«ایران آنلاین» گزارش می دهد؛
”مسجد” سکوی عروج علی به سوی شهادت
سیاست
60552
۲۴ فروردین هشتمین سالگرد شهادت محمدرضا (علی) بیات یکی از شهدای جبهه مقاومت اسلامی است. شهیدی که با حضور در بسیج مدافع حرم شد و شهادت را نصیب خود کرد.
گروه سیاسی ایران آنلاین: هشت سال پیش درست در چنین روزهایی (۲۴ فروردین ۱۳۹۵) بود که محمدرضا بیات، یکی دیگر از رزمندگان مدافع حرم در سوریه به شهادت رسید. پیکرش پنج سال مفقود بود تا نهایتا در آذر ماه ۱۴۰۰ تفحص، شناسایی و سپس تشییع شد.
شهید بیات اهل یکی از محلات جنوب غرب تهران بود که از قضا پرشهیدترین محله کشور نیز است. منطقه ۱۷ موسوم به دارالشهدای تهران، بیش از چهار هزار شهید در دوران دفاع مقدس تقدیم کرده است. محمدرضا متولد سال ۱۳۶۵ در محله فلاح از منطقه ۱۷ تهران بود. محله ای که تمامی کوچه ها و خیابان هایش مزین به نام شهدا هستند. او در آنجا بزرگ شد، قد کشید و از نوجوانی به عضویت بسیج مسجد ناظریه درآمد و پس از شهادت، پیکرش از مقابل همین مسجد تشییع شد.
شهید بیات دو نام داشت؛ محمدرضا نام اصلیاش بود و علی اسم مستعارش که بیشتر او را به این اسم صدا می زدند. علی از کودکی همراه پدرش به مسجد می رفت و همان جا هم وارد بسیج شد. عاشق فضا و حال و هوای هیئت بود و حضور در بسیج و روحیاتی که در مجالس مداحی کسب کرده بود، باعث شد با عشق اهل بیت رشد پیدا کند و همین عشق او را به جبهه سوریه کشاند.
از سال ۱۳۹۴ که بحث حضور در جبهه مقاومت اسلامی بیشتر در جامعه ایران مطرح شده بود، شهید بیات تلاش کرد تا خودش را به این جبهه برساند. عاقبت در سال ۹۴ به سوریه اعزام شد. شاید کل حضور او در این جبهه به دو ماه هم نکشید و در اواخر فروردین سال ۹۵ به شهادت رسید.
گلوله به سر محمدرضا اصابت کرده و او را به شهادت رسانده بود. بعد از شهادت، امکان انتقال پیکرش میسر نشد و پیکر همان جا باقی ماند تا پنج سال بعد که خبر رسید پیکر شهید بیات تفحص و شناسایی شده است.
آذرماه بود که کوچه پس کوچه های دارالشهدای تهران بار دیگر پذیرای پیکر شهیدی دیگر شد. محله ای که در دوران دفاع مقدس بیش از چهار هزار شهید به خود دیده بود، اینبار نیز آغوش گشود تا پیکر یک شهید مدافع حرم را دربرگیرد و روی شانه های مردم تشییع شود.
۱۱ آذر ۱۴۰۰ میدان جلیلی در جنوب غرب تهران، مملو از جماعتی بود که آمده بودند یکی از بچههای بامعرفت محلهشان را تشییع کنند. علی بیات سالها قبل در همین میدان به پیشواز شهدای دیگری رفته بود و حالا بچه های محله اش، پیکر خود او را تشییع می کردند.
انتهای پیام/