«دسته دختران»؛ ایده درخشان زیر آوار فیلمنامه ضعیف
هنر
67585
فیلم «دسته دختران» ساخته منیر قیدی، ادامه مسیر او در پرداختن به زنان قهرمان در تاریخ معاصر ایران است؛ تلاشی که در اثر قبلی او، «ویلاییها»، با تمرکز هوشمندانهتر بر داستان و شخصیتها، به موفقیت رسید.در این اثر جدید، قیدی با بودجهای بیشتر، پای خود را مستقیماً به دل میدان جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، بهویژه در مقطع آزادسازی خرمشهر، میگذارد.
صفیه رجائی هرندی - ایران آنلاین: ایده محوری فیلم درخشان است: تمرکز بر تیم پنج نفره از زنان مبارز که دوشادوش مردان در خط مقدم دفاع میکنند؛ ایدهای که سینمای دفاع مقدس ایران کمتر به آن پرداخته است. با این حال، این ایده اولیه باشکوه، متأسفانه در اجرای فیلمنامه و شخصیتپردازی دچار افت شدید میشود.
قهرمانسازی سطحی در مقیاس حماسی
بزرگترین ضعف «دسته دختران»، ناتوانی در خلق قهرمانانی است که تماشاگر بتواند با آنها همذاتپنداری کند. در سینمای جنگ، حتی اگر هدف بازنمایی قهرمانی جمعی باشد، درام نیازمند شخصیتهایی است که انگیزهها، رنجها و کشمکشهای درونیشان به مخاطب منتقل شود.
گروه پنجنفره زنان انتخابی، از نظر تنوع، پتانسیل بالایی دارند: فرمانده میانسال (نیکی کریمی)، زن عرب مذهبی و خشن (پانتهآ پناهیها)، کماندوی جوان و نترس (فرشته حسینی)، دختر نوجوان داغدیده و پزشک یاریرسان. این انتخابها نویدبخش یک درام غنی بود، اما فیلمنامه تنها در حد **توصیفهای تکخطی به هرکدام بسنده میکند.
سیمین (فرشته حسینی): تنها پیشینه او، سیلی مصنوعی پدر و طرد شدنش است -شخصیتی که پتانسیل آن برای تبدیل شدن به کانون توجه فیلم نادیده گرفته میشود.
وجیهه (پانتهآ پناهیها): زنی عرب با شوهر جدا شده و در جستجو.
نوجوان: تنها میدانیم برادرش که عاشق بروس لی بوده، کشته شده است.
این جملات نیمهکاره، قهرمانان را در هالهای از کلیشه رها میکند و تماشاگر تا پایان نمیداند انگیزه واقعی این افراد برای حضور در خط مقدم، فراتر از یک وظیفه عمومی چیست.
آشفتگی در کستینگ و اجرای پررنگ
مشکل عدم ارتباط با شخصیتها، تنها به فیلمنامه محدود نمیشود، بلکه در بخشهایی به اجرای بازیگران نیز سرایت کرده است. در حالی که پانتهآ پناهیها در نقش زن عرب و فرشته حسینی در نقش سیمین، با وجود فیلمنامه کمعمق، تلاشی قابل تقدیر برای جان بخشیدن به نقشهایشان انجام دادهاند، نیکی کریمی در نقش فرمانده اصلی، بهشدت به کلیت اثر ضربه میزند.
بازی کریمی در این نقش، گاهی بهنظر میرسد تلاشی عامدانه برای بد بازی کردن باشد؛ با نوسان در لهجه جنوبی و ظاهری آماتور که با سابقهی طولانی او در سینما همخوانی ندارد. این کستینگ اشتباه، سنگ بنای رهبری گروه را سست میکند و باورپذیری فرماندهی او را زیر سؤال میبرد.
تکیه بر کلیشههای گذشته
منتقد اشاره میکند که نیکی کریمی در نقش فرمانده، فرزندی را در جنگ از دست داده و بهدنبال آرامش یا مجازات خود است. اگرچه این یک انگیزه دراماتیک پذیرفته شده است، اما فیلم به جای تعمیق این رنج، به سمت ابزارهای احساسی کلیشهای روی میآورد.
«دسته دختران» بهجای خلق کشمکشهای دراماتیک و شخصیتمحور، به اسلوموشنهای مکرر و نمایش نمادین شهدا برای تحریک احساسات مخاطب متوسل میشود. این رویکرد که در سینمای دفاع مقدس دهههای گذشته کارآمد بود، در برابر تماشاگر امروزی که سینمایی مدرنتر و پیچیدهتر را میطلبد، کارایی خود را از دست داده است.
جمعبندی: پتانسیلی که قربانی شد
«دسته دختران» با طرح اولیه جسورانه خود، فرصت یافت تا فصلی جدید در روایت زنان در جنگ ایران و عراق بگشاید. اما در عمل، فیلم تبدیل به مجموعهای از تصاویر اکشن شده که فاقد هسته دراماتیک لازم است. ایدهای که میتوانست به حماسهای مدرن تبدیل شود، قربانی فیلمنامهای ضعیف و اجرای غیریکنواخت در بخش شخصیتپردازی شد و در نتیجه، تأثیرگذاری ماندگاری بر جای نمیگذارد.
انتهای پیام/