«ملاقات خصوصی»؛‌ زیبایی بی‌پروا در سایه ابهام روایی

هنر

67610
«ملاقات خصوصی»؛‌ زیبایی بی‌پروا در سایه ابهام روایی

فیلم اول امید شمس، «ملاقات خصوصی»، قدمی جسورانه و ضروری در سینمای ایران محسوب می‌شود. این فیلم نه تنها یک داستان عاشقانه متمایز را روایت می‌کند، بلکه با تزریق لحن واقع‌گرایانه و بی‌پروا، توانسته است کلیشه‌های ژانر خود را به چالش بکشد.

صفیه رجائی هرندی - ایران آنلاین: ایده محوری فیلم -عاشق شدن زنی به مردی که پشت میله‌های زندان است- بستری فراهم می‌آورد تا شمس بتواند عشق را در مواجهه با زشتی‌های جامعه و تباهی‌های حبس به تصویر بکشد.

ساختار دوگانه و ورود هوشمندانه به روایت

شمس در شروع فیلم، هوشمندانه عمل کرده و با قرار دادن دوربین در کنار پروانه (پریناز ایزدیار)، ما را وادار به فاصله‌گذاری و شناخت از طریق نشانه‌های بیرونی می‌کند. مخاطب و پروانه، همزمان در حال ترسیم تصویری ایده‌آل از **فرهاد (هوتن شکیبا)** بر اساس عکس‌ها، کتاب‌ها و خاطرات مادر او هستند؛ مردی با جایگاهی اجتماعی که در اثر یک اشتباه سرنوشت‌ساز به زندان افتاده است.

کارگردان با مهارت، دو لحن متضاد را در هم می‌آمیزد:

لحن اول: فضای رمانتیک و پیشروی رابطه احساسی میان پروانه و فرهاد.

لحن دوم: فضای هولناک و پنهان زندگی فرهاد در زندان و مناسبات جامعه آسیب‌دیده بیرون.

تفاوت در جنس حرکت دوربین و بازی دوگانه شکیبا در ایفای نقش مردی که در دو جهان موازی زندگی می‌کند، نقشی کلیدی در حفظ این تعادل ظریف میان عشق زمینی و فضای خشن حبس ایفا می‌کند.

«ملاقات خصوصی» را می‌توان همزمان یک ملودرام خانوادگی و یک فیلم زندان غیرمتعارف دانست. اما زندان در اینجا صرفاً یک لوکیشن نیست؛ بلکه آینه‌ای تمام‌نما از جامعه آسیب‌پذیر و آشفته بیرون است. فقر، اعتیاد، دزدی و حسرت‌های از دست رفته، همگی در پس‌زمینه این قصه عاشقانه جاری هستند.

فیلم بر این نکته تأکید دارد که عشق، حتی در دل این همه تلخی و تباهی، به مثابه یک مسیر عبور عمل می‌کند. این عاشقانه محبوس، مصداق درستی برای بیت حافظ است: *«عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها». زیبایی فیلم در همین است که در نمایش بی‌پروا و باورپذیر این رابطه، مرزهای معمول ژانر را در سینمای ایران جابه‌جا می‌کند.

ابهام هویت؛ بزرگ‌ترین دستاورد یا نقطه ضعف؟

نقطه عطف تحلیل فیلم، دقیقاً در پرداخت شخصیت فرهاد نهفته است. در یک‌سوم ابتدایی، فرهاد به واسطه طرح و برنامه از پیش تعیین‌شده‌اش، برای مخاطب باورپذیر است و ما در مسیر کنش‌های او قرار می‌گیریم.

اما این باورپذیری در یک‌سوم پایانی و به‌ویژه در صحنه کلیدی تقابل با قاضی، دچار لرزش می‌شود. فیلمساز چندین فرضیه متناقض درباره نیت اصلی فرهاد و ماهیت واقعی او مطرح می‌کند. این سردرگمی عمدی یا ناخواسته میان نقشه‌های پنهان فرهاد، اجازه نمی‌دهد که مخاطب در نهایت او را به طور کامل بشناسد و باور کند. آیا او قربانی است یا یک نقشه‌کش ماهر؟ این ابهام، گرچه می‌تواند عمق بیشتری به شخصیت ببخشد، اما در لحظه پایانی، جایی که مخاطب نیازمند قطعیت است، به جای رسیدن به یک جمع‌بندی رضایت‌بخش، با تردید مواجه می‌شود.

سخن پایانی و ضرورت تماشا

«ملاقات خصوصی» محصول سختی‌های امید شمس برای رسیدن به اولین تجربه بلند است و این اصالت در تار و پود فیلم حس می‌شود. با توجه به اکران فیلم در دوره‌ای که سینماها با رکود مواجه بودند، تماشای آن از طریق پلتفرم‌هایی نظیر فیلیمو نه تنها برای لذت بردن از یک اثر خوب، بلکه حمایت از فیلمسازانی با نگاه اصیل و متعهد است.

با وجود ایراداتی که بیشتر به گسست‌های روایی فیلمنامه در انتها بازمی‌گردد، استانداردهای اجرایی، به‌خصوص در نمایش یک رابطه عاشقانه عمیق، «ملاقات خصوصی» را به گزینه‌ای تبدیل می‌کند که حداقل برای یک بار دیدن، به شدت توصیه می‌شود.


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار هنر