«سرهنگ ثریا» فیلمی با ساختار روایی ازهمگسیخته
هنر
75750
لیلی عاج، نمایشنامهنویس و کارگردان باسابقهی تئاتر، با فیلم «سرهنگ ثریا» نخستین تجربهی سینمایی خود را پشت سر گذاشته است؛ فیلمی که در ظاهر با سوژهای بکر و احساسبرانگیز سر و کار دارد، اما در اجرا و فرم، نتوانسته ظرفیت عاطفی و دراماتیک خود را به تصویر بکشد.
صفیه رجاپی هرندی - ایران آنلاین: هسته مرکزی فیلم، روایت مادری است که در جستوجوی فرزندش راهی سفری پرالتهاب میشود؛ پسری که در جریان اتفاقاتی به کمپ مجاهدین کشانده شده و اکنون خود بدل به یکی از مهرههای آن سازمان گردیده است. چنین داستانی میتوانست به درامی تکاندهنده دربارهی **فقدان، شستوشوی ذهنی و عشق مادری در بستر تعارض ایدئولوژیها** تبدیل شود.
اما در عمل، فیلم به جای پرداخت به درون کمپ و روابط پیچیده آن، از کنار آن میگذرد. در نتیجه، بیننده هیچگاه نمیفهمد کمپ دقیقاً چگونه کار میکند، ساکنان آن چه هدفی دارند یا اصلاً چرا ضد قهرمان محسوب میشوند. این حذف، بُعد اجتماعی و مستندگونهی فیلم را مسدود کرده و امکان همذاتپنداری عمیق را از مخاطب گرفته است.
«سرهنگ ثریا» بیشتر از آنکه بر اساس داستانی منسجم پیش رود، بر مجموعهای از موقعیتهای تکرارشونده تکیه دارد. روایت به جای حرکت تدریجی، درجا میزند و هیچ نقطهی عطف یا بحران مشخصی ندارد.
نیمی از فیلم صرف ماجرای بلندگوی تبلیغاتی میشود- ابزاری که ظاهراً قرار است عامل پیشبرد باشد — اما تأثیری در کلیت داستان بر جای نمیگذارد. بسیاری از صحنهها صرفاً احساسات مقطعی را منتقل میکنند و در پیشبرد درام نقشی ندارند.
برای نمونه، نمای طولانی صحنهای که بازیگر پشت به دوربین، نزدیک به سی ثانیه حرکتی تکراری انجام میدهد، نمونهای از شلختگی میزانسن و ضعف در هدایت ریتم است؛ صحنهای که کلیت اثر را از زبان سینما به نقالی تصویری تبدیل میکند.
ضعف فیلمنامه و شخصیتپردازی
درام، زمانی زنده است که یا داستانمحور باشد یا شخصیتمحور؛ «سرهنگ ثریا» در هیچیک توفیقی ندارد.
داستان نه کشش روایی دارد و نه گرهگشایی روشنی. اگر هم بنا بود اثر بر شخصیتها تکیه کند، آنها عمق و انگیزهی کافی برای باورپذیری ندارند.
شخصیتهای فیلم بیش از آنکه انسانهای چندلایه باشند، تیپهایی کلی و قراردادی هستند که بهسختی میتوان میانشان تمایز گذاشت. تنها تفاوت محسوس، گویشها و قومیتهای متفاوت است که آن هم در خط اصلی قصه تأثیری ندارد.
حتی شخصیت اصلی – ثریا (ژاله صامتی) – نیز از سطح «الگوی مادر قهرمان» فراتر نمیرود. گذشتهاش، زخمهای درونیاش و انگیزههای روانیاش شرح داده نمیشود. با وجود این، بازی پرقدرت و کنترلشدهی ژاله صامتی توانسته در حد امکان، خلأ شخصیتپردازی را بپوشاند و بار عاطفی فیلم را به دوش بکشد.
لیلی عاج در نخستین تجربهی سینماییاش نشان میدهد نگاه اجتماعی و دغدغهمند دارد؛ اما انتخاب چنین سوژهی پیچیدهای برای شروع، چالشی سنگین بوده است.
فیلم از نظر میزانسن، دکوپاژ و زبان تصویری بیشتر به آثار تلویزیونی شباهت دارد تا به سینما. قابها ایستا و کمتحرکاند، روابط میان صحنهها فاقد وضوح فضایی است و در نتیجه، حس واقعنمایی از بین میرود.
اگر کارگردان در نخستین اثرش به سراغ متریالی سادهتر و محدودتر میرفت، شاید میتوانست بر جزئیات اجرایی، ریتم و زبان تصویر تمرکز بیشتری داشته باشد.
«سرهنگ ثریا» حاصل تلاشی صادقانه است برای بازتعریف یکی از زخمهای تاریخی جامعه، اما فقدان انسجام روایی و ضعف شخصیتپردازی اجازه نمیدهد ایدهی غنی آن بدرخشد.
فیلم بهرغم سوژهی انسانی و دردناکش، نتوانسته قصهای پیشبرنده یا کاراکترهایی فراموشنشدنی خلق کند. با این حال، حضور درخشان ژاله صامتی و تلاش کارگردان برای پرداختن به موضوعی ممنوعه، بخش قابل احترام اثر است.
انتهای پیام/