در آستانه انتخابات دور چهاردهم ریاست جمهوری؛

ظرفیت سازی برای نقش آفرینی نخبگان، راهبردی موثر برای مدیریت مهاجرت

جامعه

70265
ظرفیت سازی برای نقش آفرینی نخبگان، راهبردی موثر برای مدیریت مهاجرت

مهاجرت پدیده ای کهن و به بلندای تاریخ انسانی، سابقه دار و از این منظر، موضوعی است که در هر تمدن و فرهنگی مطرح بوده است.

به گزارش گروه اجتماعی ایران آنلاین، مهاجرت پدیده ای کهن و به بلندای تاریخ انسانی، سابقه دار و از این منظر، موضوعی است که در هر تمدن و فرهنگی مطرح بوده است. این مقوله از آنجایی که متاثر از شرایط اقلیمی، جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، وجوه مختلفی به خود می گیرد، موضوعی پویا و سیال است. مهاجرت در عین کهن بودگی، پدیده ای نوین نیز محسوب می گردد زیرا در ادوار مختلف تاریخ انسانی هیچگاه به این تعداد و با این کیفیت مطرح نبوده است. لذا نمی توان آن را صرفا با قالب های کهن شناخت. به عبارت دیگر مهاجرت فراگیر تر از آن است که بتوان آن را با نگاه سطحی تبیین نموده و با تمرکز بر علل و عوامل کلیشه ای سطح تحلیل آن را تقلیل داد. از این رو به رویکرد جامع در تحلیل این پدیده نیاز است.

در حال حاضر هیچ کشوری در جهان نیست که فارغ از اثرات این پدیده باشد. هر چند که چالش کشور های مختلف به لحاظ شکلی متفاوت بوده و ممکن است یکی یا برخی از سه جایگاه، مهاجر فرست، مهاجر پذیر یا گذر مهاجرتی باشد. این به نوبه خود سیاست های مربوط به مهاجرت را به پیش می کشد که در حوزه سیاستگذاری عمومی موضوعیت پیدا می کند . فرض اصلی این است که مهاجرت غیر قابل کنترل بوده ولی مدیریت پذیر است. برهمین اساس در مدیریت مهاجرت سه پیش فرض اصلی و مرتبط وجود دارد، نخست آن که سیاستهای جلوگیری از خروج و ورود مهاجرین و کنترل سخت نه میسر است و نه مفید. پیش فرض دوم آن است که

می توان جنبه های مثبت مهاجرت را تقویت و جنبه های منفی آن را کاهش داد. پیش فرض سوم بر این نکته تاکید دارد که مهاجرت آن چنان فراگیر و وسیع شده که نمیتوان آن را به صورت مسئلهای جدا از سایر مسائل سیاستگذاری لحاظ کرد و باید به صورت جامع مدیریت شود.

پویایی و تنوع در ابعاد و جنبه های مختلف مهاجرت و ظرفیت های قابل توجه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در این پدیده بسیاری از کشورها را برآن داشته است که با بهره گیری از دانش مدیریت مهاجرت و سیاستگذاری،  قانونگذاری و اقدامات نهادی به گونه ای این فرایند را مدیریت نمایند تا بتوانند از فرصت ها و ظرفیت های آن در مسیر توسعه کشورشان بیشترین بهره را ببرند. به طوری که مهاجر فرستی در بسیاری از کشورهای بزرگ جهان همچون چین و هند، به عنوان یک سیاست مهاجرتی و منبع انتقال ایده ها، دانش و مهارت نیز افزایش سرمایه اجتماعی و از سوی دیگر ارسال وجه و کمک به اقتصاد کشور مبدا بوده است. بنابراین در تحلیل و سیاستگذاری برای این پدیده پیچیده و متکثر، اتخاذ رویکرد تهدید محور و آسیب زا منجر به غفلت از ظرفیت ها و فرصت های قابل توجه و موثر آن گشته، ما را در این رقابت جهانی دچار جاماندگی و تاخیر می گرداند. 

این در حالی است که کشور ما به جهت قرار گرفتن در موقعیت خاص ژئپوپلیتیکی و جغرافیایی و همچنین دلایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، از فرصت مهاجرفرستی، ترانزیت مهاجران و مهاجرپذیری برخوردار بوده ولی به جهت برخی رویکردهای غیر سازنده و عمدتا سلیقه ای، نتوانسته به درستی فرایند مهاجرت را مدیریت کند. اهمیت موضوع فرصت محوری و اجتناب از رویکردهای تهدیدی تا بدانجا بوده است که در سیاست های کلی جمعیت بر ضرورت مدیریت مهاجرت به داخل و خارج و بهره گیری از ظرفیت ها و توانایی های مهاجران در مسیر توسعه و پیشرفت داخل توجه شده و با تمرکز بر موضوع تقویت هویت ملی و ارتقاء وفاق و همگرایی اجتماعی در بین مهاجرین بر آن به عنوان یک فرصت ملی تاکید شده است.

بدیهی است تقویت هویت ملی و همگرایی اجتماعی ارتباط موثری در تحقق سیاست های مهاجرتی چه در بعد نگهداشت و چه در بعد جذب و بازگشت مهاجرین دارد. از یک سو توفیق در سیاست های چرخش نخبگانی و بازگشت نخبگان و یا سیاست های جذب نخبگان در فرایند های توسعه ای داخل به میزان فرصت هایی بستگی دارد که برای نقش آفرینی و اثر گذاری نخبگان در داخل ایجاد نموده ایم و از سوی دیگر ایجاد ظرفیت های جذب و میزان واگذاری این فرصت ها به نخبگان چه نخبگان داخل و چه نخبگان ایرانی در خارج بر تقویت هویت ملی ، همگرایی، همنوایی و تقویت وفاق ، اعتماد و سرمایه اجتماعی در بین آنان موثر بوده و می تواند مسیر سیاست های مهاجرتی را در راستای اهداف ملی تحقق دهد. 

بنابراین در اتخاذ سیاست های مهاجرتی به ویژه  مدیریت مهاجرت نخبگان فهم واقع بینانه علل و انگیزه های مهاجرتی نخبگان ضرورت دارد. به عنوان مثال تمرکز صرف بر موضوع معیشت و علل اقتصادی، تقلیل سطح سیاستگذاری و غفلت از ضرورت ایجاد زیرساخت های لازم برای جذب و بهره مندی از ظرفیت های علمی و تخصصی آنان و الزامات نهادی و منابع مناسب برای ایجاد و توسعه این فرصت ها است.

متاسفانه رویکرد غالب در طول چند دهه گذشته به صورت نگهداشت گلخانه ای نخبگان و استعدادهای برتر از طریق توزیع رانت و امتیاز در این حوزه در کشور بدون توجه به مدل طبیعی و رویکرد پویای زیست بومی برای رشد، به کارگیری و ماندگاری آنان در کشور بوده است. بنابراین لازم است مقوله مدیریت مهاجرت نخبگان به صورت بنیادین مورد بازنگری قرار گیرد. در بیان اجمالی می توان گفت که نیاز نخبگان و سرمایه های انسانی به ثبات و امید بیش از هر اهرم نگهدارنده مصنوعی است . بالطبع بی توجهی به این امر منجر به تبدیل شدن مهاجرت نخبگان از استثنا به قاعده خواهد شد. 

این قاعده در شرایطی رخ می دهد که در کنار علل و عوامل رانشی داخلی، در فهم و مدیریت موضوع با یکسری علل محیطی روبرو هستیم که بر تسریع و تسهیل فرایند مهاجرت نخبگان از کشور موثر هستند. از یک سو با توجه به کلان روندهای جهانی به خصوص درزمینه توسعه فناوری و نوآوری، نیاز بازارهای جهانی به

سرمایه انسانی نوآور و فناور با سرعتی روزافزون درحال افزایش است لذا تشدید پیچیدگی و رقابت در عرصه مهاجرت جهانی را به دنبال دارد. هم زمان در دوران پسا کرونا، دورکاری رویکرد کاری متفاوتی برای سازمان ها و بنگاه های اقتصادی و نیروی انسانی آن ها ایجاد کرده است که زمینه ساز تحول در ساختارکسب وکارها گردیده است. تسهیل روندهای دورکاری می تواند منجر به تغییر مفهوم فضای فیزیکی محل فعالیت نیروی کاری متخصص شده که الزاماً مهاجر نیستند اما برای کارفرماهای محلی نیز کار نمی کنند. به عبارت دیگر، افزایش دورکاری و رقابت برای جذب استعدادها منجر به ظهور پدیده  مهاجرت مجازی گردیده است که گزینه جدیدی را پیش روی کشورها و صاحبان کسب وکار در بهر ه گیری از سرمایه انسانی فراسرزمینی قرارداده است. از دیگر سو  تغییرات اقلیمی تبعات جدی بر الگوهای سکونت و یا جابجایی های بین المللی بدنبال داشته است. در این بین اثر گذاری  مقررات زدایی جهانی برای جذب سرمایه های انسانی سیال با توجه به رقابتی تر شدن استعدادها در جهان و جذب حداکثری سرمایه های انسانی قابل انکار نیست. به این معنا که کشورها در جهت تسهیل استفاده بهینه از سرمایه های انسانی به دنبال معرفی راهکارهایی از جمله ارائه تابعیت های مجازی، دورکاری، ویزاهای مخصوص استعدادها و دیگر رو شهايی هستند تا بتوانند قدرت رقابت پذیری خود بر سر جذب استعدادها را بهبود دهند.  ارائه این راهکارها بیشتر در مسیر رفع و یا کاهش محدودیتهای قانونی دست و پاگیر برای جذب مهاجران است زیرا طی چند دهه آینده برخی از کشورها، به خصوص کشورهای به اصطلاح  توسعه یافته تر، شاهدکاهش

چشم گیری در سهم جمعیت در سن کار خواهند بود ؛ در حالی که در اقتصادهای نوظهور و در حال رشد، جمعیت جوان بسیار بیشتر خواهد شد. از طرفی در سال های اخیر شاهد الگوهای جدیدی از از تحرکات جغرافیای مهاجرت نیز بوده ایم . افزایش و رشد چشمگیر درآمد نفتی کشورهای منطقه خاورمیانه به خصوص کشورهای حوزه خلیج فارس و توسعه سرمایه گذاری های فناورانه نیاز به نیروی متخصص برای تولید و توسعه فناوریهای جدید در این کشورها را بیش از پیش پررنگ نموده است و منجر به شکل گیری جریان ورودی مهاجران متخصص و مستعد به این منطقه شده است . 

با این وصف در حال حاضر که در میدان رقابت برای کشش منابع انسانی و جذب نخبگان قرار گرفته ایم،  ضرورت ایجاد زیرساخت های لازم برای جذب و نقش آفرینی و ایجاد امید و چشم انداز سرزمینی برای آنان اهمیت بیشتری می یابد. تاریخ تحول و اهداف انقلاب  ها تایید نموده است که عامل تنزل و افول نظام های انقلابی ناشی از تغییر نگرش نخبگان آن جامعه نسبت به ماهیت انقلاب بوده است. در فضای کنونی کشور که در آستانه انتخابات دور چهاردهم ریاست جمهوری قرار داریم باید بیش از پیش به این نکته توجه داشته باشیم اتخاذ هرگونه سیاست یاس آفرین منجر به کم رنگ شدن آرمان ها، ارزش های بنیادین انقلاب و بازگشت به ترتیبات و نظام های اجتماعی و سیاسی گذشته می گردد و درصورتی که نتوانیم در عرصه حکمرانی و مدیریت اجرایی کشور بین منشور آینده این انقلاب و نخبگان نسبت مناسبی برای نقش آفرینی آنان برقرار نماییم آینده از آن ما نخواهد بود. این وظیفه حوزه حکمرانی و مدیریت اجرایی است که با اتخاذ راهبردهای موثر و تدوین و پیاده سازی برنامه های  چشم انداز و امید آفرین کوتاه مدت و بلند مدت برای سرمایه های  انسانی کشور در حوز ه های مختلف اعم از دانشگاهیان، متخصصان، ورزشکاران، هنرمندان، نخبگان سیاسی و اجتماعی و ... زمینه های نقش آفرینی آنان را در عرصه توسعه و پیشرفت کشور فراهم نماید.

یادداشت: بهناز موحدی

 کارشناس مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری   
 


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار جامعه