قرآن
وی افزود: از سال گذشته که رئیس‌جمهور در سازمان ملل به قرآن مراجعه کردند و آن را بر سر دست گرفتند، بنای این گذاشته شد که یک فعالیت جدی در حوزه قرآن اتفاق بیفتد. جمهوری اسلامی ایران مفتخر است که تلاش بسیار زیادی را برای ترویج قرائت، تلاوت و فهم قرآن انجام داده است ولی به نظر می‌رسد نسبت به رویکرد پژوهش در قرآن خیلی جای کار داریم و کنگره بین‌المللی علم و قرآن، آغازی برای این اتفاق است که یک جریان علمی در دانشگاه‌های ایران و مطالعات بین‌المللی در موضوع قرآن و علم را آغاز کند. دکتر علم‌الهدی، این کنگره را شروع جریان بین‌المللی در پژوهش‌های علم و قرآن با حضور اساتید بزرگ علاقه‌مند به مطالعه قرآن و شخصیت‌های سیاسی بین‌المللی دانست.


انتهای پیام/
دیدگاه ها