دست برتر ایران در تغییر موازنه قدرت در غرب آسیا

محمد بیات

محمد بیات

بین‌الملل

58876
دست برتر ایران در تغییر موازنه قدرت در غرب آسیا

محمد بیات

 گروه بین‌الملل ایران آنلاین - در تاریخ ظهور و سقوط قدرت‌های بزرگ، وقوع جنگ‌ها، بحران‌های اقتصادی و برخوردهای ژئوپلیتیکی از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند. عملیات غافل‌گیر کننده طوفان الاقصی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ یکی از همان نقاط عطف تاریخی در جریان رقابت ژئواستراتژیک میان آمریکا، چین و روسیه در منطقه شرق مدیترانه است.

 این رخداد مهم بر روی مناسبات قدرت منطقه‌ای نیز تأثیر گذاشته و سبب افزایش وزن محور مقاومت در برابر بلوک محافظه‌کار سنی، محور ترکیه- قطر و رژیم صهیونیستی شده است. در دوران جدید قدرت‌های فرامنطقه‌ای برای افزایش نفوذ، دسترسی به منابع، عبور امن از شاهراه‌های ارتباطی یا ایجاد بلوک‌های جدید سیاسی چاره‌ای جز هماهنگی با تهران و اعضای شبکه مقاومت ندارند. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا به واکاوی تحولات شش ماه اخیر در منطقه غرب آسیا و تغییر موازنه قدرت در منطقه غرب آسیا بپردازیم. 

دهم سپتامبر ۲۰۲۳ در جریان اجلاس «جی ۲۰» در دهلی‌نو، جو بایدن با همراهی هند، عربستان سعودی و امارات عربی متحده از کریدور «هند- خاورمیانه- اروپا» رونمایی کرد. به گفته کارشناسان طرح کریدوری «آیمک» قرار بود تا به عنوان مسیر جایگزین «یک کمربند یک جاده» به کشورهای آسیایی و اروپایی عرضه شود. عملیاتی شدن این طرح سبب تشدید رقابت ژئوپلیتیکی میان واشنگتن- پکن شده و موجب تغییر معادلات قدرت در منطقه غرب آسیا می‌شد. یکی از شروط اساسی برای عملیاتی شدن طرح «آیمک» شکل گیری بلوک واحد عبری- عربی پس از عادی سازی روابط ریاض- تل‌آویو بود. در صورت تحقق این سناریو سایر کشورهای عربی و اسلامی نیز به سمت گزینه عادی سازی روابط با اسرائیل حرکت کرده و موقعیت محور مقاومت در منطقه به شدت تهدید می‌شد. پس از وقوع عملیات طوفان الاقصی و کشتار وسیع غیرنظامیان غزه، عربستان سعودی اعلام کرد که روند مذاکرات صلح به اسرائیل را به حالت تعلیق درآورده است. با وجود تلاش‌های تیم سیاست خارجی دولت بایدن برای به نتیجه رسیدن پرونده عربستان سعودی و اسرائیل اما به نظر می‌رسد صهیونیست‌ها فعلاً علاقه‌ای به دادن امتیاز کلیدی در حوزه راه‌وحل «دو دولتی» ندارند. حال باید منتظر ماند و دید که آیا بر شروط خود پافشاری خواهد کرد یا آنکه تحت تاثیر فشارهای واشنگتن تن به عادی سازی روابط با راست گراترین دولت تاریخ رژیم صهیونیستی خواهد داد.

پافشاری کابینه اضطرار ملی اسرائیل برای آغاز حمله زمینی به غزه سبب شد تا اعضای محور مقاومت براساس راهبرد «وحدت میدان‌ها» حمله هدفمند به منافع اسرائیل و متحدان آن را در سه لایه دنبال نمایند. در لایه نخست حماس- جهاد اسلامی در محدوده کرانه باختری و نوار غزه مشغول مبارزه با صهیونیست‌ها بودند. در لایه دوم حزب الله و انصارالله درگیری محدودی در جبهه شمالی، جبهه جنوبی و شمال اقیانوس هند را برگزیدند و در نهایت گروه‌های مقاومت مستقر در عراق- سوریه قریب به ۲۰۰ حمله به پایگاه‌های سنتکام در حوزه شرق عربی ترتیب دادند. اتخاذ موضع تهاجمی از سوی محور مقاومت سبب ترسیم خطوط قرمز جدید میان ایران- آمریکا شد و در عین حال دست برتر مقاومت را در تحولات میدانی به اثبات رساند. به عنوان مثال از اواسط نوامبر ۲۰۲۳ تاکنون ارتش ملی یمن توانسته ۱۲ تجارت دریایی جهان را تحت تاثیر قرار داده و سبب تغیر مسیر بسیاری از شرکت‌های بزرگ کشتی‌رانی به سمت دماغه امیدنیک شود. در واکنش به عملیات مؤثر مقاومت، آمریکا و متحدان آن اقدام به تشکیل ائتلاف دریایی «نگهبانان رفاه» و حمله مستقیم نظامی به اهداف راهبردی در یمن را در دستور کار خود قرار دادند اما تاکنون نتوانستند توان آفندی انصارالله را از بین ببرند. 

طی شش ماه اخیر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر افسانه‌ای حزب لیکود برای نجات از «مرگ سیاسی» حمله بی امان به مناطق مختلف غزه را در دستور کار قرار داده است. براساس آمار منتشر شده از سوی منابع عبری، ارتش رژیم تا ژانویه ۲۰۲۴ قریب به ۳۰ هزار هدف را در غزه مورد حمله قرار داده است که موجب تخریب یا آسیب دیدن بخش قابل توجهی از خانه‌های مستقر در باریکه غزه شده است. کارشناسان معتقدند «بی بی» و متحدان وی در دولت قصد دارند به قیمت بقا در قدرت عملیات نظامی در جنوب باریکه غزه (شهر رفح) را ادامه داده و به بخشی از اهداف اعلام شده دست یابند. حتی این امکان وجود دارد که ارتش اسرائیل به بهانه بازگشت آرامش به سرزمین‌های شمالی عملیات نظامی علیه حزب الله را آغاز کند. با گذشت بیش از ۱۵۰ روز از جنگ غزه هنوز اسرائیل موفق نشده تا یحیی سنوار و محمد ضیف را پیدا کند یا آنکه ضربه جدی به شبکه تونل‌های حماس وارد کنند. تداوم این روند به معنای آن است که رژیم صهیونیستی وارد باتلاقی عمیق شده است که در کوتاه مدت امکان خروج از آن و احیای موازنه در برابر مقاومت را ندارد. 

پیش از طوفان الاقصی کشورهای خاورمیانه عربی تصویری افسانه‌ای در خصوص توان نظامی- امنیتی رژیم صهیونیستی در نظام ادراکی خود داشته و معتقد بودند که عادی‌سازی روابط با تل‌آویو می‌تواند سطح بازدارندگی کشورهای نام برده در برابر محور مقاومت افزایش دهد. با فرو ریختن هیمنه نهادهای نظامی- امنیتی رژیم حال به نظر می‌رسد اعضای بلوک محافظه‌کار سنی به مانند گذشته «کالا امنیت» را در سرزمین‌های اشغالی یا سازوکارهای تحمیلی مانند نشست امنیتی «النقب» دنبال نمایند. در نظم جدید اعضای شبکه مقاومت این امکان را دارند تا در شرق عربی، حوزه شامات و شمال اقیانوس هند منافع قدرت‌های غربی و رژیم صهیونیستی را هدف قرار دهند. به عبارت دیگر در نظم جدید منطقه غرب آسیا، جمهوری اسلامی ایران دست برتر را نسبت به اسرائیل داشته و قدرت‌های بزرگ دیگر نمی‌توانند بدون جلب نظر تهران پیشبرد پروژه‌های اقتصادی- امنیتی شان را دنبال نمایند. 


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار بین‌الملل