«ایران» بررسی کرد؛

پیامد بلندمدت پدافند استراتژیک ایران

سیاست

62019
پیامد بلندمدت پدافند استراتژیک ایران

عملیات گسترده پهپادی و موشکی نیروهای مسلح کشورمان در ۲۵ فروردین ماه ۱۴۰۳ که قلب اسرائیل را هدف قرار داد، نقطه پایانی بر رویکرد چندین دهه‌ای پرونده‌سازی‌های امنیتی تل‌آویو علیه ایران بود.

به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین؛ عملیات گسترده پهپادی و موشکی نیروهای مسلح کشورمان در ۲۵ فروردین ماه ۱۴۰۳ که قلب اسرائیل را هدف قرار داد، نقطه پایانی بر رویکرد چندین دهه‌ای پرونده‌سازی‌های امنیتی تل‌آویو علیه ایران بود.

سال‌ها وقتی تل‌آویو برای اقدامات پیدا و پنهان خود در نبرد خاکستری با ایران جشن پیروزی می‌گرفت، نمی‌دانست این بار با وضعیتی روبه‌رو می‌شود که همچون سایه‌ای از تمام دیوارها چه آهنی و چه امنیتی می‌گذرد و تسلط نیروهای نظامی کشورمان به رموز و ترفندهای جنگ با این رژیم را به فرصتی برای نشان دادن درستی سیاست منطقه‌ای خود تبدیل می‌کند.
دولت سید ابراهیم رئیسی نخستین هدف سیاست خارجی‌اش را تحکیم و توسعه همکاری‌های منطقه‌ای برگزیده بود.
گذر سه سال از پیگیری این سیاست که با رویدادهای مهمی در ترمیم و تقویت رابطه با کشورهای عربی مهم منطقه بویژه عربستان سعودی همراه شد و پس از آن با بالا گرفتن بحران‌سازی تل‌آویو در روند ضدیت با ایران شکل گرفت، نشان داد که قرار گرفتن غرب آسیا در اولویت سیاست خارجی ایران روندی دوراندیشانه بوده است که در سیاست خارجی دولت رئیسی پی گرفته شد.
 
متوقف کردن خطای راهبردی
اینچنین بود ایرانی که به واسطه محاسبات دولت پیشین، حملات پراکنده و متعدد رژیم صهیونیستی علیه اهداف ایرانی را با این توجیه که پاسخ نظامی به آنها، بازی در زمین دشمن است، بی‌پاسخ می‌گذاشت، در نهایت پس از ماه‌‌ها روند هدفدار سیاسی در قبال مسأله فلسطین، با عملیات موسوم به «وعده صادق» به یکی از طراحان اصلی معادلات جدید منطقه تبدیل شده و حالا همه چشم‌ها به تصمیمات آتی ایران در روند مقابله با محور اسرائیلی- امریکایی دوخته شده است.
به این ترتیب تحولات برآمده از پاسخ ایران، بر این انگاره دولت پیشین که پرهیز از نشان دادن پاسخ جدی به زیاده‌روی‌های دشمن، آتش جنگ را فرومی‌نشاند، خط بطلان کشیده و ایران را به نقش‌آفرین صحنه تحولات کنونی تبدیل کرده است؛ امری که از دید نویسنده گزارش اخیر نیویورک تایمز درباره پاسخ ایران دور نمانده و تصریح کرده است: مقامات اسرائیلی در مورد شدت پاسخ ایران به حمله اول آوریل به ساختمان کنسولی سفارت ایران در دمشق دچار سوءمحاسبه شدند و گمان می‌کردند ایران همچون گذشته در برابر اقدامات تخریبگرانه این رژیم سکوت پیشه می‌کند.
 طرح پرسش‌های جدی
پیگیری این سیاست در پی انجام عملیات «وعده صادق»، تل‌آویو و پایتخت‌های غربی را با پرسش‌هایی جدی از این دست روبه‌رو ساخته است که مرز سیاست بازدارنده تهران در برابر سناریوسازی‌های امنیتی اسرائیل تا کجا پیش خواهد رفت؟ و آشکار شدن حداکثر توان دفاع پدافندی متزلزل این رژیم در برابر پاسخ ایران که پیش‌تر گمان نمی‌کرد با آن روبه‌رو شود، چه نتایجی برای آینده منطقه به دنبال خواهد داشت؟
یافتن پاسخ برای این پرسش‌ها، نیازمند بررسی تصویر امروز مناسبات ایران و دیگر کشورهای دور و نزدیک خاورمیانه است؛ کشتار بیش از ۴۰ هزارفلسطینی از سوی رژیم صهیونیستی در جنگ فرسایشی غزه که با ایستادگی گروه‌های مقاومت روبه‌رو شده است در کنار تلاش تل‌آویو برای تسری بحران به مناطق پیرامونی، درستی ایده دولت سیزدهم مبنی بر ضرورت همکاری درون منطقه‌ای در مقابل بحران‌سازی‌های اسرائیل و امریکا را که وضعیت پیچیده‌ای در غرب آسیا حاکم کرده است، نشان داد. متزلزل شدن موقعیت داخلی و خارجی دولت «جو بایدن»، به خاطر حمایت تمام‌قد مالی، تسلیحاتی و سیاسی از کشتار در غزه در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور تنها بخشی از هزینه‌هایی است که امریکا تاکنون پرداخت کرده است.
بدون تردید پاسخ نظامی مستقیم ایران به تجاوزات اخیر اسرائیل که به فروپاشی دستاوردهای معدود طرح «عادی‌سازی روابط با اسرائیل» و انزوای بی‌سابقه رژیم صهیونیستی در عرصه بین‌الملل و قضاوت واقع‌‌بینانه افکار عمومی جهانی درباره این رژیم انجامید، خوابی نبود که امریکا برای تل‌آویو دیده باشد.
تصویری که امروز، در پی پاسخ بازدارنده ایران به سرزمین‌های اشغالی به وضوح در برابر جهانیان قرار گرفته، با تصویری که ماه‌ها پیش امریکا و رژیم اسرائیل برای خود ساخته بودند، بسیار متفاوت است و از این رو ناظران بین‌المللی معتقدند عقب‌نشینی احتمالی رژیم صهیونیستی در پی پاسخ نظامی مستقیم ایران به خواست متحدان غربی‌اش که با وعده موهوم پاسخگویی با ابزار تحریم ایران همراه شده است، بیش از آنکه ناشی از اعتقاد غرب به قدرت نظامی اسرائیل باشد، تلاش دیپلماتیک برای کاهش تنش و تقلایی برای سرپوش گذاشتن بر شکست رژیم صهیونیستی از دستیابی به اهدافی است که در سال‌ها جنگ خاکستری از طریق اجرای سناریوهای امنیتی عنوان کرده بود.

ترجیح کشورهای غربی
در تحلیل‌های رایج و پیش‌بینی معادلات میان‌مدت پس از پاسخ ایران به تل‌آویو، ترجیح کشورهای غربی برای جلوگیری از آغاز جدال نابرابر اسرائیل با توان گسترده نظامی ایران، بازگشت حملات تل‌آویو به بعد «نقطه‌ای» است؛ وجهی که ناظر به سال‌ها جنگ خاکستری میان ایران و اسرائیل دنبال شده و از یک عقبه فکری امریکایی برخوردار است.  بر این اساس به نظر می‌رسد دلجویی‌هایی که این روزها مقام‌های امریکایی از تل آویو در پی پاسخ اخیر نظامی ایران به عمل می‌آورند، بیشتر از آنکه یک عقب‌نشینی هدفمند باشد، پذیرش مؤلفه‌های جدید قدرت بازدارندگی ایران با عملیات «وعده صادق» است.
این در حالی است که در مورد نوع واکنش منطقه به پاسخ نظامی اخیر ایران علیه اسرائیل، کمتر کسی متصور بود بسیاری از کشورهای عربی که یکی پس از دیگری در روند اجرای توافق «آبراهام»، خود را به عادی‌سازی رابطه با تل‌آویو نزدیک می‌دیدند، در کنار ایران بایستند و با‌وجود رویکردی که سال‌ها پیش در دوره دولت پیشین با تشکیل جبهه ضدایرانی در دستور کار قرار داده بودند، محکوم‌کننده بحران‌سازی‌های منطقه‌ای اسرائیل باشند؛ واقعیتی که علاوه بر تأثیر‌گذاری توسعه قدرت نظامی و میدانی جمهوری اسلامی از سیاست خارجی اثرگذار دولت سیزدهم مبنی بر پایه‌گذاری دوره جدیدی از مناسبات درون‌منطقه‌ای نشان داشت. این سیاست با پشتیبانی کامل از قدرت میدان، تحلیل‌های متفاوتی را نسبت به وضعیت تنش‌های زیرپوستی تهران و تل‌آویو رقم زده و معتقد است تصمیمات راهبردی تهران مؤلفه اثرگذار بر تحولات جاری خاورمیانه است.
 
پیامد بلندمدت پدافند استراتژیک ایران
پدافند استراتژیک ایران در پی اجرای عملیات «وعده صادق» راهبردی غافلگیرانه برای نشان دادن این واقعیت برای اسرائیل و متحدان غربی‌اش بود که تهدید، تحریم یا جنگ اثری ندارد و این ایران است که تعیین‌کننده روند تحولات میان‌مدت و بلندمدت است؛ جایی که به پشتوانه توان میدانی‌اش، ایده‌های دیپلماتیک خود برای حل مناقشه تاریخی فلسطین را در محافل بین‌الملل با دیگر کشورها در میان می‌گذارد و خود را نیز برای حمایت همه‌جانبه از جبهه مقاومت که در پی «طوفان الاقصی»، نقطه عطفی در تاریخ مبارزه با رژیم صهیونیستی رقم زد، آماده نشان داده است. با گذر بیش از شش ماه از جنگ غزه و غافلگیری تاریخی اسرائیل و متحدان غربی در برابر عملیات نظامی ایران، می‌توان پیش‌بینی کرد که اسرائیل در تداوم ماجراجویی‌های احتمالی با ایران از کمترین همراهی میدانی هم پیمانانش بهره‌مند نخواهد شد.
به‌ویژه آنکه مشارکت‌های بی‌ثمر و پرهزینه دولت بایدن با اسرائیل و رویارویی با تحولی که ایران در روزهای اخیر رقم زد، ایالات متحده را مجاب می‌کند تا هرچه زودتر برای کاهش نقش‌آفرینی خسارت‌بار خود در منطقه چاره‌جویی کند چه دیگر می‌داند ایجاد تغییرات ژئوپولیتیک در غرب آسیا به آن آسانی که تصور می‌کرد، نیست و هرگونه جنگی در منطقه با ایران به شکل‌گیری زنجیره‌ای از بی‌ثباتی بی‌پایان می‌انجامد که بی‌تردید بازنده‌ای جز واشنگتن و تل‌آویو ندارد.
از این رو آشکار شدن این مهم که پاسخ بعدی ایران به اسرائیل، رونمایی از تسلیحات نوینی خواهد بود که دیگر مجالی به دفاع اولیه رژیم صهیونیستی و حامیان آن نخواهد داد، معادلات تازه‌ای با اقتضائات خاص خود شکل داده است. اینک نام ایران در پشت صحنه معادلات جدیدی قرار گرفته که تا پیش از این از یک سو ذیل سیاست عادی‌سازی رابطه اسرائیل و برخی کشورهای عربی و از سوی دیگر زیر سایه تلاش امریکا برای برون سپاری سیاست خاورمیانه‌ای‌اش به تل‌آویو جریان داشت و حالا همه نگاه‌ها برای پیش‌بینی و روند مواجهه با حوادث و رویدادهای برآمده از پرونده سازی‌های امنیتی اسرائیل در منطقه به راهبرد تهران دوخته شده است؛ راهبردی که جمهوری اسلامی تهدیدات ماه‌های اخیر را به چنان فرصتی تبدیل کرده است که به عقیده ناظران بین‌المللی، منشأ مناسبات جدیدی برای خاورمیانه خواهد بود.
 


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار سیاست