ایران و اروپا؛ آغازی دیگر
بینالملل
81466
در روزهای اخیر ابتدا منابع خارجی و در پی آن منابع رسمی داخلی خبر از نشست مشترک ایران و سه کشور اروپایی در سطح معاونین وزرای خارجه در روزهای آینده دادند. خبر بهخودی خود و بدون هیچ داوری زودهنگامی از نتایج آن، پیامی است از یک آغاز دیگر که با پایان دولت دکتر روحانی رفته رفته به خاموشی و فراموشی سوق داده شد.
جهان درهم تنیده و پیچیده عصر حاضر همواره با تحولاتی لحظهای، سریع و سرنوشتساز روبهروست و کشورها را در آنچنان فرآیندی به چالش میکشاند که تمامی اولویتهای در دست اجرا را با خود به فراموشخانه بیرحم برآمده از دست تقدیر زمانه روانه میسازد. جهان، جهان لحظهها و فرصتهاست و نهایتاً با سوگیری دیگرگونه دولت سیزدهم و مجموعه حوادثی که بر ما و بر آنان رفت و حمله روسیه به اوکراین و انتشار سخاوتمندانه اخباری مبنی بر کمک نظامی ایران به روسیه که در مقاطعی بر صدر اخبار رسانههای روسیه و اروپا مینشست، اروپای دل شسته از تفاهم با ایران را روز به روز جریتر و ناامیدتر کرد و عدم هرگونه تماس و گفتوگوی رو در رو در کنار دیگر موضوعات لاینحلِ آوار شده و بازمانده از روزگاران رفته از یاد گفتوگوکنندگان از نو برآمده و از سوی دیگر نبود هیچگونه تماس اقتصادی و همکاری و آمد و شد و نبود هیچ منفعت اقتصادی و انگیزهای و کششی و کوششی در روابط، مواضع منطقهای ایران و از دست رفتن بیش از حد توازن و تعادل در روابط خارجی ایران و دهها عنصر دیگر، روابط ایران و اروپا را تا حد ممکن به قهقرا برد.
بیهرگونه تردیدی در یک بازسنجی تاریخی، روابط ایران و اروپا در هیچ دورهای به اندازه امروز بهرغم فراز و نشیبهای فراوان تا این حد با سردی و انجماد و تنش و شکنندگی روبهرو نبوده است.
طی این دوران یعنی از ۱۴۰۱ به بعد تمامی پیوندهایی که میتوانست اندک ضمانتی را در پویایی و حیات روابط سامان بخشد از میان برداشته شد، برخی پیوندها از دیرباز گسسته و به بار ننشسته بود و برخی در سالهای دورتر. در آن چیزی که میتوان آن را روابط خواند اعم از عناصر فرهنگی، مطالعاتی، هنری، اقتصادی و بازرگانی، نفت و انرژی، بانکی، سرمایهگذاری تا تبادل اساتید و نشستهای آکادمیک و اندیشکدهای بین پژوهشگران طرفین و... همه و همه محو و از میانه رخت بربسته و هیچ جذابیتی برای استمرار عینی و ملموس روابط بر جای نمانده است.
حوادث نامیمون و دردآور خاورمیانه و جنایت بشری و نسلکشی رژیم اشغالگر و سیاستهای خاص و کاملاً متفاوت منطقهای ایران در کنار دولتمردان اروپایی مدعی حقوق بشر و دیگر رویدادهای بیشمار ناپخته و از سر عدم شناخت و آگاهی از سیر تحولات جهان و منطقه، روز به روز اروپای آکنده از غرور و تعصب را تا حد نابخردانهای وادار به اقدامات خصمانهای چون تحریم چند شرکت هواپیمایی و کشتیرانی ایران کرد. مجموعه اقدامات نابایسته و بداندیشانه و با موضعگیری خاص، جدید، ناصواب و کینهتوزانه آنها در مورد جزایر ایرانی در نشست سران کشورهای حوزه خلیج فارس و اتحادیه اروپا یا در آخرین گام نابهنگام دیگر با ارائه پیشنویس یک قطعنامه علیه ایران در اجلاس اخیر شورای حکام و... بر پیچیدگیهای هر چه بیشتر این روابط افسون شده افزودند.
بازبینی و بازسنجی سالیان اخیر نشانگر آن است که ما به عنوان یک کشور و ملت که تحت فشارهای پر شمار تحریمها زیستی مشقتبار داشتهایم نباید برای لحظهای از حضور مؤثر خود در عرصه جهانی بکاهیم و حتی گه گاه نباید خود را درگیر برخی پروتکلهای کم اهمیت کنیم.
آنچه مهم است بهرهمندی از همه ابزارها و در همه لحظهها در مقابله با نامرادیها و صیانت از منافع ملی است، دقیقاً در ابتدای دولت سیزدهم و در اجلاسی منطقهای که در گذشته ایران از آن برداشتی منفی و یک سویه داشت با ابتکار فرانسه در بغداد اجلاسی در سطح سران کشورهای منطقه برگزار گردید و ایران نیز در سطح وزیر خارجه در آن شرکت کرد. در حاشیه این اجلاس رئیسجمهور فرانسه از وزیر خارجه ایران برای سفری به پاریس دعوت به عمل آورد و این دعوت توسط «لودریان»، وزیر خارجه فرانسه تکرار شد و دیرتر باز این اصرار و ایده تکرار شد اما پاسخی از سوی ایران داده نشد؛ گویی طیفی یا تفکری در تهران به این نتیجه رسیده بودند که روابط با این کشورها احتمالاً به مصلحت نیست. البته تمامی داستان میتوانست بهگونهای دیگر نیز عیان و بیان گردد، آنهم در بیان مواضع اولویت سیاست خارجی ایران در این دولت که بارها با واژگان و کلامهای گوناگون اما همه با یک مفهوم اعلام گردید.
اولویتها از همسایگان آغاز میشد و از آنجا که بعد از روسیه و چین و آفریقا و آسیا و امریکای لاتین نامی از اروپا در انتهای لیست اولویتها مطرح و بهرغم این باز تأکید میشد که اروپا تنها چند کشور خاص نیست. این بیان صریح و مکرر مفهوم و معنای نوعی تحقیر را با خود برای اروپاییان و بخصوص کشورهای عمده به همراه داشت و آنان که با حوزه اروپا آشنایند میدانند آنان با توجه به غرور و تکبر و نخوت خاصی که دارند شنیده را بسادگی از یاد نمیبرند. هر آنچه در همان ماههای نخست گذشت کافی بود که از اروپای گذشته اروپای دیگری را بر سر راه ایران قرار دهد. آنها میخواستند با دولت سیزدهم هم کار حرفهای خود بر اساس منافع اروپایی را پیگیرند اما شرایط دیگر شرایط پیشین نبود و دیرتر که سعی وافری از سوی دولتمردان و دیپلماتهای ما به جد برای تماس و نشست و گفتوگو صورت پذیرفت حاصلی جز هیچ نداشت. تحولات دیگری نیز تیر خلاص را بر این روابط بیمار شلیک نمود و روابط به اوج سردی و تیرگی هر چه بیشتر پیش رفت.
حالا طرفین در آستانه نشستی دوباره خود را برای یک دیدار با موضوعاتی تماماً چالشی آماده مینمایند، مهم دیدار و بیان دیدگاههاست. هر دیداری هر چند دشوار اما بیحاصل نخواهد بود. مذاکرات میتواند طولانیتر از آنی که میخواهیم و میخواهند زمانبر و طولانی گردد، این نیز هرگز نمیتواند بهانهای برای عدم مذاکره باشد. مهم آن است که در مذاکرات رو در رو و چشم در چشم میتوان همواره معجزاتی یافت که با تماسهای تلفنی یا توئیت و... هرگز حاصل نخواهد شد.
اگرچه نشست آتی ایران و سه کشور اروپایی بسیار دیر هنگام صورت میپذیرد، اما ما باید از همان ابتدای دولت جدید در ایران پیدا یا پنهان آنان را پای میز مذاکره میآوردیم.اما هنوز فرصت باقی است و راست است که دولتمردان ایرانی بدرستی عنوان مینمایند هرگز میز مذاکره را ترک نکردهاند اما این تنها یک بخش و نما از مسألهای است که پای منافع ما در میان است. نشست آتی بعد از صدور و تصویب قطعنامه آنها در شورای حکام چهره دیگری از ایران را به نمایش میگذارد. اگر چه گفتهاند قرار این دیدار در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر گذشته نهاده شده است. اما شاید میشد زمان دیدار را پیشتر از زمان اجلاس شورای حکام تعیین یا جابهجا کرد. اما در دیپلماسی گاهی زمان و شرایط همواره همساز و همراه نیست.
در بیانی دیگر با آمدن ترامپ و افزایش احتمالی برخی چالشهای اروپا و امریکای ترامپ احتمال فراوانی وجود دارد که اروپا بهدنبال افزایش تنش با ایران برای بهرهبرداری در مذاکرات طرفین در آینده باشد. اروپا در هر صورت از بازگشت ترامپ خشنود نیست و اقدامات غیرمسئولانه و حتی خصمانه و تند و پی در پی آنها نسبت به ایران که در ماههای گذشته شدت یافته است جدا از این روند و نگرانی و نیاز آنها نمیتواند باشد. اروپا حتی این بار میتواند از تماسهای احتمالی و گشایشی در ارتباطات ایران و امریکای ترامپ سخت نگران باشد. لذا مذاکرات آتی با اروپا اگرچه دیر و دور اما اقدامی شایسته و بایسته و ضروری است و اگر به بحث و جدال دیرینه هستهای و برجام نیز بنگریم که موضوعی بسیار مهم و تعیین کننده است و زمان زیادی برای حفظ برجام وجود ندارد باید در مدیریت کار و زمان با آنها کوشا بود و باید به آنها این فهم و درک درست از سیاست ایران نسبت به روسیه و اوکراین را داد. نه روسها و نه اروپاییان حق ندارند در جنگ بین خود ایران را هر کدام به شکلی وجه المصالحه قرار دهند. یکی با هدف یارگیری و دیگری از سر توهم یا یافتن سوژههایی برای ایجاد فشار و بهرهبرداری از نتایج آن در موضوعی دیگر.
اما بهرغم همه این قصههای پر غصه از یکسویهنگری خود در سادهانگاری و بلاتصمیمیهای گذشته و زیاده خواهی و طماعی اروپا، باید بپذیریم و بپذیرند که روابط ایران و آن قاره روابطی تاریخی و آکنده از همکاریهای همهجانبه بوده است و ثبات و امنیت منطقه و حتی جهان در گرو روابطی مبتنی بر احترام متقابل و عدم مداخله آنان در امور یکدیگر است. آنچه امروز برای ما مهم و پر اهمیت است در مرحله نخست عبور از این روابط به خاکستر نشسته دوجانبه و باز آفرینی دیدارها و گفتوگوها و رسیدن به حدی از تفاهمات و بحث هستهای و قطعنامه ۲۲۳۱ با توجه به زمان بازمانده و باقی است که کاری است بس سترگ و سخت. به امید آنکه این دیدار آن قطرهای نباشد که تنها لیوان باقی مانده را لبریز نماید که سرریز آن سزاوار نیست. تاریخ بخوبی به ما آموخته است که در نبود بهنگام و مؤثر ما در عرصههای بینالمللی، منطقهای و مجامع جهانی، رقبا و معاندین این مرز و بوم در نبود ما عرصه جولان یافته و از هیچ تلاشی علیه ما فروگذار نخواهند کرد.
بهرام قاسمی: کارشناس ارشد اروپا و سخنگوی پیشین وزارت خارجه
انتهای پیام/